1. از بعد انتخاب شوندگان :

– ایجاد نوعی نظارت بر خود؛ چرا که حداقل در صورت عملکرد منفی، مورد پذیرش مجدد قرار نمی گیرد؛
– تلاش برای حفظ و گسترش پایگاه اجتماعی- سیاسی خود در آینده؛
– ایجاد انگیزه برای تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه.

 

  1. از بعد انتخاب کنندگان :

– احساس موثر بودن برای شهروندان و مسائل جامعه و ایجاد رضایت درونی در آنها؛
– افزایش آگاهی های سیاسی شهروندان در مورد گروه های سیاسی موجود و سوابق و فعالیت های آنان؛
– افزایش میزان مسئولیت پذیری شهروندان.

 

  1. از بعد برگزارکنندگان :

– ایجاد انسجام اجتماعی در سطح ملی و گروهی؛
– تبدیل انتخابات به ساختی نهادینه شده برای جامعه پذیری سیاسی؛
ج) پیامدهای پیش بینی نشده(احتمالی) انتخابات :

 

    1. ایجاد بی تفاوتی سیاسی در شهروندان؛

 

    1. ایجاد رغبت سیاسی در شهروندان؛

 

    1. افزایش تقاضاهای سیاسی اجتماعی شهروندان؛

 

    1. رشد انتظارات سیاسی اجتماعی شهروندان؛

 

  1. تغییر و اصلاح قوانین انتخاباتی(دارابی،۵۸:۱۳۸۸).

۲-۲-۳-۲ ساخت[۲۴] :
در الگوی جامعه شناختی کارکردی به مناسبت الگویی بین نقش های شخصی، ساخت اطلاق می شود. در عرصه ای گسترده می توان ساخت اجتماعی را الگوی ایجاد شده کنش های متقابل انسانی تعریف کرد. به عبارت دیگر، ساخت ها، عوامل موثر اما غیر مشهودی هستند که طی زمان، بر اثر ارتباطات اجتماعی شکل گرفته اند. در واقع، افراد در زندگی خود متاثر از روند جامعه پذیری و جامعه پذیری سیاسی، در قالب هایی خاص رفتار می کنند و بر اساس همین قالب ها، رفتار خود و دیگران را ارزیابی می کنند(پالمر،۴۷:۱۳۷۲). این قالب ها، که به مرور شکل گرفته اند، تاثیر به سزایی در رفتار افراد در عرصه های مختاف دارند :
مرتون، ساخت اجتماعی را انتظام اجتماعی[۲۵] و وسایل پذیرفته[۲۶] شده برای دستیابی به اهداف تعبیر می کند. منظور از انتظام اجتماعی(هنجار ها و رسوم)، در واقع، الزامات و محدودیت هایی است که فرد در حین عمل و رفتار خود با آنها مواجهه می شود(توسلی،۲۳۴:۱۳۷۰).
مرتون یادآوری می کند، الزامات و محدودیت ها فقط عوامل بازدارنده نیستند و منافاتی با فردیت فرد نیز ندارند؛ بلکه این الزامات تنها به مثابه راهنماهایی عمل می کنند که مانع از بروز هرج و مرج در جامعه اند و قواعدی را برای طرز رفتار با افراد جامعه ارائه می دهند؛ ضمن اینکه دقیقا نمی گویند فرد باید چگونه رفتار کند و برای بروز سلیقه های فردی هم زمینه کافی را باقی می گذارند(توسلی،۲۳۵:۱۳۷۰).
با توجه به دیدگاه مرتون و مسئله مشارکت سیاسی، می توانیم بگوییم که انتخابات یکی از راهکارهای پذیرفته شده برای دست یافتن به هدف بر قراری ارتباطات و تاثیر گذاری سیاسی میان شهروندان و نخبگان سیاسی است؛ قواعد و قوانین آن مشخص است و راهنمایی برای رفتار سیاسی محسوب می شود. بنابراین، هر شهروند، با رعایت قوانین انتخابات، تنها به انتخاب نامزدهایی می پردازد که صلاحیت آنها تایید شده است بر اساس اطلاعاتی که از مراجع گوناگون به دست می آورد و منطبق با سلیقه و عقیده خود به عبارت دیگر، هدف انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان تاثیر گذاری سیاسی است و راه پذیرفته شده این عمل در جوامع امروزی برگزاری انتخابات است. همچنین، مرتون، در مباحث خود به نکته ای قابل تامل اشاره می کند :
” هر گاه فرد گرایی مفرط قالب می شود وتنها هدف، کسب موفقیت باشد، دگرگونی ظریفی اتفاق خواهد افتاد؛ در این حال، قواعد و مقررات غیر رسمی توانایی خود را برای نظام بخشیدن از دست می دهند، اعتقاد کلی به این قواعد، بی ارزش و بی پایه جلوه می کند. مجازات های نهادی شده که ابزارهای نظم اجتماعی هستند، اثر بخشی خود را از دست می دهند و همه افراد به مهارت و کاردانی شخصی خود باز می گردند و فردیت، جای مشارکت اجتماعی را می گیرد. این همه نتایجی است که بعضی از جامعه شناسان آن را ویرانگر وحدت اجتماعی می نامند(توسلی،۲۳۵:۱۳۷۰).”

 

 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت