پایان نامه تاثیر اعتماد و خودآگاهی کارکنان بر تمایل به اشتراک دانش با توجه به نقش میانجیگری امنیت روانشناختی در دانشگاه |
چکیده:
امروزه یکی از چالش های اساسی مدیریت دانش، واداشتن افراد برای به اشتراک گذاشتن آنچه که می دانند است. در واقع دانش فردی هنگامی برای سازمان قابل دسترس خواهد شد که کارکنان تمایل به اشتراک آن داشته باشند. در این راستا هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر اعتماد و خودآگاهی کارکنان بر تمایل به اشتراک دانش با توجه به نقش میانجیگری امنیت روانشناختی در دانشگاه علوم پزشکی گیلان است. از نظر روش شناسی، تحقیق حاضر توصیفی است. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق حاضر کارکنان علوم پزشکی گیلان بوده و طبق یک فرایند نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس تعداد 303 نفر از بین آن ها انتخاب شدند. پرسشنامه ای شامل 26 سوال برای جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی مورد استفاده واقع گردید. جهت بررسی روایی پرسشنامه از روایی محتوی و جهت بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و جهت آزمون فرضیه های تحقیق از روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار LISREL 8.53 استفاده شد. یافته های تحقیق بیانگر وجود تاثیر مثبت و مستقیم اعتماد و امنیت روانشناختی بر تمایل به اشتراک دانش بوده است. همچنین نتایج نشان داد که اعتماد به طور غیر مستقیم واز طریق امنیت روانشناختی نیز بر تمایل به اشتراک دانش تاثیر دارد ولی تاثیرخودآگاهی بر امنیت روانشناختی تایید نشد.
واژگان کلیدی: اعتماد، امنیت روانشناختی، خودآگاهی، تمایل به اشتراک گذاری دانش.
فصل اول کلیات تحقیق
|
1-1- مقدمه:
نقش حیاتی دانش در دست یابی به برتری رقابتی در مبانی نظری مربوطه تاکید شده است. از این رو تمامی سازمان ها در پی یافتن روش هایی برای مدیریت بهترِ سرمایه های دانشی خود هستند (رنجبر فرد، اقدسی، البدوی و حسن زاده، 1392). پیتر دراکر معتقد است که راز موفقیت سازمان ها در قرن بیست و یکم، به کارگیری صحیح مدیریت دانش است. بنابراین در هزاره سوم، به کارگیری مدیریت دانش برای سازمان ها ضروری بوده و آن ها باید برای کاربرد عملی دانش، برنامه ریزی داشته باشند ((Azma & Mostafapour, 2011. پژوهش های انجام شده در مورد اشتراک دانش حاکی از پیچیدگی آن و ابعاد چندوجهی مؤثر بر این پدیده سازمانی دارند (, 2009 Azarbayjani). در واقع یکی از چالش های اساسی مدیریت دانش، واداشتن افراد برای به اشتراک گذاشتن آنچه که می دانند است. چرا افراد باید دانشی را که به سختی به دست آورده اند در اختیار دیگران قرار دهند در حالی که این دانش یکی از عوامل کلید مزیت فردی آن ها در سازمان تلقی می شود؟ در برخی از سازمان ها، به اشتراک گذاری دانش امری طبیعی است اما در برخی دیگر هنوز این نگرش قدیمی که دانش قدرت است حکمفرمایی می کند. در این راستا تحقیق حاضر به دنبال بررسی تاثیر اعتماد و خودآگاهی بر تمایل به اشتراک دانش با توجه به نقش میانجیگری امنیت روانشناختی در بین کارکنان سازمان علوم پزشکی استان گیلان است.
در فصل نخست تحقیق بعد از بیان مساله، به ضرورت و اهمیت تحقیق پرداخته خواهد شد. سپس به سوالات و اهداف تحقیق به همراه چارچوب نظری تحقیق اشاره شده و در نهایت با تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها و بیان قلمرو تحقیق فصل به پایان خواهد رسید.
1-2- بیان مساله:
از جمله مسایلی که در راستای پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان ها وجود دارد، مسئله اشتراک دانش است (رضایی دولت آبادی و خزائی پول، 1392). اشتراک دانش یکی از حوزه های کلیدی در فرآیند مدیریت دانش است. اشتراک دانش بین کارکنان و واحدها در یک سازمان برای تبدیل دانش فردی و گروهی به دانش سازمانی موثر است و منجر به مدیریت صحیح دانش می شود. زمانی که افراد اطلاعات و تجارب مرتبط با سازمان را با یکدیگر در میان می گذارند، سازمان را در جهت رسیدن به اهداف یاری رسانده و اتلاف وقت از طریق آزمون و خطا را به حداقل می رسانند. اهمیت اشتراک دانش در سازمان ها به حدی است که عدم تمایل به آن در بین کارکنان، منجر به خطر افتادن بقا و قدرت رقابتی آن سازمان می شود (Zahidul Islam & et al., 2011). اما اشتراک دانش مستلزم تمایل افراد و گروه ها در سازمان به اشتراک دانش در راستاى رسیدن به منافع دوجانبه است و اشتراک دانش رخ نخواهد داد مگر اینکه کارکنان و گروه هاى کارى سازمان، تمایل به آن داشته باشند (Ryu, 2007). امروزه یکی از چالش های اساسی مدیریت دانش، واداشتن افراد برای به اشتراک گذاشتن آنچه که می دانند است. در واقع دانش فردی هنگامی برای سازمان قابل دسترس خواهد شد که کارکنان تمایل به اشتراک آن داشته باشند. تمایل به اشتراک دانش یعنی اینکه فرد قصد و نیت این را داشته باشد که دانش فردی خود را با دیگران به اشتراک بگذارد (zhang &et al., 2010). ولی چرا افراد باید دانشی را که به سختی به دست آورده اند در اختیار دیگران قرار دهند در حالی که این دانش یکی از عوامل کلیدی مزیت فردی آن ها در سازمان تلقی می شود؟ اشتراک گذاری دانش بین افراد و بخش های سازمان، می تواند منافع آموزشی و یادگیری قابل توجهی برای سازمان ایجاد کند و روش قدرتمندی برای بهبود بهره وری سازمان است و قادر است به بقای سازمان نیز کمک کند. از آنجا که سازمان علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی گیلان، در راستای رسالت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی متعهد به تعلیم و تربیت نیروی انسانی توانمند و تولید دانش و فناوری نوین در جهت تامین، حفظ و ارتقاء سلامت مردم استان گیلان است و با توجه به اینکه نقشی محوری در مبحث سلامت در سطح استان دارد، لذا باید با نیروی انسانی متعهد، دانش و فناوری های مناسب، در اجرای این امر خطیر گام بردارد. از آنجا که این سازمان کاملاً دانش محور است و اصلی ترین خروجی این سازمان دانش است، لذا بحث مدیریت دانش در این سازمان بسیار حیاتی است. اشتراک دانش یکی از اصلی ترین جنبه های مدیریت دانش است. اشتراک دانش می تواند باعث ایجاد نوآوری در سازمان گردد و قابلیت یادگیری را در سازمان افزایش دهد و اگر این فرایند به صورت صحیح صورت نپذیرد می تواند در نتایج عملکردی سازمان تاثیرگذار باشد. لذا در این راستا تحقیق حاضر به دنبال بررسی تمایل افراد به اشتراک دانش و عوامل موثر بر آن در سازمان علوم پزشکی گیلان است. همانگونه که بیان شد چالش اصلی مدیریت سازمان ها در مبحث مدیریت دانش، ایجاد تمایل در افراد برای اشتراک گذاری دانش، کاهش اتلاف وقت از طریق آزمون و خطا و کاهش هزینه ها است که سازمان علوم پزشکی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در تحقیق حاضر عوامل موثر بر تمایل به اشتراک دانش عبارتند از: خودآگاهی، اعتماد و امنیت روانشناختی کارکنان (zhang & et al., 2010). خودآگاهی، عبارت است از توانایی تشخیص و درک خلق و خو، عواطف و محرک های فرد و همچنین اثری که فرد بر دیگران دارد (مقیمی و رمضان، 1390). خودآگاهی به صورت غیر مستقیم واز طریق امنیت روانشناختی بر تمایل به اشتراک دانش تاثیرگذار است. خودآگاهی از آنجا شروع می شود که فرد رفتار خود را با توجه به خواسته های دیگران تنظیم می کند. افرادی که دارای خودآگاهی بالایی باشند بهتر می توانند بر رفتار خود تمرکز داشته وروابط خود را با دیگران کنترل نمایند (zhang & et al.,2010). متغیر دیگری که بر تمایل به اشتراک دانش تاثیرگذار است اعتماد می باشد. اعتماد هم به صورت مستقیم و هم از طریق ایجاد امنیت روانشناختی در فرد بر تمایل به اشتراک دانش تاثیرگذار است. اعتماد عبارت است از مجموعه ای از عقاید درباره طرف مقابل، که منجر به این می شود که شخص (اعتمادکننده) باور داشته باشد که اعمال طرف مقابل پیامدهای مثبتی برای اعتمادکننده به همراه دارد. مطالعات مختلف نشان داده اند که اعتماد بین همکاران یک ویژگی ضروری در فرهنگ سازمانی است و اعتقاد بر این است که تاثیر زیادی بر تمایل به اشتراک دانش دارد (Zahidul Islam & et al., 2011). امنیت روانشناختی حالتی است که فرد احساس خود را بدون ترس از پیامدهای منفی برای وضعیت شغلی و حرفه ای خود نشان دهد. تحقیقات مختلف نشان داده است که امنیت روانشناختی از عوامل تاثیرگذار بر رفتار های مشارکتی کارکنان در سازمان است. به طور مثال امنیت روانشناختی باعث می شود که مشارکت و تعهد شخص در محل کار بیشتر گردد. امنیت روانشناختی در فضای کار باعث کاهش نگرانی شده و فرایند یادگیری افراد را تسهیل می کند چرا که افراد از واکنش های منفی دیگران در برابر رفتار یادگیری خود نمی ترسند. به این ترتیب می توان گفت که امنیت روانشناختی افراد در محل کار تاثیر مثبتی بر یادگیری اجرای شیوه های جدید توسط کارکنان دارد (zhang & et al., 2010). با توجه به موارد فوق سوال اصلی تحقیق حاضر به شرح زیر است:
آیا اعتماد و خودآگاهی با نقش میانجیگری امنیت روانشناختی بر تمایل به اشتراک دانش در بین کارکنان علوم پزشکی گیلان تاثیر دارد؟
[جمعه 1399-01-08] [ 11:50:00 ب.ظ ]
|