(۱۱) باید توجه داشت این دروننگری که راشدال برای اثبات وجود وجدان اخلاقی در انسان، بکار میگیرد، به کلی متفاوت از بحث دروننگری و شهود اخلاقی است که به آن اشاره شده است. در اینجا شهود راهی برای رسیدن به قوّهای است که هر انسان را قادر به درک احکام اخلاقی میکند و همین وجدان اخلاقی است که شهادت به وجود و اعتبار عینی ارزشهای اخلاقی میدهد. هرچند راشدال در نظریّات خود به شهودگرایی تعدیل شدهای قائل است. (۱۲) امّا این ایرل سوم شافتسبری(ایرل لقبی برابر با کُنت در فرانسه است) بود که نخستین بار خیر و شر را به حس اخلاقی نسبت داد. او انسان را دارای یک قوّه میداند که واجد حس تشخیص درست و غلط است (Shaftesbury,1904: 39-50). فرانسیس هاچسون این نظریّه را گسترش داد و به عنوان یک نظریّهی مستقل اخلاقی مطرح کرد. (۱۳) راشدال هیچگاه در متن استدلال خود از اصطلاح «خدا» استفاده نمی کند. و همواره به یک ذهن مطلق اشاره دارد. گاهی این ذهن را منبع تمام حقایق میداند و گاهی کنترل کنندهی تمام واقعیتها. با این کار هم نظریّات مختلف اخلاقی می توانند وارد بحث شوند و هم دیدگاه های معنوی مختلف که بعضی خدا را تنها نگهدارنده ارزشها میدانند نه خالق آن. امّا این استدلال باب اثبات وجود خداست و آن را باید در سنّت ا خدای ادیان ابراهیمی فهم کرد. خود راشدال برای تشریح ادهای خود نیز این ذهن مطلق را با خدا تطبیق میدهد و از ضرورت وجود خدا سخن به میان میآورد. هرچند دلیلی برای این ادعا دلیلی نمیآورد. (۱۴) انسان به عنوان یک موجود متفکر، ارزش را در حقیقتی مییابد که به دنبال آن است و این میتواند تبدیل به اصلیترین هدف زندگی انسان شود. البته نباید تصور کرد که این حقیقت چیزی بیگانه از انسان است بلکه این حقیقتی که انسان حقیقتجو به دنبال آن است، کامل کننده و متمم ماهیت عقلانی انسانست(Sorley, 1918: 31). (۱۵) در مباحث زیبایی شناختی برخی از فلاسفهی هنر زیبایی را امری ذهنی ناظر به احساسات و عواطف افراد میدانند و هیچگونه تحقق عینی برای آن قائل نیستند(رید، ۱۳۷۱: ۲). اینان زیبایی و زشتی را امری وابسته به تمایلات و احساسات افراد دانسته و به این امر معتقند که زیبایی مربوط به فرد صاحب حس است نه صفت شیء محسوس. به عبارتی زیبایی در چشمان تماشاگر است(See: Ross,1982: 37) . اگر معنای زیبا را از قورباغه ای بپرسی جواب خواهد داد:«ماده ام، او که سر کوچکش دو چشم بزرگِ گرد برجسته دارد و دارای دهن گشاد و شکم زرد و پشت قهوهای است»(دورانت، ۱۳۷۳: ۲۲۱-۲۲۲) پس زیبایی امری ذهنی و سلیقه ای و احساسی است و در خارج ردپایی از آن نمی توان یافت. به همین دلیل صدق و کذب و درست و نادرست در قضایایی که زشت و زیبا محمول آن است راهی ندارد. یعنی اگر کسی بگوید این صدا زیباست، نمی توان گفت این ادعا و گزاره ی بیان شده توسط این شخص صادق و یا کاذب است، زیرا آن فرد صرفاً سلیقه و احساس خودش را در مواجهه با این صدا بیان کرده است . رفتن به نوارابزار درباره وردپرس مقالات سری 24 سفارشی‌سازی 63 به‌روزرسانی افزونه, 3 به‌روزرسانی پوسته 1212 دیدگاه در انتظار مدیریت است تازه ویرایش نوشته جست‌وجوجست‌وجو سلام edame بیرون رفتن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت