تعریف وفاداری نام تجاری – ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرفکننده بر رضایت و وفاداری به برند در صنعت خودروسازی |
وفاداری، واژهای قدیمی است که به طور معمول برای توصیف پایبندی، دلبستگی شدید، پرشور و حرارت به یک کشور، آرمان یا فرد به کار میرود. در سال ۵ گذشته به طور فزایندهای به وفاداری مشتری توجه شده و امروزه وفاداری به عنوان دستورالعملی برای افزایش درآمد مطرح است. وفاداری به برند مفهومی اساسی در بازاریابی و مدیریت راهبردی است شرکتها راهبردهای بازاریابی را به منظور افزایش وفاداری و در راستای حفظ سهم بازار و سودآوری بیشتر طرحریزی میکنند(حسینی و همکاران،۱۳۹۰، ص۸۹).
وفاداری به نام تجاری، مشتریانی است که برای نام تجاری ارزش قائلاند؛ به اندازهای که به طور متناوب آن را خریداری و از رقبای آن دوری میکنند که این موجب جریان ثابتی از درآمد از سوی مصرفکنندگان وفادار نام تجاری به شرکت میگردد. «آکر» وفاداری به نام تجاری را توانایی جذب و حفظ مشتریان تعریف کرده است(کرباسیور و همکاران،۱۳۹۰، ص ۳۵).
وفاداری رفتاری به نام تجاری: وفاداری به نام تجاری معیارهای دارای سابقه طولانی در بازاریابی است. قدمت این تاریخ طولانی، مقدار قابل توجهی قابل توجه بحث و گفتگو در مورد مفهوم و کاربرد، و ادغام اجزای هر دو وفاداری رفتاری و نگرشی وجود دارد. تمرکز این تحقیق بر وفاداری به نام تجاری رفتاری که به طور ویژه دو کاربرد دارد: اول، تکرار خرید به معنی این است که چند بار یک مشتری در یک بازه زمانی خاص اقدام به خرید میکند؛ خرید نام تجاری بیشتر از دیگر مصرفکنندگان. دوم، سهم طبقهبندی مورد نیاز اختصاص نسبت بیشتری از خرید دسته نام تجاری نسبت به رقبا. هر دو اینها، از دیدگاه شرکت، مصرفکننده مطلوب است(رومانیک و ننیچ-دیل، ۲۰۱۳، ص۶۸).
پیشگامان مطالعات دانشگاهی وفاداری، این مفهوم را خرید دوباره یک برند معرفی کردند از دیدگاه رفتارشناسان، رفتار فرد کاملاً گویای میزان وفاداری به برند است؛ بدون لزوم توجه به موضوعی که به آن فکر میکند یا وارد سیستم عصبی مرکزیاش میشود(رضایی دولتآبادی و همکاران، ۱۳۹۲، ص ۷۵).
۲-۸-۴- مدلهای وفاداری مشتری
الف) مدل سه عنصری تعهد و وفاداری سازمانی: این مدل سه عنصری وفاداری در سال ۱۹۹۱ توسط «جان مایر» و «ناتالی آلن» مبتکر در نشریه مرور مدیریت منابع انسانی به چاپ رسید. این مدل توضیح میدهد چگونه تعهد و وفاداری به یک سازمان، دارای ماهیتی روانشناسانه بوده و دارای سه عنصر اثرگذار بر احساس کارکنان در مورد سازمانی است که برای آن کار میکنند. این سه عنصر عبارتند از عشق ورزیدن به شغل(تعهد احساسی)، ترس از دست دادن(تعهد برای دوام و پیوستگی) و احساس اجبار به ماندن(تعهد الگوئی). با به ۲۴-کارگیری مدل سه عنصری میتوان به افراد تیم کمک کرد تا تعهد بیشتر و مثبتی نسبت به سازمان پیدا کنند. بدین وسیله افراد از انگیزهی بیشتری برای همکاری با سازمان برخوردار شده و رضایت شغلی بیشتری را تجربه خواهند کرد. امروزه بسیار مهم است که بیشترین تلاش برای افزایش تعهد احساسی به کار گرفته شود و اتکاء تیم به ترس از دست دادن و اجبار به ماندن کاهش داده شود تا کارکنان از انگیزهی عشق به کار برخوردار شده و بیشترین علت ماندن شان در سازمان بر مبنای همین انگیزه قرار گیرد(جعفرینیا و همکاران، ۱۳۹۱، ص۳۹).
ب) مدل سازمانهای پاسخگوی سریع[۱]: اهمیت نسبی این مدل با تمرکز بر مؤلفههای مدل آنان، از نظر مشتریان و تأثیرشان بر خرید از فروشگاههای زنجیرهای میشود. گردانندگان و
[پنجشنبه 1398-12-08] [ 01:51:00 ب.ظ ]
|