پژوهش – ارتباط بین سبک های هویت وسلامت اجتماعی با نقش واسطه ای گرایش به … |
بلی
هویت موفق
دیررس
خیر
زودرس
سردرگم
هویت موفق
این وضعیت هویت از نظر رشدی پیشرفتهترین وضعیت است. فرد دورهای از جستجوگری را پشت سرگذاشته و به تعهدات ثابت و روشنی رسیدهاند. آنها به طور جدی انتخابهای متعددی را در نظر گرفته و با توجه به شرایط خود تصمیمگیری میکنند. در زمینه جهانبینی، عقاید گذشته خود را مجددا ارزیابی کرده و به راهحلی میرسند که آنها را برای انجام فعالیت آماده میکند؛ انتخابهای نهایی آنها ممکن است شامل تبدیل یافتهای از خواستههای والدین است. به طور کلی اگر در معرض تغیرات ناگهانی محیط قرار بگیرند، خود را نمیبازند و قدرت انعطافپذیری آنها توصیف کنندهی شیوه ارتباط این افراد با جهان است (کروگر،۱۹۹۶؛ به نقل روانبند، ۱۳۸۷). از نظر مارسیا این گروه بحران هویت را تجربه کردهاند و آن را خوبی حل کردهاند، و تعهدی نسبتا پایدار را در خود ایجاد کردهاند. دانشجویانی که هویت کسب شده دارند، در خودشان احساس هماهنگی میکنند و ظرفیتها محدودیتهای خود را میپذیرند ( شکرکن و همکاران، ۱۳۸۰).
هویت گم گشته/ آشفته
این افراد معمولا عزت نفس، سازگار روانی، خودفرمانی و خودکنترلی پایینتری نسبت به سه وضعیت هویتی دیگر نشان میدهند و احتمال دارد دیگران آنها را بیفکر و بیتعصب قلمداد کنند. این افراد ازهر نوع اطلاعات اجتناب میکنند و تصمیمگیری را به تاخیر میاندازند (مارسیا،۱۹۹۳؛ به نقل از شهرآرای ،۱۳۸۴). این افراد هنوز بحران هویت را تجربه نکردهاند. وتعهد به یک شغل و نظام ارزشی یا مجموعهای از عقاید در آنان دیده نمیشود و به شدت تاثیرپذیرند، یعنی نسبت به اکثر تجارب حالت پذیرندگی دارند. این افراد فاقد نوعی احساس کلی از هویت هستند و به سادگی نظراتشان در مورد خودشان تغییر میکند (شکرکن،۱۳۸۰). افرادی که هویت سردرگم دارند، معمولا خود را به دست سرنوشت و شانس میسپارند. این افراد نگرش ” برایم مهم نیست” دارند و هر کاری که جماعت انجام دهد، با آن همرنگ میشوند و در نهایت در بیتفاوتی و بیعلاقگی به سر میبرند و تعصبات قومی و مذهبی دربین آنها شایع است (نورم،۱۹۹۴؛ به نقل از سعادتی شامپر، ۱۳۸۳).
هویت زودرس
این افراد هویت حاضر و آمادهای را میپذیرند و ضبط میکنند که یک فرد مقتدر (معمولا والدین، رهبران مذهبی، یا مشوقها) آن را برایشان برگزیده است فرد به وسیله دیگران هدایت میشوند، یعنی جهتیابی آنها بیرونی است نه درونی. فرد دارای هویت زودرس، اگر با موقعیتی روبرو شوند که در آن ارزشهای والدین و دیگران کارایی نداشته باشد، به سختی احساس ترس میکند. این افراد همنوایی، انعطاف پذیری، و وابستگی به مراجع قدرت را نشان میهند. آنها معمولا تکانشیاند و استقلال و اعتماد به نفس کمتری دارند (برک،۲۰۰۳، ترجمهی سیدمحمدی، ۱۳۸۲). این افراد هرچند هنوز بحران هویت را تجربه نکردهاند، اما براساس تصمیمگیری دیگران(معمولا والدین) مجموعهای از ارزشها را پذیرفتهاند. برای فردی با هویت زودس، دانشگاه فرصت مناسبی برای کشف موقعیتهای تازه نیست، بلکه فرصتی برای تحقق اهداف والدین است. این افراد قبل از آن که تحت تاثیر اکتشاف و ارزشیابیهای شخصی خود قرار گیرند، تحت تاثیر ارشیابیهای دیگران، به ویژه افراد مهم قرار میگیرند (شکر کن ،۱۳۸۰ ).
«مطالعات تجربی به طور پیوسته نشان میدهد که افراد با هویت زودرس در هردو جنس اغلب در نگرشهایشان مستبد بودند. این گروه از نظر تعهد به اهداف و برنامههای زندگی در سطح بالایی هستد زمینه اصلی در وضعیت بحران هویت اجتناب از انتخاب و خودمختاری است. فرد بیشتر پیرو دیگران است و آن چه که بزرگترها دربارهی شغل و مسائل سیاسی به او تحمیل میکنند میپذیرند و از تلاش برای ایجاد خود به عنوان یک فرد مستقل و خود مختار اجتناب میورزد گویی شخص از مسئولیتهایی که با آزادی فردی همراه باشد وحشت دارد» (دومبو،۱۹۹۴؛ به نقل از روانبند،۱۳۸۳).
هویت دیر رس
این افراد بر اساس اهداف، فعالانه در جستجوی هویت و به دنبال رسیدن به تعهد در زمینه اهداف انتخابی خود هستند؛ اغلب به نظم و نظامهای ساخته شده حساس و بیاعتمادند هر آن چه که میبینند به مبارزه فرا میخوانند و ظرفیت بالایی برای شناسایی مشکلات دارند ( شکرکن،۱۳۸۰). « افراد با هویت دیررس به جستجوی صادقانه برای یافتن راهها و اهداف مختلف میپردازند و صرفا گذشت زمان و اتلاف وقت مطرح نیست. در اینجا نیاز نیست که فرد به بررسی و آزمون خود بپردازد تا دانش عمیقی دربارهی خود به دست آورد. تعهدات موقتا بنا به دلایلی معقولی کنار گذاشته میشوند. بنابراین هویت دیررس یک رها کردن ساده نیست، به گونهای که شخص بدون هدف و سرگردان شود، بلکه یک دورهی فعال جستجوی هدف و آماده شدن برای تعهدات است. این افراد تفکر اخلاقی دارند ضمن اینکه میدانند رابطه صمیمانه چگونه کیفیتی دارد، اما همواره چنین رابطهای را برقرار نمیکنند، روابط بین فردی آنها کلیشهای بوده و از لحاظ ابراز فردی در سطح پایینی قرار دارند اغلب با عنوان افرادی که که با خود دلمشغولی دارند، توصیف میشوند هر چند خواستههای والدین برای این افراد مهم است، اما بین خواستههای خود، تقاضاهای اجتماعی و خواستههای والدین تعادل ایجاد میکنند» (اسپرینتال[۵۳] و تایز-اسپرینتال[۵۴]،۱۹۸۳؛ به نقل از شهرآرای ،۱۳۸۴).
۲-۴-۳- برزونسکی : مدلهای سبک هویت
برزونسکی الگوی شناختی – اجتماعی را در سال (۱۹۹۰) مطرح کرده است که در آن جوانان در ساخت، نگهداری و انطباق هویت خودشان تاکید میکند و اشاره دارد به تفاوت چشمگیر در درگیری و یا اجتناب افراد از تکالیف مختلف، چون تصمیمگیری، حل مسائل شخصی و موضوعات هویت است( برزونسکی و فراری،؛ ۱۹۹۶).
«برزونسکی (۱۹۹۰) صریحا بیان میکند که همهی افرادی که از نظر روانشانسی سالم هستند باید بتوانند هر کدام از این سه سبک را طی دوران نوجوانی و بزرگسالی استفاده کنند. جهتگیری سبک هویتی که افراد انتخاب میکنند ثابت و در برابر تغییر مقاوم است. بنابراین میتوان این استدلال را داشت که سبک هویت یک ویژگی است و مهارت نیست و سبکی که فرد مشخصا نمایش میدهند یک اولویت انتخاب شده است که در مقابل صلاحیت به دست آمده قرار دارد. اگرچه برزونسکی در اصل بر هویت فردی تاکید دارد، اما ماهیت فرایندگرا و پویای مدل او ممکن است تا حدی از “هویت من ” نیزاستفاده کند. سبک هویت در مقایسه با وضعیت هویت مارسیا باثباتتر فرض میشود، زیرا انتظار میرود سبکی که فرد به طور مشخص از آن استفاده میکند با ثباتتر باشد. وی معتقد است که هویت فردی به وسیلهی تعاملهای اجتماعی[۵۵] شکل میگیرد. و برای تدوین مدل سبک هویت از نظریه کِلی (۱۹۹۵) درباره ” نظریهی ساخت فردی ” سود برده است. از دیدگاه کِلی افراد به عنوان نظریهپردازان خود، قلمداد میشود که مدلهای موثری را در جهان اطراف خود خلق میکنند. در این نظریه افراد به عنوان دانشمند، فعالانه میتوانند مدلی را انتخاب کنند که با آنها بیشترین تناسب را داشته باشد» ( برزونسکی،۱۹۹۸،۱۹۹۰، به نقل از دانشورپور، ۱۳۸۹).
برزونسکی مدلی از رشد هویت فردی را ارائه میدهد، سه سبک مجزای هویت را بر اساس ثبات و تفاوتهای فردی بنا کرد که در ادامه توضیح داده خواهد شد.
هویت اطلاعاتی
این سبک معرف جوانانی است که با استفاده از جستجو وارزیابی اطلاعات به احساس هویت خود دست مییابد جوانان دارای این سبک هویت، خودپندارههای انتقادی دارند و در هنگام برخورد با اطلاعات متفاوت عمل میکنند آن را دوباره آزمون میکنند و میل به آزمون دوباره و همچنین تطابق هویت خود با شرایط جدید را دارند این افراد سختکوش، خودتنطیم، دارای عزت نفس بالا، خودآگاه، دارای قدرت حل مسئله، و پیچدگی شناختی بالا را دارا هستند در این سبک همچنین فرد درباره مفاهیم شکاک است و قبل از اقدام به تصمیمی به پردازش و ارزیابی اطلاعات میپردازد(برزونسکی، ۲۰۰۳).
افرادی که در این سبک قرار دارند اهداف شغلی مشخصی دارند؛ به استقلال و قضاوت خود بیشتر اعتماد میکنند و نسبت به همسالان خود در محیط تحصیلی، خودمختاری، خودتنطیمی، و پیشرفت تحصیلی و روابط بین فردی بهتری دارند. این افراد قبل رسیدن به تعهدی پایدار و بلند مدت در زمینههای شناختی و رفتاری، دورههایی از اکتشاف و بحران هویت را پشت سرگذاشتهاند، بنابراین هم دارای کسب عقاید، باورها و رفتار پایدار، استقلال و خودمختاری را نیز به دست آورند(برزونسکی و کوک،۲۰۰۰؛ به نقل ازسعادتی شامیر، ۱۳۸۳).
هویت هنجاری
افرادی که از این سبک هویتی استفاده میکنند بدون اراده دستورات و انتظارات “اطرافیان مهم خود[۵۶]” را اجرا میکنند آنها افرادی با وجدان و هدفمداری هستند که از قبل شکل گرفتهاند و ممکن است نسبت به اطلاعاتی که ارزشهای شخصی آنها را به چالش میکشاند کاملا بسته عمل میکنند نسبت به تهدید اطلاعاتِ باروها و ارزشهای خود بسته هستند، و به طور انعطافناپذیری هویت سازمان یافتهای را پذیرفتهاند وتلاش میکنند از آن دفاع کنند و آن را نگهداری و ادامه دهند و به طور پایدار متعهد هستند (برزونسکی، ۲۰۰۳).
«افرادی که از سبک جزمی و هنجاری عمل میکنند همواره با تجارب و انتظارات افراد مهم زندگی خود( مثل والدین) همنوایی میکنند این افراد تلاش میکنند تا ساختارهای مربوط به خود را که از قبل موجود است، حفظ کنند و در مقابل تهدیدات بالقوه مرتبط با ساختارهای موجود، از طریق پاسخ های قالبی و تمرینات شناختی به دفاع میپردازند. محتوی هویت این افراد مبتنی بر عناصر خود جمعی (مثل خانواده، مذهب، کشور) است. معیار ارزشی این نوجوانان، ارزشها و انتظارات افراد مهم زندگی آنان است بر مبنای افزایش عزت نفس جمعی بطور مثال از طریق مقایسه گروههایی که آنان را از سایر افراد متمایز میکند تنظیم شده است» (برزونسکی و کاک،۲۰۰؛ به نقل از فارسینژاد،حجازی، ۱۳۹۰).
سبک هویت سردرگم/ اجتنابی
«نوجوانانی که از این سبک را به کار میگیرند از پرداختن به بحث و بررسی مسائل مرتبط با هویت اجتناب میکنند، نسبت به مواجه با مسائل و تصمیمات شخصی بیمیل هستند، در تصمیمگیری تعلل میکنند تا هنگامی که عوامل موقعیتی رفتار آنها را معین کند. هویت این افراد با تغییر تقاضاهای اجتماع تغییر میکند بدون آن که به هویت ثابت برسند. این افراد به آینده و به نتایج فعالیتهایشان در درازمدت توجهی نمیکنند»(برزونسکی؛ ۲۰۰۴ به نقل بدراقی، ۱۳۹۰). برزونسکی و کاک(۲۰۰۵) در پژوهشی نشان دادند که افراد با سبک هویت سردرگم /اجتنابی تحمل کمتری نسبت به سبک هویت ااطلاعاتی و هنجار دارند. دارای عزت نفس پایین هستند و با واکنشهای افسردگی و روانرنجوری بالا، و به طور مثبت در ارتباطاند و بیشتر از سایر سبکهای هویتی دچار افسردگی، روان پریشی و بیمارهای عاطفی میشوند و در نتیجه سلامت عمومی بسیار پایینی دارند.
هویت موفق
بالاترین سطح سلامت روانی را داشته و هویت سردرگم، پایینترین سطح سلامت روانی را نشان میدهند. این مسئله شاید ناشی از این امر باشد که افراد دارای هویت موفق، موفقیت بیشتری داشته و بازخورد مثبت از اجتماع دریافت میکنند همین امر باعث میشود که آنها دید مثبتتری به زندگی خود را دارا هستند( گنجی و همکاران، ۱۳۹۰). همچنین نتایج پژوهش شمساسفند و همکاران (۱۳۹۰) نیز نشان داد بین سبکهای هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد با سلامت عمومی رابطه معناداری وجود دارد نتایج نشان داد بین سبک هویت مغشوش/اجتنابی با سلامت عمومی رابطهی معناداری وجود ندارد.
۲-۵- رابطهی سلامت اجتماعی با سبکهای هویت
« سبکهای شناختی– اجتماعی پردازش هویت تحت تاثیر عوامل زیادی از جمله شیوههای فرزندپروری والدین، شخصیت نوجوان و محیط اجتماعی – فرهنگی قرار میگیرد، از طرفی این سبکها خود نیز بر ادراک فرد از خویشتن، بروندادهای رفتاری و شیوههای عملکردی تاثیر میگذارد. افرادی که دارای سبک پردازش اطلاعاتی و هنجاری هستند نسبت به کسانی که از سبک سردرگم استفاده میکنند از تعهد بالاتری برخوردارند برزونسکی در پژوهشی روی نقش تعهد در ارتباط بین سبکهای هویت و متغیرهای سلامت شخصی، اظهار میدارد که تعهد به طور مستقیم با متغیرهای مربوط به سلامت ارتباط دارد »(برزونسکی، ۲۰۰۴، به نقل از شمساسفند و همکاران، ۱۳۹۰:۱۰۸ و ۱۰۹).
[جمعه 1399-09-21] [ 01:56:00 ق.ظ ]
|