پایان نامه بررسی رابطه بین هوش هیجانی معلمان زن با خشونت اعمال شده علیه آنان |
پردیس دانشگاهی قشم
گروه مشاوره و راهنمایی
پایاننامه کارشناسی ارشد رشته مشاوره خانواده
عنوان :
بررسی رابطه بین هوش هیجانی معلمان زن با خشونت اعمال شده علیه آنان در شهرستان بندرعباس
استاد راهنما:
دکتر مریم صادقی فرد
استاد مشاور:
دکتر سید عبدالوهاب سماوی
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول : موضوع پژوهش
3-1 اهمیت و ضرورت انجام پژوهش: 7
1-5-2. فرضیه های جانبی پژوهش: 10
1-6. تعریف واژه ها و اصطلاحات: 10
فصل دوم : پیشینه پژوهش
2-2. گستره نظری مسأله مورد پژوهش… 14
2-2-1-1. تاریخچه خشونت خانوادگی.. 14
2-2-1-3. تعریف خشونت خانوادگی نسبت به زنان. 16
2-2-1-5-1. خشونت بدنی یا فیزیکی: 19
2-2-1-6. عوامل مؤثر در ارتکاب خشونت.. 22
2-2-1-7. انواع خشونت در خانواده طبق مشخصات قربانی.. 25
2-2-1-7-1. خشونت بین همسران: 25
2-2-1-7-1-1. خشونت شوهر نسبت به زن: 25
2-2-1-7-1-2. خشونت زن نسبت به شوهر: 26
2-2-1-7-2. خشونت نسبت به کودکان(کودک آزاری): 27
2-2-1-7-3.خشونت بین فرزندان: 28
2-2-1-7-4.خشونت نسبت به سالمندان: 28
2-2-1-8. عوارض و تبعات خشونت خانوادگی علیه زنان. 29
2-2-1-8-1. عوارض جسمانی خشونت: 29
2-2-1-8-1-3. صدمات دوران بارداری: 30
2-2-1-8-1-4. حاملگی زودهنگام و ناخواسته: 30
2-2-1-8-1-5. بیماری های مقاربتی، شامل HIV/AIDS: 30
2-2-1-8-1-6. استعداد ابتلا به سایر بیماری ها: 30
2-2-1-8-2. عوارض روانی خشونت: 30
2-2-1-9-1. تئوری روان تحلیلی: 31
2-2-1-9-2. تئوری رفتارگرایی: 32
2-2-1-9-3. تئوری انتقال میان نسلی: 33
2-2-1-9-4. تئوری ناکامی پرخاشگری: 33
2-2-1-9-6. تئوری زیست شناسی اجتماعی: 34
2-2-1-9-8. نظریه کنترل اجتماعی: 36
2-2-1-9-9. تئوری سیتمی خانواده: 36
2-2-1-11. خشونت علیه زنان و انواع آن (از نظر نوع و زمان وقوع) 38
2-2-1-11-2. خشونت در شیرخواری.. 39
2-2-1-11-3. خشونت در کودکی: 39
2-2-1-11-4. خشونت در نوجوانی و بزرگی: 40
2-2-1-12. انواع خشونت علیه زنان: 40
2-2-2-5. تعاریف هوش هیجانی.. 48
2-2-2-6. ابعاد هوش هیجانی.. 50
2-2-2-7. دیدگاه های هوش هیجانی.. 51
2-2-2-7-1. دیدگاه توانمندی (پردازش اطلاعات) 52
2-2-2-8. مدل های هوش هیجانی.. 53
2-2-2-8-1. مدل توانایی هوش هیجانی سالووی و مایر. 53
2-2-2-8-2. مدل مختلط هوش هیجانی بار– ان. 54
2-2-2-8-3. مدل ترکیبی هوش هیجانی.. 56
2-2-2-9-1. مشهورترین الگوهای هوش هیجانی: 58
2-2-2-9-1-1. الگوی توانایی سالووی و مایر: 58
2-2-2-9-1-2.الگوی غیر شناختی بار- آن: 58
2-2-2-9-1-3. الگوی شایستگی گلمن: 58
2-2-2-10. سیرتاریخی هوش هیجانی: 59
2-2-2-11.سیر تکاملی هوش هیجانی: 60
2-2-2-12.ویژگی های افرادی که هوش هیجانی بالا دارند. 60
2-2-2-13.اندازه گیری هوش هیجانی.. 61
2-2-2-14. اهمیت هوش هیجانی در زندگی.. 62
2-3. بررسی پیشینه مطالعاتی.. 65
2-3-1 پژوهش های انجام شده در خارج کشور: 65
2-3-2. پژوهش های انجام شده در ایران: 69
فصل سوم : روش شناسی پژوهش
3-4. نمونه و روش نمونه گیری.. 73
3-5-1. پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن: 74
3-5-1-1 روایی پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن: 75
3-5-1-2 پایایی پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن: 75
3-5-1-3شیوه نمره گذاری پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن: 76
3-5-2. پرسشنامه سنجش خشونت نسبت به زنان. 78
3-5-2-1. روایی و پایایی پرسشنامه: 78
3-5-2-2. نمرهگذاری پرسشنامه: 81
3-5-3. روش آماری تجزیه و تحلیل داده ها: 81
فصل چهارم : یافته های پژوهش
4-2. یافته های توصیفی پژوهش: 83
4-2-2. طول مدت زندگی زناشویی.. 84
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
5-4-1. پیشنهاد های پژوهشی : 99
5-4-2. پیشنهاد های کاربردی.. 99
1 مقدمه :
خانواده طبیعی ترین و مشروع ترین واحد تولید مثل و فراگیرترین واحدهای اجتماعی به شمار می آید. زیرا همه ی اعضای جامعه را در بر می گیرد. خانواده، دارای اهمیت تربیتی و اجتماعی است. افراد از سوی خانواده و در خانواده گام به عرصه هستی می نهند و جامعه نیز از تشکل افراد، هستی قوام می یابد و از آن جا که نهاد خانواده مولد نیروی انسانی و معبر سایر نهادهای اجتماعی است از ارکان و نهادهای اصلی هر جامعه به شمار می رود. بهنجاری یا نابهنجاری جامعه در گرو شرایط عمومی خانواده هاست و هیچ یک از آسیب های اجتماعی فارغ از تأثیر خانواده پدید نمی آید. به همین ترتیب نیز هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند مگر آن که از خانواده های سالم برخوردار باشد(حمیدی، 1382).
دست یابی به جامعه سالم آشکارا در گرو سلامت خانواده و تحقق خانواده سالم، مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن رابطه های مطلوب با یکدیگر است. از این رو سالم سازی اعضای خانواده و رابطه شان، بی گمان اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت(برنشتاین،1989؛ ترجمه پورعابدی و منشی، 1380).
در کشورهای غربی که زن و مرد تقریباً از حقوق اجتماعی یکسانی برخوردارند و قانون و عرف هیچ امتیاز ویژه ای را برای هیچ یک از زوجین نسبت به دیگری قائل نیست، آمار طلاق و جدایی به بیش از پنجاه درصد می رسد(رایس[1]، 1996). وجود خشونت در روابط انسان ها و به ویژه در روابط زوجین امری شایع است، به گونه ای که می توان از خشونت به عنوان رایج ترین پدیده های موجود در روابط انسان ها نام برد. رابطه زوجین می تواند به آسانی تبدیل به چالش شود، حتی کوچک ترین فعالیت های روزانه روی دیگری به طور چشم گیری اثر می گذارد و سازگاری با نیازها یا آرزوهای شخص دیگر در تمام جنبه های زندگی مشکل است(شفیعی نیا و همکاران،1381).
بسیاری از مردم با شنیدن نام خشونت اولین چیزی که در ذهنشان نقش می بندد، آزار جسمی شدید می باشد. اما حقیقت آن است که خشونت طیف وسیعی از آزارهای روحی، جسمی، جنسی و کلامی را شامل می شود(مافی، 1381). افزایش سریع آگاهی همگان از خشونت از جمله: کودک آزاری، همسر آزاری و سایر اشکال خشونت در خانواده سبب شده است، افراد متخصص و عادی نتیجه بگیرند که خشونت در خانواده، پدیده جدیدی است. گرچه خشونت در خانواده از دهه 1970 توجه قابل ملاحظه ای را به خود معطوف ساخته، به ویژه در 15 سال اخیر این مسأله مورد توجه متخصصان قرار گرفته، باید توجه داشت که این پدیده در سراسر تاریخچه خانواده مطرح بوده و قدمتی به قدر کهن ترین افسانه ها دارد. به لحاظ تاریخی شاید بتوان نخستین پیشینه خشونت را در اسطوره های دینی، نظیر هابیل و قابیل سراغ گرفت، که البته فرهنگ و تاریخ هر جامعه جلوه ای خاص به این حقیقت داده است(مافی، 1381). بنابراین، می بینیم که این پدیده در طول تاریخ همواره به شکل پنهان وجود داشته و چندان مورد توجه واقع نشده و تنها در طی سه دهه اخیر نگاه پژوهشگران، از جمله جامعه شناسان، روان شناسان و جرم شناسان متوجه این پدیده شده و با انجام بررسی های گوناگون سعی در پرداختن به این معضل اجتماعی و مقابله با آن نموده اند(مافی، 1381).
خشونت به هیچ وجه، خاص یک جامعه نیست و هرگز نمی توان بروز چنین واقعه ای را به فقرا، طبقات کارگری و افراد کم سواد محدود دانست، بلکه امری جهانی است کما این که پیشرفته ترین کشورهای جهان نیز از این پدیده رنج می برند. یکی از پژوهش های انجام گرفته در آمریکا نشانگر این حقیقت بود که در میان تحصیل کرده های دانشگاهی خشونت از آمار بالاتری برخوردار می باشد(معتمدی مهر، 1380). آن چه در این بین، بیشتر موجب تأسف می گردد این حقیقت است که زنان به عنوان گروهی ویژه، هم چنان که در جامعه مورد خشونت واقع می شوند، در خانواده نیز مورد بهره کشی سایر اعضای خانواده به خصوص همسران خود واقع می شوند، و قربانی انواع خشونت ها از جمله فیزیکی، روانی و … می گردند، که آثار و پیامدهای سوئی برای آن ها به بار می آورد و آمار و ارقام موجود این حقایق را بر ما آشکار می سازند(معتمدی مهر، 1380).
خشونت علیه زنان به خصوص از طرف شریک جنسی آنان بسیار شایع است. خشونت فیزیکی و جنسی هر ساله در 2 تا 4 میلیون زن آسیایی رخ می دهد. بر اساس گزارش انجمن پزشکی آمریکا فدراسیون(WHO) در سال 2000 یک نفر از هر سه زن در طول زندگیش مورد آزار قرار می گیرد و بر اساس گزارشات بانک جهانی، خشونت خانگی 5 درصد از سال های سلامت زنان را در زندگی کاهش می دهد. خشونت علیه زنان همراه با عوارض شدید جسمی و روانی نظیر افسردگی، اضطراب، مشکلات روان تنی(سوماتیزاسیون)، سوء مصرف الکل و مواد مخدر و اقدام به خودکشی و یا تأثیرات منفی درازمدت بر خانواده و نسل های بعدی می باشد(زنگی آبادی و مرادی شهر بابک، 1383).
در زمینه خشونت علیه زنان علاوه بر شیوع آن نگرش افراد نسبت به ان نیز مهم می باشد. زیرا نوع نگرش نسبت به نقش زنان و خشونت علیه آنان سبب تداوم این امر می گردد. این امر به خصوص در مورد آزارهای هیجانی و جنسی نمود بیشتری می یابد. پیچیده بودن خشونت علیه زنان که عوامل فردی تا قوانین و نگرش های سیاسی و اقتصادی جامعه را به عنوان عوامل زمینه ساز و مساعدکننده مطرح می کند، بررسی این مقوله را نیز بسیار مشکل می سازد(زنگی آبادی و مرادی شهر بابک، 1383).
[پنجشنبه 1399-01-07] [ 10:56:00 ب.ظ ]
|