دسترسی به منابع مقالات : بررسی تاثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر روی دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و فعالیت … |
۹۸۹/۱
۹۸۸/۱
۴-۵ شدت هم خطی(VIF)
با توجه به VIF که در پیوست آورده شد ه است در تمامی فرضیهها VIF متغییرها از ۲ بیشتر نمیباشد. بدین معنی که شدت همخطی بین متغییرها زیاد نیست و نقش مناسبی در مدل دارند.
فصل پنجم
نتیجهگیری
۵-۱ مقدمه
در این تحقیق تاثیر عدمتقارن اطلاعاتی را بر روی مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دادهایم. دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و دستکاری فعالیتهای واقعی که خود از سه طرق جریان غیرنرمال، تولید غیرنرمال و هزینههای اختیاری انجام میپذیرد، به عنوان محرکهای مدیریت سود در نظر گرفته شده است، که هر کدام به ترتیب به وسیله مدل کاسزنیک و مدل رویچودهری اندازهگیری شده است.
شواهد بدست آمده نشان داد که در شرکتهایی که عدمتقارن اطلاعاتی وجود دارد. مدیران به طور جسورانهتری به مدیریت سود میپردازند. همچنین به این نتیجه رسیدیم که در سطح بالا از عدمتقارن اطلاعاتی انتظار میرود که مدیران بیشتر به دستکاری اقلام تعهدی اختیاری میپردازند.
۵-۲ ارزیابی آزمون فرضیهها
این تحقیق همانند یافتههای محققانی چون بیان و آمبرس(۲۰۱۰)، ریچاردسون(۱۹۹۸) عدمتقارن اطلاعات عامل اصلی در هدایت مدیران به سمت مدیریت سود است. بدین منظور که عدمتقارن اطلاعاتی میان مدیریت و افراد برون سازمانی نظیر سرمایهگذاران یکی از مسائل بارز در حوزههای مختلف از جمله بازار سرمایه است. از طرف دیگر چون دستکاری اقلام تعهدی و فعالیتهای واقعی، ابزارهای مدیریت سود میباشند و با توجه به آزمون هریک از ابزارها به طور جداگانه میتوان یک رابطه مثبت و معناداری بین هر کدام از این محرکها و عدمتقارن اطلاعاتی پیدا کرد که نتایج هریک به اختصار در ادامه تشریح شده است:
۵-۲-۱ نتایج فرضیهی اول
بر اساس یافتههای حاصل از آزمون این فرضیهها و با استفاده از مدل کاسزنیک(۱۹۹۹) و انحراف معیار سود پیشبینی شده، همانند نتایج تحقیقهای باچتیار(۲۰۱۰) و خدامیپور و قدیری(۱۳۸۹) ، بین مدیریت سود مبتنی بر دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و عدمتقارن اطلاعاتی در سطح اعتماد ۹۵ درصد یک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بدین صورت که با افشای کمتر اطلاعات و با افزایش عدمتقارن اطلاعاتی مدیران بیشتر تمایل به دستکاری اقلام تعهدی اختیاری دارند، این در حالی است که واسان و بون(۲۰۱۰) هیچ رابطه مثبت و معناداری بین اقلام تعهدی اختیاری و عدمتقارن اطلاعاتی پیدا نکردند.
در نهایت با توجه به آزمون والد و سطح معناداری ۷۱۹/۰ یه این نتیجه رسیدیم که بین اقلام تعهدی اختیاری در دو سطح بالا و پایین از عدمتقارن اطلاعاتی تفاوت معناداری وجود ندارد. یعنی در دو سطح از عدمتقارن اطلاعاتی احتمال دستکاری اقلام تعهدی اختیاری به یک میزان است.
۵-۲-۲ نتایج فرضیهی دوم
بر اساس یافتههای حاصل از آزمون این فرضیهها و با استفاده از مدل رویچودهری(۲۰۰۶) و انحراف معیار سود پیشبینی شده به این نتیجه رسیدیم که در سطح اطمینان ۹۵ درصد یک رابطه مثبت و معناداری بین تولید غیرعادی و عدمتقارن اطلاعاتی وجو دارد. در شرایطی که عدمتقارن اطلاعاتی در یک شرکت وجود داشته باشد، مدیریت به منظور بالا نشان دادن سود، تمایل به دستکاری فروش واحد تجاری دارند. آنها میتوانند از طریق ارائه تخفیف قیمت و یا در نظر گرفتن دوره اعتباری طولانیتر برای فروش محصولات خود، شاهد افزایش موقت فروش و به دنبال ان افزایش سود شرکت باشند. در واقع مدیران با این روش سود سال مالی بعد را به دوره جاری منتقل میکنند. لازم به ذکر است که مشتریان ممکن است انتظار این تخفیفات قیمت را در دورههای آتی نیز داشته باشند. بنابراین وقتی که در دورههای بعد تخفیف قیمت حذف میشود و قیمت به میزان قبلی باز میگردد، ممکن است موجب کاهش فروش شرکت در آن دورهها گردد و در نتیجه سودآوری آتی شرکت با خطر مواجه شود.
در نهایت با توجه آزمون والد و سطح معناداری ۰۰۲/۰ به این نتیجه رسیدیم بین ضرائب عدمتقارن اطلاعاتی در دو سطح بالا و پایین تفاوت معناداری وجود دارد، بدین صورت که در سطح پایین از عدمتقارن اطلاعاتی احتمال دستکاری فروش بیشتر خواهد بود.
۵-۲-۳ نتایج فرضیهی سوم
نتایج حاصل از آزمون این فرضیهها حاکی از این است که بین تولید غیرعادی و عدمتقارن اطلاعاتی در سطح اطمینان ۹۵/۰ یک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بدین صورت که در شرکتهایی که عدمتقارن اطلاعاتی وجود داشته باشد مدیران به منظور بالا نشان دادن سود شرکت خود میتوانند اقدام به تولید بیش از حد محصولات کنند. چنانچه سطح تولید افزایش یابد، هزینههای سربار تولید به تعداد محصول بیشتری سرشکن شده و در نتیجه هزینه ثابت هر واحد کالا کاهش مییابد. اگر کاهش هزینه ثابت هر واحد تولید شده با افزایش هزینه نهایی در تولید آن تهاتر نشود، هزینه کل واحد محصول کم میشود، در نتیجه، بهای تمام شده کالای فروش رفته پایینتر نشان داده میشود. البته مدیران در این حالت زمانی تمایل به تولید بیش از حد دارند که کاهش در هزینههای تولید بیشتر از هزینههای نگهداری موجودی کالا در آن دوره باشد.
در آخر آزمون فرضیه با توجه به آزمون والد و سطح معناداری ۰۲۴/۰ به این نتیجه رسیدیم که بین ضرائب عدمتقارن اطلاعاتی بین دو سطح اختلاف معناداری وجود دارد، بدین صورت که در سطح پایین از عدمتقارن اطلاعاتی احتمال دستکاری تولید بیشتر است.
۵-۲-۴ نتایج فرضیهی چهارم
نتایج آزمون این فرضیهها نشان دهندهی این است که بین هزینههای اختیاری و عدمتقارن اطلاعات در سطح اطمینان ۹۵% یک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، بدین صورت که با افزایش سطح افشای اطلاعات و کاهش عدمتقارن اطلاعات، مدیران با کاهش مخارج اختیاری، هزینههای گزارش شده را کاهش و سود را افزایش میدهند. اگر مدیران مخارج اختیاری را به منظور کسب اهداف سودآوری کاهش دهند، مجبورند که این مخارج را به صورت غیرعادی در سطح پایین نشان دهند.
نتایج حاصل از آزمون والد در سطح معناداری ۹۸۱/۰ به ما نشان میدهد که بین میزان دستکاری هزینههای اختیاری در دو سطح از عدمتقارن اطلاعات تفاوت معناداری وجود ندارد.
۵-۳- نتیجهگیری
در این تحقیق از چند جنبه شواهد جدید در رابطه با مدیریت سود در شرکتهای با وجود عدمتقارن اطلاعاتی ارائه گشت:۱) مدیریت سود توسط شیوههای دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و دستکاری فعالیتهای واقعی بررسی گردید و نشان داده شد که شرکتها از هر دو شیوه استفاده میکنند. اما زمانی که عدمتقارن اطلاعاتی زیاد است، بیشتر از دستکاری اقلام تعهدی اختیاری میپردازند.۲) و همچنین با توجه به نتایج بدست آمده، اهمیت توجه سرمایهگذاران و تحلیلگران مالی به عدمتقارن اطلاعاتی در شرکت دو چندان میگردد. زیرا احتمال آن وجود دارد که مدیران اطلاعات بیشتری درباره ارزش حقیقی شرکت نسبت به آنچه که سرمایهگذاران میدانند، داشته باشند و از مدیریت سود برای داشتن الگوی یکنواختی از سود استفاده میکنند. اگر چنین مساله وجود داشته باشد، احتمال رسیدن زیان به سهامداران بیرون از شرکت وجود خواهد داشت.
۵-۴ محدودیتهای تحقیق
محقق باید یافتههای تحقیق را هر چه صادقانهتر و شفافتر گزارش کند. اگر محققان، محدودیتهای پژوهش را بیان کنند، بسیاری از برداشتهای نادرستی که به دلیل عدم ارائهی محدودیتهای تحقیق است، انجام نمیشود.
۱)هزینههای اختیاری متشکل از هزینههای اداری، عمومی و فروش و نیز هزینههای تحقیق و توسعه میباشد با توجه به اینکه اطلاعات مربوط به هزینه تحقیق و توسعه از صورتهای مالی شرکت های جامعه آماری قابل استخراج نبود( مجزا از سایر هزینه های جاری نبود)، به ناچار از این معیار صرفنظر شد.
۲)با توجه به اینکه ما در این تحقیق از مدل کاسزنیک برای بدست آوردن اقلام تعهدی اختیاری استفاده کردهایم و با توجه به اینکه در این مدل برای هر صنعت و با حداقل ۳۰ مشاهده به صورت جداگانه کار میشود در این تحقیق با توجه به شرکتهای استفاده شده(لیست آن جداگانه در پیوست آورده شده است) امکان تفکیک صنعت به صنعت با حداقل ۳۰ مشاهده وجود نداشت در نهایت ما این مدل را برای تمامی شرکتها به صورت یک جا استفاده کردهایم.
[جمعه 1399-09-21] [ 02:33:00 ق.ظ ]
|