بونه[۱](۱۹۹۱) معتقد است که تنها این انسان منطقی است که می‌تواند در محیط پیچیده و متغیر امروز در طول زمان از پس مشکلات بر آید، چراکه این انسان منطقی است که می‌تواند از رقبای خود پیش دستی کند و راه‌های نوآورانه‌ای برای روبرو شدن با مشکلات ارائه کند. به طور مشابه مجموعه‌ای از مهارت‌ها و محرک‌ها توسط همین انسان منطقی به سازمان‌ها ترزیق شده است که موجب شده تا سازمانها نیز به صورت مداوم تلاش برای ادامه حیات خود را داشته باشند و برای این کار علاوه بر هوش انسان منطقی، نیاز به ابزارها و روش‌هایی برای توسعه فرآیند تفکر و تصمیم گیری دارند. و یکی از این ابزار ها، فناوری اطلاعات است و موقعیکه به کسب و کار سازمانها وارد می‌شود، به عنوان یک تواناساز برای آنها عمل میکند.

یکی از ابزارهایی که سازمانها به منظور افزایش کارایی و اثربخشی خود بکار می‌گیرند، فناوری اطلاعات در سازمانهاست تا با استفاده از مزایای آن، با کارایی و اثربخشی بیشتری به اهداف خود دست یابند. همانطور که به تفصیل شرح داده خواهد شد، تاریخ بکارگیری اولین فناوری‌های اطلاعاتی را در سازمان میتوان، بعد از جنگ جهانی ذکر کرد. در طول این دوره بود که فناوری اطلاعات وارد سازمان شد و به طور شگفت آوری در تمام بخش‌های سازمان نفوذ کرد و گسترش یافت. یکی از حوزه‌هایی که فناوری اطلاعات تاثیر فراوانی داشته، حوزه منابع انسانی در سازمان بوده و از زمانی که فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی در سازمان بکارگرفته شده، واحد منابع انسانی نیز از آن بهره  برده است. در این فصل به بررسی ادبیات مرتبط به این حوزه پرداخته خواهد شد. در این فصل با توجه به ادبیات موضوع، در سه بخش به توضیح فناوری اطلاعات، مدیریت منابع انسانی و نهایتاً مدل تحقیق پرداخته خواهد شد.

۱٫۲           فناوری اطلاعات
در اولین بخش در این فصل، ابتدا به توضیح فناوری اطلاعات پرداخته شده است. در ادامه به منظور روشن‌تر شدن موضوع، ابتدا داده و اطلاعات را تعریف کرده و سپس به تعریف فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی می‌پردازیم. پس از آن سیر تکاملی سیستم‌های اطلاعاتی به اختصار بیان می‌شود. پس از آن به شرح مختصری از انواع سیستم‌های اطلاعاتی بسنده می‌شود و به تاثیرات این سیستم‌های اطلاعاتی در سازمان ‌پرداخته می شود.

 

۱٫۲٫۱     داده و اطلاعات
داده‌ها معیارهای عینی از خصیصه های(ویژگی های) یک موجودیت(مانند افراد، مکانها، چیزها و رویدادها) هستند(ابراین،۱۳۸۷). مردم اغلب واژه‌های داده و اطلاعات را بجای یکدیگر بکار می‌برند. داده‌ها منابع خاصی هستند که برای تکمیل محصولات اطلاعاتی پردازش شده اند. بنابراین ما می‌توانیم اطلاعات را داده هایی تعریف کنیم که  به موضوعات با معنی و مفید برای کاربران نهایی ویژه پردازش شده اند(ابراین، ۱۳۸۷).

اهداف اساسی اطلاعات عبارتند از: آگاهی دادن، ارزیابی کردن، ترغیب کردن، خلق مفاهیم جدید، تعریف مسئله، حل مسئله، تصمیم گیری، برنامه ریزی، آشناسازی، کنترل کردن و تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت