“
الگوهای نظمجویی هیجان و فعالیت هیجانی میتواند پیشبینی کننده مشکلات درونی شده و عملکرد اجتماعی کودکان حتی در سالهای اولیه رشد باشد و کودکانی با الگوهای ناسازگار نظمجویی هیجان در معرض خطر مشکلات درونی شده قرار دارند (مورگان[۱۹۱] و همکاران، ۲۰۱۴). نقص در نظمجویی هیجان میتواند با بروز و تداوم بسیاری از اختلالات روانی مرتبط باشد و البته هدف امیدبخش درمان این اختلالات باشد (گومز- سیمون و همکاران، ۲۰۱۴). بدتنظیمی هیجان بعد مشترک برخی علائم آسیب شناسی روانی مانند ملال طولانی مدت، خلق ناپایدار، خشم زیاد، ترس مداوم و نگرانی شدید است (گومز- سیمون[۱۹۲] و همکاران، ۲۰۱۴). بدتنظیمی هیجان در همبستگی میان پیامدهای اجتماعی منفی و قربانی خشونت شدن در کودکان و نوجوانان نقش دارد (شوارتز[۱۹۳] و پروکتر[۱۹۴]، ۲۰۰۰).
تا کنون پژوهشها در خصوص تنظیم هیجان بیشتر بر روی مطالعه ارزیابیهای مجدد شناختی، و نظم بخشیدن به واکنشهای هیجانی معطوف بودهاند اما اخیراً پژوهشها در حال بررسی این موضوع هستند که چگونه روشهای پردازش اولیه محرک برانگیزاننده هیجان، میتوانند منجر به واکنشهای روانشناختی گوناگون گردند (وارن بروان و همکاران، ۲۰۱۳).
راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان
راهبرد نظمجویی شناختی هیجان بر مدل هیجانی گراس استوار است که بر ارزیابی سرنخهای درونی و بیرونی هیجانی تأکید میکند (گراس و جان، ۲۰۰۳). مدل نظمجویی هیجانی گراس بر نظم بخشیدن هیجانات در پنج بخش انتخاب موقعیت، تغییر موقعیت، گسترش توجه، تغییر شناختی و تعدیل پاسخ تمرکز میکند (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴).
شکل ۲-۲ : مدل نظمجویی هیجان گراس
گراس و تامپسون (۲۰۱۴) اشاره میکنند این پنج نقطه، پنج فرایند تنظیم هیجان را ارائه میکنند :
-
-
- انتخاب موقعیت : مهمترین رویکرد رو به جلوی تنظیم هیجان، انتخاب موقعیت است. این نوع تنظیم هیجان شامل اقداماتی میشود که فرد موقعیتی را انتخاب کند (یا نکند) که انتظار دارد باعث برانگیخته شدن هیجانات خوشاید یا ناخوشایند شود. انتخاب موقعیت نیازمند درک ویژگیهای احتمالی موقعیتی دور از دسترس، و پاسخهای هیجانی مورد انتظار به این ویژگیهاست. رسیدن به چنین درکی بسیار دشوار است. با نگاهی رو به جلو، افراد عموما در تخمین پاسخهایشان نسبت به وقایع احتمالی آینده، مرتکب اشتباه میشوند. ضمنا عموما مدت پایداری پاسخهای منفیشان به پیامدهای مختلف را بیش از حد برآورد میکنند. همین امر انتخاب موقعیت به منظور تنظیم پاسخهای هیجانی را بسیار دشوار میسازد. مانع دیگر برای انتخاب موقعیت مؤثر، قیاس صحیح سود کوتاه مدت تنظیم هیجان در برابر هزینه های آن در بلند مدت است.
-
-
- تغییر موقعیت : تغییر موقعیت کمک میکند موقعیتهای بالقوه هیجانزا لزوماً منجر به پاسخهای هیجانی نشوند. در مورد افراد بزرگسال، تغییر موقعیت ممکن است مجموعهای از تلاشهای کلامی برای یاری رساندن در حل مسئله و تأیید حقانیت پاسخ هیجانی را در بر بگیرد. گاهی ممکن است تمایز قائل شدن میان انتخاب موقعیت و تغییر موقعیت دشوار به نظر برسد. این امر به این دلیل است که شاید تلاش برای تغییر یک موقعیت منجر به خلق موقعیت جدیدی شود. برای تمایز مؤثر این دو باید در نظر داشت که موقعیتها ممکن است بیرونی یا درونی باشند، اما تغییر موقعیت به تغییر شرایط فیزیکی خارجی اطلاق میشود، در حالی که تغییر محیطهای درونی (مانند شناختها) را در بخش تغییر شناختی تحت پوشش قرار میدهیم.
-
- گسترش توجه : گسترش توجه یکی از نخستین فرایندهای تنظیم هیجان است که در طول دوران رشد پدیدار میشود و به نظر میرسد از دوران نوزادی تا سراسر بزرگسالی مورد استفاده قرار میگیرد، به ویژه زمانی که تغییر یا اصلاح موقعیت امکانپذیر نیست. گسترش توجه به این امر اشاره دارد که چگونه افراد با هدایت کردن توجهشان در یک موقعیت میتوانند بر هیجاناتشان تاثیر بگذارند. گسترش توجه میتواند نسخه درونی انتخاب موقعیت قلمداد شود. دو راهبرد مهم گسترش توجه، پرت کردن حواس و تمرکز کردن هستند. تمرکز، توجه را به سمت مؤلفههای هیجانی یک موقعیت جلب میکند. وگنر و راگ (۱۹۹۸) این را «شروع کنترل شده» هیجان نام گذاشتهاند. زمانی که توجه مرتبا به احساسات ما و پیامدهای آن ها معطوف میشود، در واقع نوعی نشخوار اتفاق میافتد. نشخوار پیرامون رویدادهای غمانگیز به تشدید و تمدید علائم افسردگی می انجامد (جاست و الوی، ۱۹۹۷؛ نولن – هوکسما، ۱۹۹۳). اما بورکووک[۱۹۵]، رومر[۱۹۶] و کینیون[۱۹۷] (۱۹۹۵) اظهار کردهاند که متمرکز کردن توجه روی تهدیدهای احتمالی آتی اگرچه ممکن است باعث افزایش اضطراب خفیف شود، اما باعث کاهش قدرت و شدت پاسخهای هیجانی منفی نیز خواهد شد. در مجموع گسترش توجه ممکن است اشکال گوناگونی داشته باشد، از جمله : سلب فیزیکی توجه، هدایت مجدد درونی توجه، یا پاسخ دادن فرد به تلاش دیگران برای تغییر جهت توجه.
- تغییر شناختی : تغییر شناختی به این موضوع اشاره دارد که فرد ارزیابیاش از موقعیتی که در آن قرار دارد را تغییر دهد تا اهمیت و بار هیجانی آن را دگرگون کند. یکی از اشکال تغییر شناختی که بسیار مورد توجه قرار گرفته، ارزیابی مجدد است (گراس، ۲۰۰۲؛ جان و گراس، ۲۰۰۳؛ اوشنر و گراس، ۲۰۰۷). این نوع تغییر شناختی شامل تغییر معنای موقعیت به نحوی میشود که که تاثیر هیجانی آن را تغییر دهد. ارزیابی مجدد موضوعات فیلمهایی که بار منفی دارند، منجر به کاهش تجربه هیجان منفی ناشی از تماشای آن ها شده است.
ارزیابی شناختی مرتبط با هیجان در کودکان تاثیر قابل ملاحظهای از ابراز هیجان آن ها در طول دوران رشد میگیرد که شامل دلایل و پیامدهای این هیجانها میشود.
- تغییر پاسخ : برخلاف سایر راهبردهای تنظیم هیجان، تغییر پاسخ در انتهای فرایند تولید هیجان اتفاق میافتد، پس از آن که فرایند تولید پاسخ آغاز میشود. تعدیل پاسخ به تاثیر مستقیم (تا حد امکان) بر پاسخ رفتاری، فیزیولوژیکی یا تجربی اشاره دارد. در واقع تغییر پاسخ، تلاش برای تغییر تظاهرات ذهنی، فیزیولوژیکی و رفتاری هیجان به مستقیمترین شکل ممکن است. شکل شایع دیگر تغییر پاسخ، تنظیم رفتار ابراز کننده هیجان است (گراس و همکاران، ۲۰۰۶).
کارکردهای نظمجویی شناختی هیجان
فاسنر و همکاران (۲۰۱۴) با بررسی همبستگی میان نقص در نظمجویی هیجانات و علائم افسردگی دریافتند کاهش تجربه و ابراز عواطف مثبت همراه با درک عواطف منفی با علائم افسردگی مرتبط است. بدتنظیمی هیجان و مشکل در نظمجویی هیجانات با اضافه وزن در مادران (دی کامپورا[۱۹۸]و همکاران، ۲۰۱۴)، ناسازگاری و رفتار پرخاشگرانه در نوجوانان تحت کنترل والدین (کوی[۱۹۹] و همکاران، ۲۰۱۴)، فعالیت نامنظم قلب و سیستم عصبی خودکار (برنا[۲۰۰] و همکاران، ۲۰۱۴) و افزایش علائم وحشتزدگی (گالانگ[۲۰۱] و همکاران، ۲۰۱۴) همبستگی دارد. دسترسی محدود به راهبردهای نظمجویی هیجان نقش واسطهای در سلامت کمتر افراد مضطرب ایفا میکند (کارتر[۲۰۲] و واکر[۲۰۳]، ۲۰۱۴).
“
[دوشنبه 1401-09-21] [ 04:45:00 ب.ظ ]
|