کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



  فیدهای XML

 



فقهای اسلام اندازه نفقه را قائم به رفع احتیاج زن از غذا و پوشش و مسکن و خدمه و وسایل آرایش می دانند در حالیکه همه این ها از عادت و عرف امثال افراد محل زندگی زن تبعیت می کند.

 

دلیل: صاحب جواهر، می فرماید: به علت اصل و اطلاق اوامر در کتاب و سنت اندازه نفقه زن طبق عرف و عادت تعیین می شود ولی اگر این امر ممکن نبود، تقدیر شرعی و ضع را مشخص می کند.

 

در بعضی از نصوص و روایات صحیح مقدار نفقه مشخص شده است. متن حدیث چنین است:

 

گفتم به ابی عبدا… (امام جعفر صادق) علیه السلام: حق زن بر شوهرش چیست؟ فرمود: گرسنگی او را رفع کند و بدن او را بپوشاند و صورتش را برای او در هم و زشت نکند. پس اگر این کار را انجام داد حقش را به خدا ادا کرده است. سؤال کردم: روغن چه؟ فرمود: یک روز در میان، گفتم: گوشت چه: هر سه روز یکبار، چهار تا لباس در سال، دو تا در زمستان و دو تا در تابستان ….

 

در اینجا صاحب جواهر می فرماید: این مسئله حمل بر استحباب می شود یا عادت داشتن بعضی از مردم به آن وگرنه مقدار واجب همان حد عرف (عادت) است[۱].

 

در اندازه ی غذا بین علما اختلاف است و دو قول وجود دارد:

 

 

اندازه ی نفقه مشخص شده است (یک مد طعّام)
 

اندازه ی نفقه مشخص نشده است (به مقدار رفع گرسنگی)
 

اکثر علما امامیه نظر دوم را قبول دارند و قول اشبه همین است.[۲]

 

از علمای امامیه شیخ طوسی نظر اول را قبول کرده و در کتاب خلاف نفقه زوجه را یک مد قرار داده است. در حالیکه در کتاب مبسوط معتقد است اگر زوج دارا باشد نفقه خوراک او در هر روز دو مد طعام است و اگر تنگدست باشد یک مد طعام و در حالت متوسط یک مد و نیم بپردازد.

 

اما خمینی (ره) نظر دوم را پذیرفته اند و درخصوص خوراک می فرماید:و اما طعام مقدارش آن است که او را سیر کند و در اینکه طعام چه باشد معیار آن چیزی است که برای امثال او در شهرش متعارف است و سازگار به مزاج اوست هر آن چه به خوردنش عادت کرده به طوریکه اگر نخورد مریض شود.

 

در پرداخت نفقه حال زوج معتبر است یا زوجه؟

 

اکثر فقهای امامیه گفته اند نفقه باید به قدر احتیاج زوجه از خوراک، پوشاک، خدمتکار، و سایل آرایش برابر با زنان هم شهری او آماده شود[۳].

 

بعضی هم مثل شیخ طوسی ملاک را حال زوج می داند.

 

دلایل کسانی که حال زوج را معتبر می دانند این است که در کتاب کنزالعرفان آمده است:

 

لِیُنفِق ذوسعه مَن سعته و مَن قُدِّرَ عَلیهِ رِزقُهُ فَلیُنفِقُ مِمّا آتاهُ ا… لاتَکلیفُ ا… نفاً الّا ما آتها[۴]

 

صاحب وسعت باید از ثروتش انفاق کند و آن کسی که روزی اش برای او مقدر شده از آنچه خدا داده است انفاق می کند، خدا کسی را تکلیف نمی کند مگر به مقداری که به او داده است.

 

بعضی این آیه را دلیل بر معتبر بودن حال زوج می دانند زیرا اگر این چنین نباشد در بعضی از اوقات تکلیف مالایطاق پیش می آید و آن در حالتی است که زن دارای شرف است و مرد تنگدست می باشد.

 

اما صاحب جواهر با معتبر دانستن حال زوجه موافق است و می فرماید:

 

اول: فتوای اصحاب این است که واجب است بر مرد قیام بر آنچه که زن احتیاج دارد از طعام و خورشت و پوشش و مسکن بر طبق عادت امثال آن زن.

 

دوم: قول خداوند می فرماید: «لایکلف ا…» قابل تقیید است و آن در حالتی است که رزق برای مرد مقدر است یعنی مرد تنگدست می باشد، درحالتی که جایز است که بر مرد واجب باشد ک طبق عادت امثال زنش برای او نفقه مهیا کند. پس آنچه را که قادر است الان انجام می دهد و آنچه را که قادر نیست به صورت دِین بر گردن مرد می ماند و قول خداوند متعال که می فرماید: «سَیجعَلُ ا…ُ بَعدَ عُسرٍ  یُسراً» همین مطلب را می رساند. در اینجا صاحب جواهر معتقد است که ممکن است این آیه بر نفقه غیر زوجه دلالت داشته باشد. زیرا در نفقه غیر زوجه اگر فرد تنگدست باشد نفقه ساقط می شود.

 

دلیل کسانی که حال زوجه را در نفقه معتبر می دانند:

 

فتوای علمای امامیه در اعتبار حال زوجه را دلیل بر آن می دانند و صاحب جواهر در این مورد معتقد است که بین علما اجماع وجود دارد.

 

البته قول سومی هم وجود دارد و آن این است که حال هر دو نفر زوج و زوجه در نظر گرفته می شود. یعنی اگر زوجین متمکن بودند میزان نفقه به قدر تمکن و اگر فقیر بودند، به قدر وسعشان است.

 

 

 

بند  دوم : دیدگاه فقهای اهل تسنن:

 

مالکیه و حنابله معتقدند: نفقه از نظر اندازه معین نیست و اگر زوجین از لحاظ ثروت و فقر اختلاف داشتند حد وسط مراعات می شود. اما در قدر کفایت مثل نفقه اقارب است و معتبر در حال آنها، حال زن است نه شوهر.

 

شافعیه گفته اند: نفقه زن مقدارش معین است به اعتبار حال زوج، اگر مرد ثروتمند بود دو مد اگر متوسط بود یک مد و نیم و اگر تنگدست یک مد بر او واجب است[۵].

 

حنیفه: در این مسئله دو قول دارند: ۱- رعایت حال زوج ۲- رعایت حال زوجین.[۶]

 

سرخسی از علمای حنیفه در کتاب المبسوط چنین توضیح می دهد:

 

ظاهر این است که حال زوج را در اعسار و ایسار در نظر گفته می شود زیرا خداوند متعال می فرماید: «عَلی المُوسِعِ قُدُره و عَلی المقتَرِ قَدرُه» بر ثروتمند به اندازه ثروتش و بر تنگدست به اندازه تنگدستی اش واجب است. این آیه بیان می کند که نفقه بر حسب حال وسع زوج است ولی خصاف در کتابش می گوید: حال هر دو زوج و زوجه معتبر است، اگر هر دو ثروتمند بودند نفقه ثروتمندان و اگر زوجه تنگدست در تحت زوج ثروتمند بود، برای زن کمتر از مقداری که برای یک ثروتمند لازم است نفقه واجب می باشد و اگر زن ثروتمند باشد و مرد تنگدست، برای زن واجب است به مقداری که بیشتر از زمانی که فقیر باشد. اگر زنی ثروتمند با مرد فقیری ازدواج کرد، پس به نفقه افراد فقیر رضایت داده است پس بر مرد چیزی بیشتر از حال خود مرد واجب نیست.

 

در اینجا می توان نتیجه گرفت که مقدار نفقه باید طوی باشد که عرف و عادت آن را کافی بداند و به علاوه با وصفیت و شئون زن هم متناسب باشد مضافاً اینکه شخصیت و وضعیت زوجه و اختلاف سردسیر و گرمسیر بودن محل و اختلاف فصول در تعیین اغذیه و ماکولات و اثاث البیت و ملبوسات و محل سکونت زوجه باید در نظر گرفت.

 

بعضی از حقوقدانان معتقدند که اگر موقعیت زن ایجاب می کند شوهر باید برای او وسایلی مثل یخچال، بخاری و فرش و پشتی فراهم کند.

 

همچنین لوازم نظافت و آرایش و هزینه لازم برای مداوای بیماری و دستمزد پزشک و هزینه زایشگاه و مسافرت به خاطر عمل جراحی و مداوا می توان از مواردی به حساب آورد که نفقه شامل آن می شود[۷].

 

 

در مورد زمان تسلیم نفقه فقهای اسلام عقیده دارند که زن هر روز نفقه دریافت می کند به شرط آنکه تا اول صبح روز بعد از اطاعت شوهر سرپیچی نکند مالک آن می گردد و الا نسبت به مدتی که تمکین ننموده مالک نیست و باید به شوهر برگرداند[۸].

 

مرد می تواند نفقه همسرش را هر ماه یکبار یا هر دو ماه یکبار –با توافق هر دو- بدهد. البته گفته شده که این امر بستگی به عرف دارد بدیهی است هر گاه مقتضیات زمان و معمول محل آن باشد که نفقه چندین روز یا هفته یا ماه را باید به زن داد تا بتواند زندگی کند در این صورت باشد بر آن بود که شوهر باید قبلاً آن را تأدیه نماید، مثلاً در شهرهاییکه اجاره منزل به طور هفتگی یا ماهیانه پرداخت می شود.

 

 

 

بند سوم – دیدگاه قانونی

 

به موجب ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی:

 

نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادی زن یا حتیاج او به واسطه مرض یا نقصان اعضاء

 

اموری که به عنوان اجزای نفقه در ماده ۱۱۰۷ آمده مانند مسکن و غذا، نمونه و مثال است و جنبه انحصاری ندارد آنچه اهمیت دارد این است که شوهر باید به عنوان ریاست خانواده تأمین معاش زن و فرزندان خود را عهده دار شود.

 

تحول شیوه زندگی هر روز نیازهای تازه به وجود می آورد این نیازها را نمی توان در چهارچوب معینی محصور کرد و ناچار باید داوری را بر عهده عرف گذارد. برای مثال هزینه های درمان و داروی زن نیز جزء نفقه و بر عهده ی مرد است، چنانچه اگر زنی برای زایمان یا عمل جراحی مدتی در بیمارستان باشد، هزینه ها را جزءِ نفقه می داند بنابراین در تعریف نفقه زن می توان گفت: تمام وسایلی که زن با توجه به درجه تمدن و محیط زندگی و وضع جسمی و روحی خود، بدان نیازمند است و تشخیص اینکه کدام وسیله را باید از ارکان نفقه زوجه شمرد با  عرف است و ملاک ثابتی ندارد هر چند که در ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی ملاک تعیین نفقه تنها وضع زن قرار داده شده است ولی به نظر می رسد که موقعیت و وضع مالی شوهر نیز باید مرود نظر باشد، زیرا زن و شوهر پس از نکاح یک خانواده را تشکیل می دهند و جدای از هم نیستند.

 

بنابراین اگر مردی ثروتمند با زنی فقیر ازدواج کند، حق نداردوضع گذشته او را مبنای تعیین مقدار نفقه بداند همچنانکه اگر زنی ثروتمند با کارگر ساده ای ازدواج کند، نمی تواند از او انتظار فراهم آوردن زندگی اشرافی داشته باشد از مفاد ماده ۱۲ قانون حمایت خانواده نیز می توان لزوم توجه به وضع مالی و اجتماعی طرفین را استنباط کرد زیرا به موجب آن: دادگاه… میزان نفقه ایام عده را با توجه به وضع اخلاقی و مالی طرفین … معین می کند…[۹]

 

ماده ۱۶ قانون احوال شخصیه مصر مصوب ۱۹۲۹ نیز در این باره می گوید:نفقه زن حسب توانایی شوهر از لحاظ فقر و غنا معین می گردد و شئونات زن هر طور باشد تأثیری در نفقه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-12-07] [ 12:26:00 ب.ظ ]




از نظر فقهای امامیه زوجه غایب در زمان غیبت شوهرش مستحق نفقه می باشد و در صورتی که غایب مالی از خود باقی نگذاشته نفقه زن از بیت المال پرداخت می گردد[۱].

 

شیخ طوسی در مبسوط در این خصوص چنین می فرماید:

 

اگر زوج غایب شود. پس از تمکین تام زن، نفقه اش در حال غیبت واجب است مشروط بر اینکه زوجه ی وی در مدت غیبت نیز همچنان آماده تمکین باشد ولی اگر قبل از تمکین، مرد غایب شود، نفقه ای از برای زن نخواهد بود.

 

فقهای مذاهب اربعه اهل سنت همانند فقهای امامیه زوجه غایب را در صورت غیبت شوهر وی مستحق نفقه می دانند.

 

در حقوق ایران با مراجعه به قوانین و مقررات مربوط به خانواده استحقاق زوجه غایب مفقودالاثر نسبت به نفقه به روشنی دریافت می شود. ماده ۱۰۲۸ قانون مدنی در این خصوص مقرر می دارد: «امینی که برای اداره کردن اموال غایب مفقودالاثر معین می شود باید نفقه ی زوجه ی دائم یا منقطعه که مدت او نگذشته و نفقه او را زوج تعهد کرده باشد و اولاد غایب را از دارایی غایب تأدیه نماید در صورت اختلاف در میزان نفقه تعیین آن به عهده محکمه است.

 

و نیز ماده ۱۴۷ قانون امور حسبی در این باره می گوید:

 

نفقه اشخاص واجب النفقه غایب و دیون غایب از وجوه نقد یا منافع اموال او داده می شود و در صورت عدم کفایت از اموال منقوله فروخته خواهد شد و اگر اموال منقوله هم کافی نباشد از اموال غیر منقول فروخته می شود.

 

موارد فوق علاوه بر اثبات استحقاق زوجه غایب نسبت به نفقه متضمن موارد دیگری نیز است که از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

 

 

چنانچه از ماده ۱۰۲۸ قانون مدنی بر می آید نفقه اشخاصی که نفقه آنان قانوناً به عهده غایب نمی باشد نباید پرداخت گردد و قانونگذار در ماده فوق تنها پرداخت نفقه زوجه و اولاد را بر عهده غایب گذاشته، برای مثال هرگاه غایب در زمان بودن خود عده ای از خویشاوندان دور خود را انفاق می نموده امین نمی تواند نفقه آنان را از دارایی غایب بپردازد.
 

ترتیب اداءِ دیون نفقه از وجوه نقد، قیمت فروش اموال منقول و بالاخره از قیمت فروش اموال غیر منقول امری عقلی و واضح است و احتیاج به استدلال ندارد زیرا با بودن وجوه نقد نباید دارایی غایب به فروش رود و چنانچه احتیاج به فروش پیدا شود اموال منقول مقدم خواهد بود.[۲]
 

پس با عنایت به بررسی موضوع در فقه و حقوق ایران باید قائل به این نکته بود که زوجه غایب در زمان غیبت زوج خود همچنان مستحق نفقه خواهد بود.
 

 

 

بند دوم : در صورت انحلال نکاح

 

الف : نفقه زوجه در عده طلاق رجعی:

 

اگر چه نفقه مربوط به زمان زوجیت است لکن استثنایی هم وجود دارد از جمله مواردی که زوجه در زمان عده مستحق نفقه است، نفقه مدت عده رجعی است و علت آن این است که در اطلاق رجعی انحلال قطعی نکاح نمی گردد و شوهر می تواند در مدت عده رجوع کند. بنابراین فقها مدت عده رجعیه را امتداد دوره ی زوجیت یا در حکم ان می دانند و احکام آن را بر او بار می کنند.

 

آیت ا… حائری مازندرانی در این باره می فرماید:

 

خلاف و اشکالی نیست در اینکه زن در عده رجعیه نفقه دارد به جهت اخبار کثیره وجهی آنچه در زمان زوجیت به او داده می شده باید در زمان عده رجعیه هم داده شود حتی اسباب تنظیف و تزئین را نیز بعضی تصریح کرده اند.

 

اگرچه در زمان عده فایده برای شوهر ندارد ولی چون رجوع به مزاوجت و اتصال بین زوجین مطلوب است و در خبر موثق است که باید معتده در خانه خود باشد و برای مرد زینت کند که شاید خداوند بعد از آن امر، فرجی حادث کند.

 

البته در نفقه معتده شرط است که طلاق در حال نشوز واقع نشده باشد والّا تا آخر زمان عده نفقه ندارد. همچنین اگر در زمان عده ناشزه شود نفقه ندارد[۳].

 

در این رابطه خداوند متعال در سوره طلاق آیه ی ۶ می فرماید:اَسکِنو هُنَّ مِن حَیثُ سَکَنتُم مِن وَجَدکُم و لاتُضارُوهُنَّ …زنان را سکنی دهید همانطور که خودتان ساکن هستید، از آنچه می یابید و ضرر نزنید.

 

قانون مدنی ایران هم در ماده ۱۱۰۹ به همین مطلب صراحت دراد.

 

نفقه مطلق رجعیه در زمان عده بر عهده شوهر است مگر اینکه طلاق در حال نشوز واقع شده باشد…

 

فقهای امامیه بر وجوب نفقه زوجه در عده رجعیه اجماع نموده اند و نظر مخالفی هم مشاهده نشده است.

 

فقهای عامه نظرشان مانند فقهای امامیه است و متفقاً نفقه زمان عده رجعیه را واجب می دانند[۴].

 

 

 

ب: نفقه زوجه در طلاق بائن و فسخ نکاح:

 

در طلاق بائن یا فسخ نکاح پیوند زناشویی، کاملاً قطع می شود، به همین دلیل نفقه زوجه هم ساقط می باشد.

 

روایت از امام محمد باقر نقل شده است که زوجه ای که در طلاق سوم به سر می برد، مستحق نفقه از شوهرش نیست.

 

قانون مدنی ایران در این رابطه مقرر می دارد:

 

…لکن اگر عده از جهت فسخ نکاح یا طلاق بائن باشد، زن حق نفقه ندارد مگر در صورت حمل از شوهر که در این صورت تا زمان وضع حمل حق نفقه خواهد داشت.

 

نفقه در زمان عده طلاق بائن وجود ندارد البته در اینجا استثنایی هم وجود دارد و آن زمانی است که زن حامله باشد و حملش از شوهر خود باشد یعنی قید «از شوهر خود» برای دوری از مواردی است که زن مطلقه حامل از و طی به شبهه یا زنا باشد. که در این صورت شوهر عهده دار نفقه او نیست.

 

فقهای شیعه هم اجماعاً [۵] این استثنا در مورد مطلقه بائن حامله را قبول دارند.

 

از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

 

زن آبستن که در طلاق به سر می برد تا هنگام وضع حمل مستحق نفقه است[۶].

 

حنیفه نفقه را در زمان عده طلاق بائن واجب می داند..

 

مالکیه، خوراک و پوشاک را واجب ندانسته بلکه فقط مسکن را واجب می داند.[۷]

 

شافعیه و حنابله هم عقیده دارند در زمان عده ی بائن زن مستحق نفقه نیست، مگر اینکه حامل باشد[۸].

 

 

 

ج: نفقه زوجه در عده ی وفات:

 

در اینکه آیا زوجه ای که در عده وفات است نفقه دارد یا خیر بین فقها، اختلاف نظر است.

 

 

عده ای از فقها معتقدند نفقه ندارد.
 

گروهی معتقدند زوجه حامله نفقه دارد و نفقه اش از سهم فرزندش پرداخت می شود نه از مال شوهر.
 

صاحب جواهر هم معتقدند که زوجه حامله در عده وفات به دلیل گرفتاریش به لحاظ حمل مستحق نفقه می باشد.

 

از امام صادق(ع) در مورد زن آبستن در عده وفات سؤال شد که آیا مستحق نفقه است؟ حضرت فرمودند: خیر

 

در حدیث دیگر نقل شده که حضرت فرمودند: زن آبستنی که در عده وفات به سر می برد خرجی او از نصیب فرزندش که در رحم اوست پرداخت می شود[۹].

 

قانون مدنی ایران در این مورد در ماده ۱۱۱۰ مقرر می دارد:درعده وفات زن حق نفقه ندارد.

 

از مطالب گذشته می توان این طور استنباط کرد که در مسئله نفقه زوجه در عده وفات اختلاف نظرات، البته می توان گفت از آنجا که زوجه در زمان زناشویی اکثر سعی خود را در بهبود زندگی زناشویی انجام می دهد و حمل او هم مربوط به آن زمان است. نظر شیخ طوسی را ارجع دانسته و زن حامله در وفات عده را تا زمان وضع حمل مستحق نفقه بدانیم.

 

از مذاهب عامه، حنابله و شافعیه عقیده دارند در عده وفات چه حامله و چه غیر حامله واجب نیست.[۱۰]

 

مالکیه معتقدند: زن در عده وفات نفقه ندارد ولی در صورتی که در این زمان در ملک شخصی زوج متوفی سکونت دارد فقط مستحق مسکن است[۱۱].

 

ماده ۱۱۵۶ قانون مدنی ایران مقرر می دارد: زنی که شوهر او غایب مفقود الاثر بوده و حاکم او را طلاق داده باشد باید از تاریخ طلاق عده وفات نگه دارد.

 

و ماده ۱۱۳۰ این قانون مقرر می دارد:

 

«اگر شخص غایب پس از وقوع طلاق و قبل از انقضاء مدت عده مراجعت نماید نسبت به طلاق حق رجوع دارد ولی بعد از آن حق رجوع ندارد.

 

نیز ماده ۱۱۰۹ بدین شرح است: نفقه مطلقه ی رجعیه در زمان عده بر عهد شوهر است..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:26:00 ب.ظ ]




دادگاه میزان نفقه را معین و شوهر را به پرداخت آن محکوم می‌کند، ‌در صورت عدم اجرای حکم از جانب شوهر در مرحله بعد دادگاه از اموال شوهر نفقه را پرداخت می کند و اگر امکان دسترسی وجود نداشته باشد یا شوهر اموالی نداشته باشد که نفقه تأمین شود زن حق طلاق دارد.( مواد ۱۱۱۲ و ۱۱۲۹ قانون مدنی)
بند دوم : ضمانت اجرای کیفری

 

مطابق ماده۵۳ قانون حمایت خانواده  ـ هرکس با داشتن استطاعت مالی، نفقه زن خود را در صورت تمکین او ندهد یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجب ‌ النفقه امتناع کند به حبس تعزیری درجه شش محکوم می ‌ شود. تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی خصوصی است و درصورت گذشت وی از شکایت در هر زمان تعقیب جزائی یا اجرای مجازات موقوف می ‌ شود.
تبصره ـ امتناع از پرداخت نفقه زوجه ‌ ای که به موجب قانون مجاز به عدم تمکین است و نیز نفقه فرزندان ناشی از تلقیح مصنوعی یا کودکان تحت سرپرستی مشمول مقررات این ماده است.
 

 

 

 

 

 

گفتار  پنجم  : نگاهی مختصر به نفقه اقارب

 

هر چند نفقه اقارب موضوع مستقیم  بحث ما نیست اما برخی اقارب حاصل ازدواج موقت طولانی مدت هستند ، این موضوع در ازدواج موقت کوتاه مدت جایگاه چندانی ندارد مگر اولادی از آن حاصل شود اما در ازدواج موقت طولانی مدت اهمیت خاص خود را می یابد در ذیل به طور مختصر مبانی نفقه اقارب را بررسی می کنیم :

 

 

 

بند اول : اقارب مستحق النفقه

 

الف : نفقه خویشان

 

اقارب جمع اقرب و به معنی خویشان است و برابر ماده ۱۱۳۶ قانون مدنی در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی ملزم به انفاق یکدیگرند. اقراب نسبی در خط عمودی یا خط مستقیم خویشانی را می‌گویند که بعضی از بعضی دیگر به دنیا آمده‌اند اعم از اینکه واسطه‌ای در قرابت آنها وجود داشته باشد( مانند پدربزرگ و مادربزرگ و بالاتر و نوه‌ها) یا قرابت بدون واسطه باشد(مانند پدرو فرزند یا مادر و فرزند)

 

 

 

ب: نفقه اولاد:

 

نفقه اولاد به عهده پدر است و پس از فوت پدر یا عدم قدرت او بر انفاق به عهده پدربزرگ پدری است. در صورت عدم جلسات پدر و اجداد پدری یا عدم قدرت آنها نفقه به عهده مادر است اگر مادر زنده نباشد به عهده پدربزرگ مادری و مادربزرگ مادری و همچنین مادر بزرگ پدری است که در فرض آخر اگر بیش از یک نفر باشند به طور مساوی نفقه بین آنها تقسیم می‌شود.)(ماده ۱۱۹۹ قانون مدنی)

 

 

 

ج : نفقه پدر و مادر و اجداد:

 

طبق ماده ۱۲۰۰ قانون مدنی نفقه پدر و مادر برعهده اولاد و در درجه بعد برعهده اولاد اولاد است، بنابراین نفقه پدر و مادر فقیر در درجه اول به عهده اولاد است. اگر پدر و مادر فقط یک فرزند داشته باشند، همه نفقه برعهده اوست و اگر چندفرزند داشته باشند به طور مساوی به پدر و مادر نفقه خواهند داد.
یعنی مشترکا و به نسبت برابر باید مخارج زندگی پدر و مادر خود را بپردازند و از این لحاظ تفاوتی بین دختر و پسر نیست. هرگاه شخصی فرزند بلافصل نداشته باشد یا فرزند او توانایی پرداخت نداشته باشد، نفقه او برعهده اولاد اولاد خواهد بود.

 

 

 

بند دوم : خصوصیات و شرایط تعلق نفقه به اقارب:

 

نفقه اقارب ناظر به آینده است: طبق ماده۱۲۰۶قانون مدنی: … اقارب فقط نسبت به آینده می‌توانند مطالبه نفقه نمایند و این برخلاف نفقه زوجه است.
فقر مستحق نفقه: ماده ۱۱۹۷ قانون مدنی درباره شرط فقر در استحقاق نفقه می‌گوید: «کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند به وسیله اشتغال به شغلی معیشت خود را فراهم سازد.»
▪ تمکن منفق: در ماده ۱۱۹۸ قانون مدنی در این خصوص آمده است«کسی ملزم به انفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بدهد بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه شود. برای تشخیص تمکن باید کلیه تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود.«
▪ متقابل بودن نفقه اقارب: نفقه اقارب یک تکلیف متقابل است( برخلاف نفقه زوجه) یعنی خویشانی که ملزم به انفاق یکدیگرند در صورت فقر یکی و تمکن دیگری این وظیفه را متقابلا دارا می‌باشند مثلا همانطور که پدر توانگر باید به فرزند فقیر خود نفقه بدهد، فرزند توانگر نیز ملزم به انفاق به پدر فقیر است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بند سوم : ضمانت اجرای نفقه اقارب:

 

نفقه اقارب مانند زوجه هم ضمانت اجرای مدنی و هم ضمانت اجرای کیفری دارد.
الف :ضمانت اجرای مدنی نفقه اقارب

 

مستحق نفقه می‌تواند برای نفقه آینده به دادگاه رجوع و از این طریق شخصی را که قانوناً باید به او نفقه دهد با همان سیر مراحلی که برای نفقه زوجه بیان شد .
ب: ضمانت اجرای کیفری نفقه اقارب

 

مطابق ماده۵۳ قانون حمایت خانواده و تبصره آن  ـ هرکس با داشتن استطاعت مالی، نفقه زن خود را در صورت تمکین او ندهد یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجب ‌ النفقه امتناع کند به حبس تعزیری درجه شش محکوم می ‌ شود. تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی خصوصی است و درصورت گذشت وی از شکایت در هر زمان تعقیب جزائی یا اجرای مجازات موقوف می ‌ شود.
تبصره ـ امتناع از پرداخت نفقه زوجه ‌ ای که به موجب قانون مجاز به عدم تمکین است و نیز نفقه فرزندان ناشی از تلقیح مصنوعی یا کودکان تحت سرپرستی مشمول مقررات این ماده است.

 

 

 

 

 

 

 

لیست پایان نامه ها (فایل کامل موجود است) در مورد ازدواج و طلاق :
 

 


 

 

 

پایان نامه بررسی منابع و ادله فقهی افزایش مهریه بعد از عقد نکاح
 

پایان نامه فسخ نکاح در حقوق مدنی ایران و مذاهب خمسه
 

پایان نامه بررسی شرط خلاف کتاب و سنت در ضمن عقد نکاح
 

پایان نامه کیفیت ابراز قصد انشاء معتبر در عقد نکاح
 

پایان نامه حقوق درباره:بررسی جراحی زیبایی و تدلیس در نکاح در حقوق ایران و فقه اسلامی
 

پایان نامه ارشد حقوق:بررسی فقهی حقوقی امکان تغییر و تعدیل مهریه بعد از وقوع نکاح
 

پایان نامه ارشد:بررسی تحلیلی تعهدات غیر مالی طرفین عقد نکاح در فقه و حقوق موضوعه
 

دانلود پایان نامه ارشد با موضوع:تحلیل فقهی حقوقی جرم تدلیس در نکاح

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ب.ظ ]




چنانکه زنی خود را مستحق نفقه می داند اول باید توجه کند که آیا واقعاً مستحق نفقه هست یا خیر ؟ زنانای دارای نفقه نیستند عبارتند است :

 

 

زنی که نتواند رابطه زوجیت را اثبات کند .
 

زن ناشزه .(زنی که تمکین نمی کند)
 

زنی که در عقد موقت کوتاه مدت است .
 

زن مرتد
 

– اگر مرد زن را لعان کند و فرزند خود رانفی کند.
 

زن حامله در طلاق بائن (گفته شد در ازدواجهای موقت طولانی مدت که مدت آن از زمان عقد از عمر زوجین تجاوز کند جدایی باید بوسیله طلاق صورت گیرد.)
 

زوجه اگر دارای هیچکدام از موارد مانع نفقه نباشد ابتدا شایسته است به موجب اظهارنامه رسمی از طریق دادگاه  نفقه خود را مطالبه نماید . حسن اظهارنامه سهولت  اثبات عدم پرداخت نفقه از تاریخ اظهارنامه است .

 

 

 

بند دوم : دادگاه صالح

 

مطابق مواد ۱ الی ۴ قانون حمایت خانواده مصوب ۹۱ دادگاه صالح برای رسیدگی به موضوع نفقه دادگاه خانواده  بخش یا شهرستان محل اقامت زوجین است .

 

در حوزه قضایی شهرستان هایی که دادگاه خانواده تشکیل نشده است تا زمان تشکیل آن، دادگاه عمومی حقوقی مستقر در آن حوزه با رعایت تشریفات مربوط و مقررات این قانون به امور و دعاوی خانوادگی رسیدگی می کند.

 

در حوزه قضایی بخشهایی که دادگاه خانواده تشکیل نشده است، دادگاه مستقر در آن حوزه با رعایت تشریفات مربوط و مقررات این قانون به کلیه امور و دعاوی خانوادگی رسیدگی می کند، مگر دعاوی راجع به اصل نکاح و انحلال آن که در دادگاه خانواده نزدیکترین حوزه قضایی رسیدگی می شود.

 

دادگاه خانواده با حضور رئیس یا دادرس علی البدل و قاضی مشاور زن تشکیل می گردد.  و قضات دادگاه خانواده باید متأهل و دارای حداقل چهار سال سابقه خدمت قضایی باشند.

 

 

 

بند سوم : چگونگی طرح دعوی:

 

دعوای مطالبه نفقه می بایست بوسیله دادخواست با رعایت تشریفات آ.د.م و قانون حمایت خانواده انجام گیرد .زوجه پس از خرید دو نسخه دادخواست می بایست خواسته خود را در آنها قید کند و چون دعوای نفقه مالی است به میزان مبلغ مورد مطالبه تمبر الصاق و آن را به دادگاه خانواده تقدیم نماید وی میتواند در دادخواست خود هزینه دادرسی را نیز مطالبه نماید . در صورت عدم توانایی مرد به پرداخت نفقه ویا اینکه به هیچ طریق نتوان مرد را مجبور به پرداخت نفقه نمود و یا مالی هم از او بدست نیاید که از آن محل نفقه زن پرداخت گردد زن می تواند دادخواست طلاق تنظیم نماید .

 

دعوای مطالبه نفقه، دعوای مالی است. در این دعوا می­توان صدور قرار تأمین خواسته را جهت توقیف اموال زوج درخواست کرد تا در فاصله­ی تقدیم دادخواست و صدور رأی شوهر مبادرت به فروش اموال خود نکند.

 

و به موجب ماده­ی ۵۳ قانون حمایت خانواده مصوب ۹۱ ترک انفاق دارای جنبه­ی کیفری است و زن می­تواند در دادسرا علیه شوهر شکایت کرده و تعقیب کیفری او را درخواست نماید. اما دعوای کیفری تنها برای مجازات شوهر ثمربخش است و برای خواهان پولی به همراه نخواهد داشت. طرح دعوی کیفری مانع از طرح دعوای حقوقی نخواهد شد و بالعکس.

 

برای اثبات عدم پرداخت نفقه می­توان به شهادت شهود و انجام تحقیقات محلی استناد نمود. در دادخواست می­توان محکومیت زوج به پرداخت هزینه­ی دادرسی را مطالبه نمود.

 

می­توان ضمن درخواست نفقه، صدور دستور موقت مبنی بر پرداخت مبلغی به عنوان نفقه به­طور علی­الحساب را از دادگاه درخواست کرد تا در مدت دادرسی تا قطعی شدن رأی دادگاه زن بدون هزینه زندگی نماند.

 

مراحل عملی اقامه دعوی به ترتیب زیر است

 

مراجعه به دادگاه و تسلیم دادخواست :

 

۱-    ابطال تمبر برروی برگهای دادخواست در واحد نقش تمبر مرجع قضایی .

 

۲-    مطابق با اصل کردن مدارک و مستندات در دفتر تطبیق اصل مدارک با کپی های نقش تمبرشده (همراه داشتن اصل مدارک الزامی است ) .

 

۳-    ضمیمه کردن اسنادو مدارک و برگهای دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی .

 

۴-    تحویل اوراق تنظیمی و مدارک به دفتر ثبت دادخواست های مرجع قضایی و دریافت شماره .

 

۵-    با مراجعه مجدد به دفتر ثبت و ارائه شماره شعبه رسیدگی کننده معلوم می گردد .

 

۶-   در شعبه رسیدگی کننده اگر ایرادی متوجه دادخواست و ضمائم نباشد سیر رسیدگی قضایی بوسیله ابلاغ اخطاریه به خواهان وخوانده شروع خواهد شد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتار دوم : نحوه رسیدگی و صدور رای

 

بند اول : نحوه رسیدگی

 

نحوه رسیدگی به دعوای مطالبه نفقه مطابق قواعد قانون حمایت خانواده و قانون آیین دادرسی مدنی در دادگاه خانواده خواهد بود.

 

 

 

بند دوم : صدور رای

 

الف : نحوه صدور رای

 

دادگاه ضمن بررسی دلایل و مستندات زوجه و استماع دفاعیات طرفین اقدام به صدور حکم می نماید . دادگاه خانواده با حضور رئیس یا دادرس علی البدل و قاضی مشاور زن تشکیل می گردد. قاضی مشاور باید ظرف سه روز از ختم دادرسی به طور مکتوب و مستدل در مورد موضوع دعوی اظهارنظر و مراتب را در پرونده درج کند. قاضی انشاء کننده رأی باید در دادنامه به نظر قاضی مشاور اشاره و چنانچه با نظر وی مخالف باشد با ذکر دلیل نظریه وی را رد کند. مواعد و موارد صدور رای مطابق آیین دادرسی مدنی خواهد بود .

 

ب: نمونه رای

 

خواهان: خانم ناهید…….. با وکالت آقای سید رضا… به نشانی قم،…

 

خوانده: آقای مصطفی …….به نشانی قم،…

 

خواسته­ها:۱- مطالبه نفقه، ۲- الزام خوانده به تهیه مسکن

 

 

 

رأی دادگاه

 

در خصوص دادخواست خانم ناهید …فرزند … با وکالت آقای سید رضا …به­طرفیت آقای مصطفی …فرزند … به خواسته الزام خوانده به تهیه مسکن مستقل و پرداخت نفقه معوقه از تاریخ ۱/۸/۸۷ تا تاریخ دادخواست ۱۰/۱۰/۸۸ و تعیین نفقه جاریه خود و فرزندان مشترک ومطالبه هزینه دادرسی که با  توجه به محتویات پرونده از جمله فتوکپی مصدق نکاح­نامه رسمی به شماره ترتیب پیوست پرونده وجود علقه زوجیت با صیغه موقت ۹۹ سال  بین طرفین محرز است وکیل مدافع خواهان اعلام نمودند موکله در مورخه ….با خوانده ازدواج کرده دو فرزند مشترک دارند خوانده به موکله نفقه نداده و خرج و مخارج وی از اول توسط پدرش تأمین شده است و حالا هم توسط برادرش تامین می­شود و همچنین مخارج فرزندانشان هم توسط برادر موکله تأمین می­شود و منزلی که موکله زندگی می­کند متعلق به مادر موکله می­باشد و از طرفی خوانده گاهی به منزل مراجعه می­کند و برای تعویض لباس می­آید و لیکن خرجی پرداخت نمی­کند و ضمناً دوبار اظهارنامه جهت وی ارسال شده و خوانده استنکاف نموده است خوانده علی­رغم ابلاغ قانونی در جلسه دادگاه حاضر نشده و لایحه­ای نیز ارسال ننموده و هیچ­گونه دفاعی به­عمل نیاورده است و همچنین شهود خواهان که برابر جری تشریفات قانونی شهادت داده­اند اظهارات وکیل مدافعات خواهان را تایید نموده­اند بنا به مراتب دادگاه با عنایت به قسمت اخیر ماده ۱۱۱۳ چون بنای طرفین زندگی دائم بوده و نکاح ۹۹ ساله در حکم دائم است ادعای خواهان را ثابت دانسته و جمعاً خوانده را به استناد مواد ۱۱۰۲-۱۱۰۷-۱۱۱۱ قانون مدنی به پرداخت مبلغ نوزده میلیون و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ب.ظ ]




مرجعی که می تواند پاسخ روشنی را نسبت به پرسش مذکور ارائه نماید قرآن کریم کتاب آسمانی مسلمانان و قانون اساسی آنان است. آیه سوّم سوره نساء می فرماید: «و ان خفتم ان لا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النّساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحده…» و اگر می ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید (از ازدواج با آنان چشم پوشی کنید و) با زنان پاک دیگر ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر؛ و اگر می ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید.و آیه ۱۲۹ همین سوره می فرماید: «و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النّساء و لو حرصتم، فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلّقه» شما هرگز نمی توانید درمیان زنان عدالت برقرار کنید هر چند کوشش نمایید ولی تمایل خود را به طور کلی متوجه یک طرف نسازید به گونه ای که همسر دیگر را به صورت زنی که شوهرش را از دست داده در آورید… در نگاهی سطحی و به دور از تامّل و دقت، دو آیه، ظاهری ناسازگار داشته و با یکدیگر تعارض و تهافت دارند زیرا آیه نخست تعدد زوجات را مشروط به رعایت عدالت پذیرفته است و نشان گر آن است که برخی توانایی این امر را دارند حال آنکه آیه دوم توانایی اعمال عدالت را به طور مطلق و با حرف «لن» که بیان گر نفی ابد است منتفی می داند که معنای آن این است که هیچ یک از شما و در هیچ زمانی قادر بر اجرای عدالت در میان زنان متعدد خویش نخواهید بود.[۱]

 

 

 

 

 

عیاشی نیز در تفسیر خود از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند که مقصود از عدالت در « لن تستطیعوا ان تعدلوا» عدالت در مودّت و دوستی است.[۲]

 

 

بسیاری از مفسران و فقیهان نیز همین تفسیر را برای سازگار نمودن ظاهری مفاد دو آیه برگزیده اند هر چند در واقع ناسازگاری و تعارضی وجود ندارد؛ بنابراین بر اساس آیه سوّم سوره نساء خداوند تعدد زوجات را تا چهار زن پذیرفته است مشروط بر اینکه در اموری مانند نفقه و مخارج زندگی و حق هم خوابی و امثال آن که در قدرت و اختیار شوهر است عدالت رعایت شده و در مورد همه زنان یکسان رفتار شود طبعا اگر کسی در این گونه امور نیز توانایی اجرای عدالت را ندارد از ازدواج مجدد صرف نظر نماید

 

 

پر واضح است تمامی زنان و مردان از شرائطی یکسان برخوردار نیستند  برخی از زنان دچار بیماری های صعب العلاج و مسری می شوند و امکان مقاربت را از همسر خویش سلب می کنند، گاه ناشزه شده و حاضر به تمکین نمی باشند، گاه به علت محکومیت هایی قضایی مجبور است مدتی را در زندان سپری کند ، گاه نیز زن عقیم بوده و قادر به تولید نسل نمی باشد:

 

 

از این رو ماده ۲۳ لایحه پیشنهادی که مقرر می دارد: اختیار همسر دائم بعدی. منوط به اجازه دادگاه پس از احراز توانایی مالی مرد و تعهد اجرای عدالت بین همسران می باشد» از نگاه حکم اوّلی اسلام مخالفتی با شرع ندارد زیرا شرط گزینش همسر مجدد، توانایی زوج بر خوراک و پوشاک و هزینه زندگی همسران متعدد است و می توان توانایی اداره جنسی و ارضای جنسی زوجات متعدد را نیز به آن اضافه کرد.[۳]

 

 

 

 

 

هم چنین می توان تبصره ای را به این مضمون به آن افزود که در صورتی که در عقد نکاح شرط باشد که اگر ازدواج مجدد کند زوجه حق طلاق خواهد داشت، زوجه می تواند با مراجعه به دادگاه درخواست طلاق کند ناگفته نماند ماده پیشنهادی با این اشکال مواجه است که فاقد ضمانت اجرای موثر است زیرا در این ماده تنها به یک تعهد اخلاقی ساده مبنی بر اجرای عدالت بسنده شده و برای این موضوع که اگر مرد تعهد مزبور را زیر پا نهاد و آن را اجرا ننمود چه خواهد شد؟ چاره ای اندیشیده نشده است و تعهد اخلاقی فاقد ضمانت اجرای موثر حقوقی به راحت قابل نقض است و حداقل می توان برای آن تعزیر در نظر گرفت زیرا مجازات تعزیری مانند حدود و قصاص ودیات نیست که حتما باید در شرع مقدس وارد شده و شارع مقدار آن را تعیین نموده باشد بلکه تعیین و مقدار آن بر عهده حاکم است زیرا در قواعد و قوانین حقوقی اصل بر دارا بودن ضمانت اجرای موثر است تا قانون گریزان نتوانند به راحتی آن را نقض نموده و ابّهت و اقتدار قانون را در جامعه شکسته و قبح قانون گریزی و قانون شکنی را ریخته و آن را به صورت امری عادی در آورند.

 

 

از سوی دیگر محتوا و مفاد لایحه پیشنهادی مجموعه ای از قواعد شکلی و حماسی و در راستای بستر سازی جهت اجرای هر چه بهتر قوانین ماهوی است حال آن که مفاد ماده ۲۳ یک امر ماهوی است و آوردن امر ماهوی در مجموعه ای شکلی چندان موجّه به نظر نمی رسد و از آن جا که اصلاح قانون مدنی در دستور کار قوه قضائیه بوده و در حال انجام است اگر دولت محترم نظری در این زمینه داشت خوب بود آن را به قوه قضائیه منعکس می نمود تا پس از بررسی دقیق و همه جانبه آنچه مقتضای شرع و مصلحت کشور بود در قانون مدنی که قانون ماهوی و مادر است گنجانده می شد. امّا می توان به این مسئله از دیدگاه حکم ثانوی نیز نگریست و از این منظر شاهد اندکی تفاوت در نگرش خواهیم بود هر چند ازدواج امری پسندیده و مقدس و تعدد زوجات نیز امری مباح و مشروع است ولی گاه ممکن است امری مباح و مشروع و احیانا مقدس دستاویزی برای ظلم و تعدی و احجاف گردد طبیعی است استفاده حق، نمی تواند منشأ اضرار به دیگران باشد بنابراین یا باید ازدواج مجدد را منوط به موارد ضرورت به تشخیص و اجازه دادگاه دانست و یا منوط به رعایت عدالت در پرداخت نفقه و هزینه زندگی و تأمین خوراک و پوشاک و مسکن متناسب با وضعیت زوجه و نیز رعایت عدالت در امور جنسی کرد و برای ضمانت اجرای آن مجازات تعزیری اعم از جریمه نقدی محرومیت های اجتماعی و غیر آن در نظر گرفت.

 

 

در اینجا مناسب است مروری کوتاه بر مسئله تعدد زوجات در قوانین موضوعه ایران داشته باشیم.
تا سال ۱۳۴۶ قانونی که به صراحت به مسئله تعدد زوجات بپردازد در حقوق موضوعه ایران وجود نداشت هر چند به متابعت از فقه امامیه امری پذیرفته شده محسوب می گشت و جواز آن از مواد متعدد قانون مدنی نیز استفاده می شد. قانون گذار در سال ۴۶ و در ماده ۱۴ قانون حمایت از خانواده حکم مسئله را به صراحت متعرض شد.

 

 

ماده ۱۴ این قانون مقرر می داشت: «هر گاه مرد بخواهد با داشتن زن، همسر دیگری را اختیار نماید، باید از دادگاه تحصیل اجازه کند. دادگاه وقتی اجازه اختیار همسر تازه خواهد داد که با انجام اقدامات ضروری و در صورت امکان تحقیق از زن فعلی، توانایی مالی مرد و قدرت او را به اجرای عدالت احراز کرده باشد. هر گاه مردی بدون تحصیل اجازه از دادگاه مبادرت به ازدواج نماید به مجازات مقرّر در ماده ۵ قانون ازدواج مصوب ۱۳۱۰ ـ ۱۳۱۶ محکوم خواهد شد.

 

 

بنابر ماده ۵ قانون ازدواج، متخلف به حبس جنحه ای از شش ماه تا دو سال محکوم می شد. لیکن با توجه به لحن ماده ۱۴ نظر حقوقدانان و رویه دادگاهها بر این بود که ازدواجی که بدون اجازه دادگاه واقع شده درست و نافذ است.[۴]

 

 

در سال ۱۳۵۳ و با تصویب قانون جدید حمایت از خانواده، این موضوع پر رنگ تر از قبل در قوانین جلوه نمود و مواد ۱۶ و ۱۷ قانون مزبور به این امر اختصاص یافت، بر اساس بند اول ماده ۱۶ در صورت فقدان بندهای هشت گانه دیگر، رضایت همسر اوّل برای ازدواج مجدد الزامی گشت بندهای دیگر آن که ازدواج مجدد را تجویز می نمود عبارتند از: عدم قدرت همسر به ایفای وظایف زناشوئی، عدم تمکین زن از شوهر، ابتلای زن به جنون یا امراض صعب العلاج، محکومیت زن، اعتیاد مضرّ زن، ترک زندگی از طرف زن، عقیم بودن زن و بالأخره غایب مفقود الأثر شدن زن. ماده ۱۷ این قانون در مورد بند یک ماده ۱۶ اجازه دادگاه را نیز ملحوظ نمود و ضمانت اجرای کیفر این امر را حبس جنحه ای از شش ماه تا یک سال مقرر نمود و همین مجازات را برای سر دفتری که با علم به همسر دار بودن مرد اقدام به ثبت ازدواج مجدد بدون حکم دادگاه نماید در نظر گرفت.

 

 

شورای نگهبان در نظریه مورخ ۹/۵/۱۳۶۳ ضمانت اجرای مقرر در ماده ۱۷ قانون مزبور را خلاف شرع اعلام کرد. به موجب این نظریه: «مجازات متعاقدین و عاقد در عقد ازدواج غیر رسمی مذکور در ماده ۱ قانون ازدواج و در ازدواج مجدد مذکور در ماده ۱۷ قانون حمایت خانواده شرعی نمی باشد.

 

 

در برخی کشورهای مسلمان نظیر عراق و سوریه ازدواج مجدد موکول به اذن قاضی شده، در الجزایر نیاز به اجازه دادن نیست ولی مشروط به رعایت موازین شرعی است در عین حال به هر یک از همسر اوّل و همسر جدید این اختیار داده شده که در صورتی که شوهر به آنان دروغ گفته باشد از دادگاه درخواست طلاق کنند. در مصر قانونی که ازدواج مجدد را منع کند وجود ندارد ولی ماده ۱۸ قانون احوال شخصیه تونس تعدد زوجات را ممنوع نموده و برای متخلف، مجازات در نظر گرفته است.[۵]

 

 

مبحث تعدد زوجات از دیرزمان و در میان ملل مختلف مطرح بوده و براساس نوشته برخی از پژوهشگران حقوق خانواده و در زمانی که اسلام پای به عرصه حیات نهاد دو عقیده در مورد تعدد زوجات حاکم بود گروهی معتقد به تک همسری بوده و چند همسری را جایز نمی شمردند و گروهی برای تعدد زوجات حد و مرزی قائل نبودند و اسلام راه میانه را برگزید.

 

 

 
در پایان نگاهی کوتاه نیز به ماده ۲۵ که از سوی هیأت دولت به لایحه پیشنهادی قوه قضائیه افزوده شده است، می افکنیم این ماده مقرر می دارد: «وزارت امور اقتصادی و دارایی موظف است از مهریه های بالاتر از حدّ متعارف و غیر منطقی با توجه به وضعیت زوجین و مسائل اقتصادی کشور متناسب با افزایش میزان مهریه به صورت تصاعدی در هنگام ثبت ازدواج مالیات وصول نماید. میزان مهریه متعارف و میزان مالیات با توجه به وضعیت عمومی اقتصادی کشور به موجب آیین نامه ای خواهد بود که به وسیله وزارت امور اقتصادی و دارایی پیشنهاد و به تصویب هیأت وزیران می رسد.

 

 

به نظر می رسد این ماده از پیشنهاداتی است که فاقد پشتوانه کارشناسی بوده و بدون تحقیق و بررسی کامل پیرامون زوایا و جوانب آن ارائه شده است و این گونه پیشنهادات زمنیه را برای هجمه های سنگین علیه دولت محترم فراهم می سازد.

 

 

برخی از عبارات ماده دارای ابهام جدّی است عبارت (بالاتر از حدّ متعارف و غیر منطقی…) به خوبی بیان نمی کند که آیا تنها وضعیت زوجین ملاک است یا هم وضعیت زوجین در این مسئله دخیل است و هم وضعیت اقتصادی کشور؟

 

 

حال اگر وضعیت زوجین خوب باشد امّا وضعیت اقتصادی کشور نامطلوب باشد یا زوجین فقیر یا در حد متوسطند اما وضعیت اقتصادی کشور در حدّ مطلوبی قرار دارد چگونه مالیات اخذ خواهد شد؟
دیگر آنکه مقصود از «به صورت تصاعدی» چیست؟ و در درجات بالاتر آیا بر میزان مالیات افزوده خواهد شد؟ در ابتدای ماده ملاک اخذ مالیات دو چیز قرار داده شد یکی وضعیت زوجین و دیگری وضعیّت اقتصادی کشور ولی در ذیل مادّه میزان مهریه متعارف و میزان مالیاتی که به آن تعلق خواهد گرفت تنها بر اساس وضعیت عمومی اقتصاد کشور لحاظ گردیده است بنابراین صدر و ذیل آن با هم ناسازگارند.
از سوی دیگر با عنایت به اینکه پیشنهاد، مجموعه ای متشکل از قواعد و مقررات شکلی و حمایتی است، آوردن این گونه امور که از مقررات ماهوی به حساب می آیند چندان موجه به نظر نمی رسند، نیز با ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی که تعیین مقدار مهر را منوط به تراضی طرفین عقد نکاح می داند، در تعارض و تهافت است هر چند می توان با توجه به ماده پایانی لایحه (ماده ۵۳)، ماده ۲۵ لایحه را ناسخ ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی دانست.

 

 

از معایب دیگر این ماده این است که زوجین و به ویژه زوجه را برای رسیدن به مهریه پیشنهادی و معاف ماندن از پرداخت مالیات مندرج در ماده، به سوی قانون گریزی و دور زدن قانون سوق داده و آنان برای فرار از مالیات به راههایی نظیر بخشش و هبه های صوری، صلح و امثال آن متوسل شوند و به مراد خویش نیز برسند.

 

 

از جانب دیگر چون زوجه موظف خواهد بود قبل از اخذ مهریه، مالیات آن را بپردازد ممکن است وی نیز از زوج مطالبه مهر نماید زیرا مهریه مجرد وقوع عقد بر عهده زوج می آید و زوج نیز یا به زحمت و تکلف بسیار زمینه پرداخت را فراهم می سازد و یا دست به دامن دادگاه شده وتقاضای اعسار نموده و بر تراکم پرونده های قضایی بیفزاید و نیز دیگر آثار روحی و روانی که این امر ممکن است در پی داشته باشد. به علاوه ماده پیشنهادی این شائبه را به دنبال خواهد داشت که چون نظام جمهوری اسلامی در ترویج فرهنگ اسلامی در زمینه مهر ناکام مانده، در پی آن است که این ناکامی را از طریق اجبار قانونی جبران نماید. به هر تقدیر ماده مزبور نیازمند کارشناسی جدی و دقیق و بررسی همه جانبه زوایا و جزئیات و جوانب امر است و تصویب آن به شکل فعلی به صلاح مملکت و کشور متمدن ایران اسلامی نمی باشد.[۶]

 

 

 

 

 

 

 

 

[۱] – الکافی، ج۵، ص۳۶۲ و ۳۶۳ (با تلخیص و اختصار)، تهذیب الاحکام، ج۷، صص۴۲۰ – ۴۲۱.

 

 

[۲] -همان ،۴۴۴

 

 

[۳] – نظام حقوق زن در اسلام، ص۳۵۳، ایشان روایتی را از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند که فرمود: «هر کس گروهی از زنان را نزد خود گرد آورد که نتواند آنها را از لحاظ جنسی اشباع نماید و آنگاه آنها به زنا و فحشاء بیفتد، گناه این فحشاء به گردن اوست».

 

 

[۴] – مختصر حقوق خانواده، ص۱۰۰.

 

 

[۵] – منبع همان، ص۵۲.

 

 

[۶] – گرجی ،ابوالقاسم ،،۱۳۸۵ بررسی تطبیقی حقوق خانواده، تهران نشر دادگستر ،چتپ هفتم ،صص۱۳۱-۱۳۲.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم