پایان نامه جرایم رایانه ای علیه عفت و اخلاق عمومی
 

پایان نامه بررسی حدود حریم عفت زنان در قانون کیفری ایران و اسناد بین الملل
 

پایان نامه بررسی جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی ازدیدگاه فقه امامیه و حقوق ایران
 

پایان نامه اصول حاکم بر جرایم منافی عفت در حقوق ایران و فقه اسلامی
 

دانلود پایان نامه ارشد:بررسی تاثیر طلاق بر گرایش زوجین به جرایم منافی عفت در شهرستان شهرکرد
 

دانلود پایان نامه حقوق در مورد:سیاست جنایی ایران در قبال جرایم منافی عفت
 

دانلود پایان نامه : بررسی تطبیقی جرایم منافی عفت مبتنی بر گوشی های هوشمند و مجازات آن در فقه و قوانین موضوعه کشور ایران
 

اصل رعایت موازین حقوق بشری حین اجرای کیفر
 

با توجه به مطالبی که در رابطه با عدم اصرار شارع بر اثبات جرایم منافی عفت و فراتر از آن پیش‌بینی گریزگاههایی برای فرار از کیفر بعد از اثبات جرم بیان شد ممکن است این مطلب به ذهن متبادر شود که در سیاست جنایی اسلام با وجود همه موانع اثبات و گریزگاههای فرار از کیفر، اگر فردی به مرحله اجرای کیفر برسد بدون هیچ ملاحظه‌ای کیفر در مورد او اجرا می‌شود و سرنوشت چنین فردی بعد از تحمل مجازات اهمیتی ندارد اصل رعایت موازین حقوق بشری در زمان اجرای کیفر و بعداز آن، بر این تصور خط بطلان می کشد و نشان می‌دهد که در سیاست جنایی اسلام وضعیت محکوم حین اجرای کیفر و بعد از آن در همه جرایم منافی عفت، از اهمیت برخوردار است.

 

گفتار اول: رعایت موازین حقوق بشری حین اجرای کیفر
 

در این قسمت به برخی از تدابیر مربوط به زمان اجرای کیفر که نشان دهنده جریان اصل رعایت ملاحظات انسانی و رعایت موازین حقوق بشری در این مرحله است اشاره می‌شود.

 

عدم اجرای کیفر در زمان بیماری: قبل از اجرای برخی از مجازات‌ها باید در مورد سلامت جسمانی محکوم اطمینان حاصل شود.در صورتی‌که فرد محکوم بیمار باشد، مجازات تازیانه بر او جاری نمی‌شود و تا زمان بهبودی او اجرای مجازات به تاخیر می‌افتد[۱].

 

البته چنانچه وضعیت بیمار به گونه‌ای باشد که امیدی به بهبودی بیمار نباشد[۲]. یا حاکم تعجیل در اجرای مجازات را مصلحت بداند[۳]، مجازات به صورت ضغث بر بیمار جاری می‌شود. مراد از ضغث این است که تعدادی چوب و مانند آن را به صورت مجموعه‌ای در آورده یک بار بر بدن مجرم بزنند به گونه‌ای که بدنش را به درد آورد تعداد چوب‌ها به تعداد تازیانه‌ای است که باید بر مجرم زده شود و لازم نیست همه چوب‌ها بر بدن مجرم اصابت نماید[۴].

 

تاخیر در اجرای مجازات به سبب بیماری محکوم مخصوص مجازات جلد است. از آنجا که فرد محکوم به رجم یا قتل در معرض تلف شرعی است ونفس وجان وی گرفته می‌شود[۵]، اجرای رجم یا قتل به سبب بیماری وی به تاخیر نمی‌افتد. فقها، زن مستحاضه را در حکم بیمار می‌دانند[۶] و معتقدند که اجرای مجازات جلد در مورد چنین زنی تاحصول بهبودی به تاخیر می‌افتد مگر اینکه موجبات اجرای مجازات به صورت ضغث فراهم باشد.

 

عدم اجرای کیفر در دوران بارداری و شیردهی: یکی دیگر از جلوه‌های رعایت موازین حقوق بشری، تاخیر در اجرای مجازات به سبب بارداری محکوم است اجرای مجازات جلد ورجم در مورد زن باردار تا زمان وضع حمل، خروج از نفاس و پایان دوره‌ی شیردهی به تاخیر می‌افتد البته در صورتی که فردی کفالت طفل را در این مدت به عهده بگیرد، [۷]نهاآنمجازات اجرا می شود۱.برخی از فقها بین مجازات جلد و رجم قائل به تفکیک شده‌اند و معتقدند که «مجازات رجم تا زمان وضع حمل و پایان دوره شیردهی به تاخیر می‌افتد ولی مجازات جلد جاری می‌شود مگر اینکه بیم ضرر به طفل وجود داشته باشد[۸] » براساس این دیدگاه اصل بر اجرای مجازات جلد در مورد زن باردار است مگراینکه بیم ضرر به فرزند وجود داشته باشد.

 

بنابراین در به تاخیر انداختن مجازات زن باردار تنها سلامتی زن مورد توجه نیست بلکه سلامتی و تغذیه مناسب طفل هم مدنظر است اگرچه این طفل از طریق نامشروع تولد یافته باشد.

 

اجرای کیفر در هوای معتدل: حد جلد نباید در هوای بسیار سرد و بسیار گرم اجرا شود تا ضرری بیش از آنچه که لازمه‌ی حد است، متوجه مجرم نشود هشام بن احمد در این باره نقل می‌کند که: «با امام کاظم در مسجد نشسته بودیم هنگام نماز صبح در روزی بسیار سرد. حضرت صدای مردی را شنید فرمود: صدای چیست؟ گفتند صدای مردی است که حد بر اوجاری می شود امام فرمود: سبحان الله در این ساعت، در زمستان حدی برکسی جاری نمی شود مگر در گرم‌ترین ساعت روز و در تابستان حدی جاری نمی‌شود مگر درخنک‌ترین ساعت روز» بنابراین اجرای مجازات باید در هوای معتدل صورت بگیرد در فصل زمستان درگرم‌ترین ساعت روز و در فصل تابستان در خنک‌ترین ساعت روز[۹].

 

اجرای کیفر در حضور مومنین: خداوند متعال در آیه ۲ سوره نور پس از بیان مجازات حد جلد برای زانی و زانیه، حضور تعدادی از مومنان هنگام اجرای مجازات راضروری می‌داند. یکی از محققان در بیان فلسفه حضور مومنین چنین می‌نویسد: « منظور آیه این است که عده‌ای از مومنان به هنگام اجرای حد حضور داشته باشند تا حکومت که معمولاً در معرض فساد  است به گونه‌ای غیر انسانی و بیش از اندازه حدالهی را جاری نکند که موجب تنفر و گریز و بی‌دینی مجرم گردد، وجه حضور مومنان نظارت بر اجرای صحیح کیفر است تا اثر اصلاحی آن حفظ شود نه اینکه صرفا جنبه عبرت آموزی داشته باشد[۱۰].

 

برخی از فقها اشاره نموده‌اند که بهتر است مومنینی که هنگام اجرای مجازات حضور می‌یابند از افراد برگزیده باشند[۱۱]. یعنی نه تنها باید فقط مومنین حضور یابند بلکه شایسته است افراد برگزیده از مومنین حضور یابند اهمیت حضور چنین افرادی هنگام اجرای مجازات جلد بیشتر است، چرا که اگر افراد ناشایست هنگام اجرای مجازات حضور داشته باشند با توهین و تمسخر محکوم، ادامه زندگی اجتماعی پس از تحمل مجازات برای محکوم رادشوار می‌سازند. البته لزوم حضور مومنین هنگام اجرای مجازات فقط در مورد جرم زناست و در سایر جرایم منافی عفت نه تنها چنین لزومی وجود ندارد بلکه از برخی از روایات کراهت حضور هنگام اجرای مجازات برداشت می‌شود.

 

گفتار دوم: رعایت موازین حقوق بشری پس از اجرای کیفر
 

در این قسمت سعی می‌شود با اشاره به برخی از تدابیر، جریان اصل رعایت موازین حقوق بشری بعد از اجرای کیفر روشن شود.

 

دقت در سیره‌ی معصومین نشان می‌دهد که بعد از اجرای مجازات هم، رعایت ملاحظات انسانی واحترام به شخصیت مجرم ضرورت دارد. حضرت علی به رفتار مردمی که سراجه همدانیه رابعد از اجرای رجم لعن می‌کردند واکنش نشان داد و فرمود: به او بی احترامی نکنید هر حدی که جاری می‌شود کفاره آن گناه است[۱۲].

 

یادر جریان دیگری، حضرت بعد از اجرای مجازات رجم بر مردی او را از گودال خارج کرد و خود بر او نماز گزارد و او را دفن کرد و در جواب فردی که پرسید آیا او را غسل نمی‌دهید فرمود: این مرد به واسطه تحمل مجازات تا روز قیامت پاک شده است[۱۳].

 

اهمیت احترام به فردی که مجازات در مورد او اجرا می‌شود به اندازه‌ای است که گاهی توهین به چنین فردی ضمانت اجرای کیفری دارد.

 

به عنوان مثال پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: هنگامی که خدمتگزار شما زنا کرد او را شلاق بزنید ولی وی را سرزنش نکنید.

 

یا فضل بن اسماعیل هاشمی از پدرش نقل می‌کند از امام صادق پرسیدم زنی مرتکب زنا شده و از این راه صاحب فرزند شده است این زن نزد امام اقرار به زنا نموده و حد بر او جاری شده است. اگر کسی به فرزند این زن نسبت ناروا بدهد آیا حدقذف بر او جاری می‌شود؟ حضرت فرمود: اگر به فرزند نسبت بدهد به کمتر از حد تعزیر می‌شود و اگر به فرزند بگوید ابن الزانیه حدقذف برگوینده جاری می‌شود. گفتم چرا چنین است؟ فرمود: زیرا وقتی نسبت ولد زنا می‌دهد حرف او صحیح است ولی به سبب توهین به مادر تعزیر می شود ولی وقتی به فرزند نسبت ابن الزانیه می‌دهد به فردی که اظهار توبه نموده است و حد بر او جاری شده (منظور زن است) نسبت ناروا داده است[۱۴]. براساس این روایت، احترام به فردی که مجازات در مورد او اجرا شده ضروری است و اگر فردی به مرتکب زنا که حد بر او جاری شده نسبت زنا بدهد، حدقذف بر نسبت دهنده جاری می‌شود.

 

چنانچه اجرای مجازات بدون توجه به خشکانیدن ریشه‌ها و عوامل بزهکاری صورت گیرد جز در مدت کوتاهی اثرنخواهد داشت. بنابراین لازم است در بسیاری از موارد بعد از اجرای مجازات با اتخاذ تدابیر اصلاحی زمینه‌های ارتکاب رفتارهای مجرمانه در  افراد از بین برده شود. به عبارت دیگر در سیاست جنایی اسلام صرف اجرای مجازات موضوعیت ندارد بلکه باید مهم‌ترین هدف مجازات یعنی اصلاح مجرم محقق شود و در مورد مجرمینی که هدف اصلاح با  اجرای مجازات در مورد آنها محقق نشده است. فراهم نمودن زمینه اصلاح و جلوگیری از تکرار جرم لازم است.

 

نمونه عملی  این اندیشه را می‌توان در سیره معصومین مشاهده کرد. به عنوان مثال حضرت علی (ع) برای جلوگیری از تکرار جرم توسط زنی که مرتکب زنا شده بوده فرمودند که امام مسلمین باید برای نگه داشتن چنین زنی او را به همسری درآورد همان‌گونه که شترگریزان را با عقال می‌بندند.[۱۵]

 

این روایت نشان می‌دهد که حضرت علاوه بر اجرای مجازات به عامل بزه‌کاری توجه داشته‌اند و برای از بین بردن این عامل به ازدواج درآوردن زن را دستور داده‌اند.

 

 

 

 
 

 

 

 

 

[۱]حلی، یوسف بن علی بن مطهر، تبصره المتعلمین فی احکام الدین، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۷۷، ص ۷۳۳

 

[۲]موسومی، خمینی، روح الله، همان، ص ۴۱۹

 

[۳]محقق حلی، همان، ص ۱۵۶

 

[۴]جبعی، عاملی، زین الدین بن علی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، جلد ۹ ص ۱۱۳

 

[۵]گلپایگانی، سید محمدرضا، المنضود فی احکام الحدود، جلد ۱، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، ۱۴۱۲ ه.ق، ص ۳۶۹

 

۶محقق حلی، همان، ص ۷۳۳

 

۱موسوی خمینی، روح الله، همان، ص ۴۱۹

 

۲موسوی خویی، ابوالقاسم، همان، ص ۲۶۱

 

۳حرعاملی، شیخ محمدحسن، همان، جلد ۲۸، ص ۲۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت