ارتباط جرایم سیاسی با سایر جرایم |
و اظهارنظر دکترین حقوق به این تعاریف و مجازات عاریهای که از جرایم دیگر برای مجرمین سیاسی در نظر گرفته میشود از این مشکل رهایی یابند ولی متأسفانه از آنجایی که مجرمین سیاسی با دولت حاکم در تقابل هستند هیچ گاه این ارادههای مردمی و نمایندگانشان به نتیجه نرسید.
در این فصل به صورت جداگانه به بررسی تفاوتها و نکات مشترک و بیان دیدگاه برخی دکترین حقوق میپردازیم تا مرزهای فیمابین این جرایم مشخص شود تا در صورت امکان به بیان تصویر مناسب از جرم سیاسی بپردازیم.
گفتار نخست: تفاوتهای اصولی جرایم سیاسی با جرایم عمومی
الف ـ از نظر انگیزهی جرم :
میتوان به این نتیجه رسید که چون در جرایم سیاسی نوعاً انگیزه مرتکب منفعت طلبی شخصی نبوده و متکی به آرمانهای انسانی و نوع دوستانه و بهبود و اصلاح جامعه است، در این صورت مجازات متفاوتی در نظر گرفته میشود، بدین معنی که برای جرایم سیاسی مجازاتهای ملایمتر و حتیالمقدور غیر ترذیلی در نظر گرفته میشود. (نظر به این که اصولاً ارتکاب جرایم سیاسی برای خشنودی جامعه تلقی میشود بهترین ملاک را برای تشخیص جرایم سیاسی از جرایم عمومی دارد و میتوان کیفیت تأثیر جرایم ارتکابی بر افکار عمومی قرار داد، بدین معنی که چنانچه ارتکاب جرم موجب انزجار و تنفر مردم و جریحه دار شدن احساسات عمومی باشد آن را باید عمومی تلقی کرد نه سیاسی.
جرم سیاسی در ظرف جرم عاید به وجود نمیآید زیرا در هر جرمی که در حالت عادی تحقق یابد با هر غرضی و یا انگیزهای که باشد جرم عادی خواهد بود پس کسی که رئیس دولت را برای غرض سیاسی به قتل میرساند مرتکب جرم عادی شده است. اگر چه قاتل خود از سیاسیون باشد هر جا اندیشهی مرتکب صدمه آوردن به حکومت و یا قصد واژگونی آن برای تأمین هدف ملّی باشد جرم سیاسی تلقی میگردد اماً این هدف توجیه کننده هر وسیلهای نمیتواند باشد صدمه وارد آوردن به حکومت از طریق حریق و انفجار غارت و تعرض مستقیم و غیرمستقیم به افراد بیگانه جامعه و همچنین ایجاد دغدغه خاطر در مردم مخدوش نمودن امنیت اجتماعی و در خطر انداختن و تحدید استقلال و امنیت داخلی و خارجی کشور ولو به قصد اسقاط یا تضعیف دولت حتّی برای تأمین هدفهای مقدّس ملّی به هیچ وجه نمیتواند در زمره جرایم سیاسی به حساب آید.
ب ـ از نظر نحوه برخورد با مجرمین :
هر چند که قانون رفتار مشابهی نسبت به تمام مجرمین مقدّر داشته باشد در عمل از نظر اداری و حتّی قضایی برای مجرمین سیاسی تفاوت در رفتار کاملاً محسوس است مثلاً آنان محکوم به کار اجباری و یا پوشش و لباس مخصوص زندانیان نمیباشند محبس آنان با سایرین متفاوت میباشد و از امکانات بهتری برخوردار هستند و حق ورود و خروج و آمد و رفت و خرید روزنامه و استفاده از کتاب را دارند البته مطالبی که گفته شد توصیه سازمان حقوق بشر به جوامع بوده و باید اجراء شود ولی در حالی که در بسیاری از موارد مجرمین سیاسی مدتها از دیدن خانواده و وابستگان خود محروم میشوند و همچنین نه تنها موارد ذکر شده در مورد آنان اعمال نمیشود بلکه شدت رفتار بسیار بد با آنان نیز دیده میشود به گونهای که اکثراً در اثر اعتصابات غذایی و زنان دچار بیماریهای حاد میشوند و تاوان اصلاح سردمداران را با حیات و زندگی خود میپردازند و جانشان را فدای عقیده و مردم و میهن خود میکنند و مرگ با عزت را به زندگی با ذلت نرجیح میدهند.
دکتر لومبروزو یکی از بنیانگذاران مکتب تحقیقی معتقد بود که مجرم سیاسی یک بزهکار عادی نیست زیرا برخوردار از روحی زیبا و والاست.
یادآوری این نکته ضروری است که جرم سیاسی را در شکل خاص میتواند در دوران باستان نیز دید که تحت عناوین خیانت بزرگ یا جرم بزرگ قابل مجازات شدید بود.
علیالاصول تفکیک جرایم سیاسی از جرایم عمومی در جریان تفکر لیبرالیستی قرن نوزدهم به وجود آمد که طبق آن جرم سیاسی را به لحاظ وجود انگیزههای مردمی و اصلاح طلبانه یا قهرمانی که جان و مال خود را فدا میکند و آماده است تا در راه هدف مقدّس خود تا مرز شهادت پیش رود قابل ارفاق دانست هر چند تاریخ نمونههای معکوسی از این طرز تفکر را نشان دهد.
محاکمه مجرمان سیاسی با حضور هیأت منصفه و همچنین استرداد این مجرمان از ارفاقهای مهمی است که قانونگذاران در مورد این گروه افراد اعمال میکنند که البته در مورد هیأت منصفه بعداً توضیح داده خواهد شد ولی در اینجا میتوان تنها به این نکته اشاره کرد که این هیأتها بیشتر به صورت فرمایشی بوده و تنها جنبه تشریفاتی دارد و نمیتواند به صورت قانع نام ارفاق و تخفیف
[پنجشنبه 1398-12-08] [ 01:08:00 ق.ظ ]
|