مدلی جهت مقایسه سیستم های یکپارچه ی کامپیوتری مدیریت فرآیند کسب و کار |
وکار یکی از مهمترین و کارآمدترین راهها در جهت پشتیبانی از سازمان در برابر پویایی محیط میباشد که با استقرار سیستمهای مدیریت فرآیند کسبوکار نمود پیدا میکند. سیستمهای مدیریت فرآیند کسبوکار، براساس توسعه در دو حوزهی فنآوری اطلاعات و کسبوکار بنیان نهاده شده است. مهمترین قسمتها در حوزهی کسبوکار، مدیریت کیفیت فراگیر و مهندسی مجدد فرآیند کسبوکار است. در حوزهی فنآوری اطلاعات، انواع مختلف سیستمهای اطلاعاتی مانند برنامهریزی منابع سازمان، سیستمهای مدیریت جریان کار و سیستمهای برنامهریزی پیشرفته بر روی سیستمهای مدیریت فرآیند کسبوکار تأثیر میگذارند [8].
امروزه فرآیندهای کسبوکار کلید موفقیت هر سازمان هستند. بنابراین داشتن یک رویکرد مدیریت فرآیند کسبوکار قوی در سازمانها حائز اهمیت است. فرآیندها در سازمانها، به سه گروه تقسیمبندی میشوند: فرآیندهای اصلی، فرآیندهای حمایتی و فرآیندهای مدیریتی [9]. سازمانها به تجربه آموختهاند که مدیریت فرآیند کسبوکار، سرمایهگذاری قوی در رویارویی سریع با تغییرات محیطی است. با توجه به این که سیستم مدیریت فرآیند کسبوکار بستری را فراهم میآورد تا انجام کلیهی فرآیندها در سازمان به صورت خودکار درآیند، همهی راهها در حال منتهی شدن به سیستم مدیریت فرآیند کسبوکار به عنوان هسته اصلی سیستمهای سازمانی، جهت بهبود عملکرد کسبوکار میباشد [1].
با رشد فنآوریها و تکنولوژیهای ابداع شده توسط بشر، امکانات سادهتر و کارآمدتری در اختیار افراد قرار گرفته است. این فنآوریهای جدید، همان فنآوری اطلاعات است که از آن به عنوان بزرگترین انقلاب در زندگی بشر یاد شده است. در سیستمهای پیشین، کنترل و گردش فرآیندهای کسبوکار داخل سازمان اکثراً دستی بود، زیرا فرهنگ فنآوری اطلاعات در بسیاری از سازمانهای کسبوکار استفاده نمیشد. اما امروزه سازمانها برای افزایش چالاکی، کاهش هزینه، معنا بخشیدن و ملموس کردن فرآیندها، درون سازمانهای کسبوکار، به سوی فنآوری اطلاعات حرکت کردهاند و سعی دارند از تکنولوژیهای مطرح استفاده نمایند [2]. نرمافزارهای سیستمهای مدیریت فرآیند کسبوکار در ایران، در مقایسه با سایر نرمافزارهای کاربردی مانند حسابداری، بسیار اندک هستند و تعداد انگشتشماری از شرکتهای ایرانی در این زمینه به صورت حرفهای فعالیت نمودهاند. علت این موضوع، عمدتاً به واسطهی دانش فنی و علم گستردهای است که در حوزهی BPMS مورد نیاز است. اساساً، در حوزهی بینالمللی نیز، شرکتهای قدرتمند نرمافزاری (مانند Oracle و …) توانایی خلق سیستمهای مدیریت فرآیند کسبوکار را داشتهاند. امروزه، بستههای نرمافزاری در حوزهی مدیریت فرآیند کسب وکار توانسته است تا حد زیادی مشکلات سازمانها را برطرف و فعالیت آنها را بهینه سازد. شرکت پژوهشی فورستر اعلام کرده است: “استفاده از سیستم مدیریت فرآیندهای کسبوکار، باعث افزایش 46 درصدی بهرهوری در شرکتها خواهد شد”.
تعریف مسئله
مدیریت فرآیندهای کسبوکار[1](BPM) پارادیمی مدیریتی است، که هدف آن کنترل و بهبود فرآیندهای سازمانی در بستر فنآوری اطلاعات است. مدیریت فرآیندهای کسبوکار به دنبال کنترل بر چرخهی حیات فرآیندها، از زمان تعریف ومدلسازی تا زمان اجرا و بهینهسازی است. فنآوری اطلاعات نقش مهمی در پشتیبانی فنی و ابزاری از این رویکرد دارد و به مدیران سازمان کمک میکند، اجرا و مدیریت بر فرآیندها را از کانال ابزارها و سیستمهای گردش کار محقق سازند [3]. هر فرآیند کسبوکار دارای یک ساختار، ورودی، خروجی و کاربر میباشد و وظایف و عملکردهای داخلی و خارجی را شامل میشود [10].
فرآیندهای موجود در سازمانها، پیچیده، پویا و دائماً در حال تغییر هستند، که به صورت نامنظمی گسترشیافتهاند و در هر سیستم و سکویی به صورتی متفاوت، محلی سازی شدهاند. سیستم مدیریت فرآیندهای کسبوکار [2]( (BPMS، باهدف اتوماسیون گردش کار فرآیندهای سازمانی و ایجاد امکان پایش و مدیریت فرآیندها ارائه شده است. این سیستمها سعی دارند تمام چرخهی حیات فرآیندها را از زمان تعریف و مدلسازی تا زمان اجرا و بهینهسازی تحت ابزارهای مبتنی بر فنآوری اطلاعات مدیریت کنند [3].
این موضوع اهمیت راهاندازی سیستمهای مدیریت فرآیند کسبوکار را در سازمان نشان میدهد که نهتنها موجب اتوماسیون فعالیتهای درون سازمان میشود، بلکه قابلیت پایش و بهبود فرآیندها را در سازمان ایجاد میکند. مدیران در راستای سنجش و ارزیابی سازمان به طور مداوم، گلوگاهها و نقاط ضعف طراحی فرآیندها را کشف کرده و با اصلاح مستمر فرآیندهای سازمانی به منظور تطابق با تغییرات محیطی، به هدف نهایی هر کسبوکار یعنی افزایش سطح کارایی و رضایتمندی دست مییابند.
از این رو، بر مبنای ارزیابی کارایی کل فرآیندهای یک سازمان، شاخصهای ارزیابی سیستمهای فرآیند کسبوکار مورد توجه قرار میگیرند. در واقع سازمانها علیرغم استفاده از روشهایی نظیر: مدیریت منابع سازمان، مدیریت کیفیت، مدیریت رضایت مشتری، مدیریت زنجیره تأمین و غیره، به دلیل عدم وجود یک سیستم یکپارچه سازمانی که کل فرآیندها را در بر گیرد، دچار عدم هماهنگی فعالیتها و فرآیندها بین بخشهای مختلف میباشند و این مسئله لزوم پیادهسازی یک سیستم مدیریت فرآیند کسب و کار را بیش از پیش نشان میدهد. ارزیابی سیستم پیادهسازی شده، به کمک معیارهایی انجام میشود که کل فعالیتهای درون سازمانی و برون سازمانی را پوشش دهد.
در این تحقیق سعی شدهاست تا با ترکیب ایدههای نوین نظیر شبکههای عصبی از روش فراابتکاری الگوی مناسبی برای مدلسازی سیستمهای مدیریت فرآیند کسب و کار ارائه شود.
سوال تحقیق
مهمترین مرحله در انجام تحقیق، بیان مسئله است. سوال اصلی این تحقیق عبارت است از:
نحوهی انتخاب مؤثر BPMS مناسب جهت پیادهسازی در سازمان ها بر چه اساسی صورت میگیرد؟
شاخصهای پایه جهت ارزیابی یک سیستم مدیریت کسبوکار در چند دسته طبقهبندی میشوند و هرکدام شامل چه زیر معیارهایی میشود؟
اهداف تحقیق
نرمافزارهای مختلفی در حیطهی مدیریت فرآیند کسبوکار و گردش کار و فرآیندها وجود دارند، که هر کدام ویژگیهای خاص خود را داشته و بعضاً ویژگیهای مشترکی نیز در آنها یافت میشود. این تحقیق درصدد است که با استفاده از پیشینهی نظری و تجربی موجود و ارائهی یک مدل در شبکه عصبی به بررسی و تحلیل قابلیتهای نرمافزارهای مرتبط با مدیریت فرآیند کسبوکار بپردازد، تا بتواند بستری مناسب جهت استفاده از این نرمافزارها ایجاد نماید. ضرورت انجام این طرح به منظور تسهیل استفاده از نرمافزارها برای کاربران و سازمانهای مختلف میباشد تا بتوانند هرچه بیشتر در دنیای در حال رقابت، پویاتر گام بردارند. استفادهی بهینه از امکانات و منابع و رسیدن به بالاترین حد از عملکرد و کارایی از نتایج انجام این پروژه
[پنجشنبه 1398-12-08] [ 12:45:00 ق.ظ ]
|