علّت از نگاه فلسفی، امری است که امر دیگری بر آن متوقّف باشد و از وجود آن وجود امر دیگری و از عدم آن، عدم آن اَمر، لازم آید و معلول در اثر عدم علّت، ممتنع می شود.[۱]به عبارتی؛ وابستگی بین دو امر را، وجود رابطه ی علّیت بین آن دو امر گویند. به امری که امر دیگر از آن، ایجاد می شود علّت و امر ایجاد شده، معلول نامیده می شود.

 

در جرم شناسی، علّت آن چیزی است که مستقیماً موجب بروز جرم می گردد. مجموعه یا ترکیب چندین عامل مؤثر در جرم، یک علّت جرم را به وجود می آورند.[۲]

 

در گزارش سازمان ملل متّحد، علّت «شرط لازمی است که بدون آن، رفتار بزهکارانه به وجود نخواهد آمد.» این تعریف، علّت و شرط را از هم تفکیک نکرده و آن دو را با هم آمیخته است؛ زیرا علّت عاملی است که با آثار خود، موجب ظهور یک قدرت نو با موضوع جدید می شود. یک علّت قبل از معلول به وجود می آید و به نحو لایتغیّری به وسیله ی آن، تعقیب می شود.[۳]

 

در جرم شناسی، آنچه در خصوص به کار بردن مفهوم علّت، از اهمیّت فراوانی برخوردار است، این است که احتیاط لازم به عمل آمده و پس از اطمینان کامل و دقّت نظر وافی، مسأله یا امری را به عنوان علّت، قلمداد و درباره ی آن، اعلام نظر نمائیم.

 

در فقه اسلامی، شرط دارای معنای مشخّصی بوده و به صراحت از علّت، قابل تمیز می باشد. در جرم شناسی، شرط امری است که در ایجاد شیئ دیگری تأثیر داشته است؛ به طوری که از وجودش، وجود آن شیء لازم نیاید، ولی از عدمش عدم آن، لازم آید. (شرط اصطلاح فلسفی نیز، همین معنی را دارد.)

 

آقای پیناتل، مفهوم شرط را در جرم شناسی این گونه بیان نموده است: «… شرط زمینه های لازم برای بروز و ظهور آثار ایجاد شده به واسطه ی علّت جرم زا را مهیّا می سازد. شرایط می توانند موجب روشن شدن آثار عوامل، هم باشند؛ به عبارت دیگر؛ وقوع جرم از سوی فردی که تحت تأثیر علّت قرار داشته، نیاز به شرایط مساعدی دارد.»[۴]

 

همچنین می توان گفت در جرم شناسی، شرط، زمینه را برای انجام اعمال ناسازگارانه فراهم نموده و یا عوامل موجود را تقویت کرده و وقوع بزهکاری را تسریع بخشیده و سطح آن را فزونی می دهد. به لحاظ منطقی، شرط در مواردی مؤثّرتر از عامل می باشد؛ چرا که عدم وجود آن، باعث عدم وجود بزهکاری در شرایط خاص، خواهد شد.[۵]

 

نکته ی شایان ذکر در این قسمت، درک تفاوت میان علّت و شرط و بازشناسی هر یک از این دو از دیگری در برّرسی عوامل بزه است.

 

به هر ویژگی فردی یا اجتماعی که در تکوین و شکل گیری و افزایش بزهکاری، نقش مؤثّری ایفا نماید، عامل گویند. بدیهی است عامل، فقط زمینه ساز بزهکاری است و نقش تعیین کننده ندارد. دلیل این امر، عدم تأثیر شرایط و عوامل اجتماعی به طور مساوی و یکسان بر روی تمامی افرادی است که تحت تأثیر آن شرایط و عوامل، به سر می برند.

 

مفهوم عوامل بزهکاری، یکی از متداول ترین اصطلاحات به کار رفته در علم جرم شناسی است که در برّرسی پدیده های اجتماعی به کار برده می شود. عوامل بزهکاری، اصولاً به دو دسته تقسیم می شوند:

 

الف ـ عوامل فردی یا درونی، که مربوط به ویژگی های روانی و جسمی فرد است.

 

ب ـ عوامل اجتماعی یا بیرونی، که ارتباط با محیط زیست و شرایط زندگی و مقتضیّات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه دارد.

 

انگیزه، برعکس علّت که موضوعی بوده و ناشی از رابطه ی فرد و وضعیّت جرم است، جنبه ی فردی داشته و تجلّی آثار ناشی از علیّت موضوعی، در زندگی داخلی فرد است.

 

انگیزه آن چیزی است که در آخرین لحظات، مقاومت فرد را در هم شکسته و به عنوان محرّکی قوی، دست او را به جرم، آلوده می سازد. در حقوق جزا، انگیزه را داعی و غرض ارتکاب جرم هم می گویند؛ زیرا اراده را به سوی ارتکاب جرم می کشاند. استفانی در خصوص انگیزه می گوید: «انگیزه، شوق و احساسی است که مرتکب را به سوی جرم سوق می دهد و باعث وقوع جرم می گردد.»[۶]

 

انگیزه، امری طبیعی و موتور حرکت دهنده انسان هاست. هر انسانی در زندگی دارای آرزوها و اهدافی است که این اهداف، ممکن است جنبه ی مادی، معنوی تفریحی، مالی و … داشته باشند. همه ی انسان ها در این انگیزه ها مشترکند؛ لیکن شدّت و ضعف آن ها در وجودشان فرق می کند. عاملی که باعث می شود انگیزه در یک شخص، منجر به ارتکاب جرم شود و در دیگری خیر، وسایل و ابزارهایی هستند. هرگاه فرد برای رسیدن به اهدافش ابزارهایی در اختیار داشته باشد که از نظر اجتماعی مشروع و از نظر قانونی مقبول باشد، مرتکب جرم نمی شود. امّا در جامعه افرادی هستند که رسیدن به اهدافی که برای دیگران قابل وصول است، برای آن ها میسّر نیست، لذا با توسّل به ابزارهای نامشروع و غیر قانونی خود را به آن اهداف می رسانند.[۷]

 

با اینکه تعیین حدّ فاصل بین علّت و انگیزه، تا حدی مشکل است، اما گاهی انگیزه به حدّی قوی است که بدون تأثیر علّت خارجی، فرد را به طرف ارتکاب جرم سوق می دهد. مثلاً؛ بیماریهای روانی و اختلالات عاطفی، از انگیزه های بسیار مؤثّر در بروز حالت خطرناک و وقوع جرائم هستند. در تحقیقات و پژوهشهای جرمشناسی، تشخیص بین علّت و انگیزه، ضروری است. انگیزه ی ربودن مالی برای ضرر رساندن، با انگیزه ی سرقت برای سدّ جوع و گرسنگی، و یا رفع نیاز، کاملاً متفاوت است.

 

آن گونه که بیان شد یافتن و به عبارتی به کار بردن علّت در علم جرم شناسی کار دشوار و شاید هم نامعقولی باشد؛ زیرا جرم شناسی علم تحلیل جرم است و جرم که فاعل آن انسان است، چنان پیچیده بوده که یافتن علّت فلسفی صرف برای آن منطقی به نظر نمی رسد. در کنار این مفهوم غیر قابل انعطاف، مفهوم عامل یا عوامل وجود دارد. هر ویژگی فردی یا اجتماعی که در تکوین و شکل گیری و افزایش بزهکاری نقش مؤثّری ایفا نماید را عامل می گویند. بدیهی است عامل، فقط زمینه ساز بزهکاری است و نقش تعیین کننده ندارد. دلیل این امر، عدم تأثیر شرایط و عوامل اجتماعی به طور مساوی و یکسان بر روی تمام افرادی است که تحت تأثیر آن شرایط و عوامل به سر می برند.

 

با توجه به تعریف و تشریح مفاهیم و اصطلاحات مورد استفاده در جرمشناسی، در کاربرد عنوان مواردی که موجب انحراف و گرایش به ارتکاب جرایم مختلف می گردد، باید با دقت عمل نمود؛ به خصوص بیان آن از سوی کارشناسان، باید با در نظر گرفتن مفهوم علمی باشد. بنابراین در تشریح مواردی به عنوان علّت جرم زا، نباید مفاهیم مذکور را از نظر، دو داشت.

 

در تعریف علّت و مفهوم آن گفته شد به چند عامل که با هم به صورت همزمان یا به تناوب، برروی فردی، تأثیر بگذارند و او را برای ارتکاب جرم، آماده سازند و در واقع آفریننده ی جرم به حساب آیند، علّت گفته می شود. بنابراین تشریح موارد جرم زا به صورت علّت جرم زا، بسیار مشکل و شاید غیر ممکن باشد؛ بلکه بهتر است آنچه که در زندگی فرد مؤثّر بوده و اثراتی در جهات مختلف، بر وی باقی می گذارند، تحت عنوان عامل، مورد مطالعه قرار داد و تأثیر منفی را به عنوان عامل جرم را معرفی کرد.

 

طبقه بندی عوامل جرم زا، به شکلهای مختلفی صورت گرفته، ولی به طور کلّی عوامل جرم زا را، در قالب عوامل عمومی جرم زا و عوامل اختصاصی و همچنین عوامل فردی (درونی) و عوامل محیطی (اجتماعی یا بیرونی)، تقسیم می نمایند.

 

عوامل فردی و محیطی هم، از دیدگاههای مختلف، مورد توجّه قرار می گیرند. در ساده ترین شکل آن، در عوامل فردی (درونی)، مسائلی از قبیل وضعیّت ظاهری از نظر ساختار جسمی (قیافه و سایر مشخّصات ظاهری)، عوارض ناشی از زندگی جنینی و نیز توارث، عوارض ناشی از بیماریهای دوران کودکی، جنسیّت، سن، نقائص و عقب ماندگی های ذهنی، انحرافات جنسی، اعتیاد، الکلیسم و … مورد بررسی قرار می گیرند. در عوامل محیطی- اجتماعی (بیرونی) نیز، نقش مسائلی از قبیل محیط خانواده، طلاق، محیط آموزشی، تأهّل، شغل، محیط های تفریحی، محیط جغرافیایی، مهاجرت، مسائل اقتصادی، و… ، انکار ناپذیرند که بعضی از آنها (عوامل درونی و بیرونی)، در مباحث بعدی، با تکیه بر جامعه ی آماری، مورد تجزیه و تحلیل، قرار خواهند گرفت .

 

اثربخشی عوامل جرم زا تناسب مستقیم با خصوصیّات فردی، جنس، سنّ، استعداد، عاطفه، کمبودهای روانی تربیتی و آموزشی، شرایط خانوادگی و انگیزه های مؤثّر دیگری دارد.[۸]امّا بعضی از مهمترین عوامل مؤثّر در سرقت های مقرون به آزار یا تهدید، می توان به اعتیاد، فقر، بیکاری، دوستان بد، انتقام از جامعه و محیط اجتماعی نامناسب اشاره کرد.

 

 

 

 

 

 

 

پایان نامه بررسی مقررات بین المللی حاکم بر پیشگیری از جرم قاچاق انسان
 

پایان نامه پلیس محلی وپیشگیری از جرم از بعد وضعی و اجتماعی
 

پایان نامه نقش انسجام اجتماعی در پیشگیری از جرم
 

پایان نامه بررسی نقش پلیس در پیشگیری از جرم
 

پایان نامه ارشد درباره:نقش مددکاری اجتماعی در پیشگیری از جرم با نگاه به قانون مجازات اسلامی(مصوب ۱۳۹۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت