۱-۷- تعریف عملیاتی واژگان
تمایل به مشارکت:
در فرهنگ لغت معین تمایل به معنی اظهار میل و رغبت کردن، به سوی چیزی کج شدن، گرایش، میل، عاطفه و احساس آمده است.برای سنجش تمایل افراد مقیاسهای گوناگونی همچون طیفهای بوگاردوس، لیکرت، گاتمن و ترستون صورت میگیردکه در هرکدام از این طیفها گویههای مختلف باتوجه به درجه شدت و ضعف سنجش گویهها به ترتیب قرار داده میشوند. طیف یا مقیاس سنجش فاصلهای یکی از قدیمیترین مقیاسهای سنجش است و با ابداع آن عملا فصل جدیدی در روشهای علوم اجتماعی یعنی سنجش کیفیت ها آغاز گردید و بوسیله آن مسیر روش شناسی در علوم اجتماعی تا حدود زیادی تعیین گشت و اغلب فعالیتهایی که در زمینه سنجش کیفی پدیدههای اجتماعی تا کنون انجام گرفته، در واقع در جهت کامل کردن و دقیقتر کردن طیف بوگاردوس است(رفیع پور ۱۳۸۲). این طیفها تمایل افراد را در مورد موضوعات مختلف به صورت تمایل زیاد یا تمایل کامل، تمایل متوسط و عدم تمایل بیان میکنند. ما در این تحقیق تمایل افراد را در قالب طیفهای یاد شده مورد سنجش قرار ندادیم چون در این پژوهش افراد یا در مدیریت آبیاری مشارکت میکنند یا مشارکت نمی کنند. در این مورد برای سنجش تمایل بهرهبرداران اراضی پایاب سد ستارخان اهر پنج گویه را در اختیار بهرهبرداران قرار دادیم که نظر خود را در قالب موافق و مخالف بیان کردند این گویهها شامل نگهداری و حفاظت از ایستگاههای پمپاژ، تعمیر آنها، توزیع آب، حل و فصل اختلافات در مورد آب و تامین هزینههای نگهداری ایستگاهها میشدکه هر یک ازگویهها دارای وزن مساوی بودند وهریک از بهرهبرداران که به سه گویه و بیشتر جواب مثبت داده بود به معنی بهرهبردار دارای تمایل بوده ودو گویه وکمتر ازآن به منزله عدم تمایل قلمداد شد. با توجه به مطالب فوق تعریف عملیاتی تمایل به مشارکت در این پژوهش عبارت است از نظر مساعد یا مخالفت بهرهبرداران نسبت به مشارکت در مدیریت بهرهبرداری و نگهداری شبکه آبیاری.
زمینه مشارکت:
اصطلاح مشارکت را آلن بیرو به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا درگروهی شرکت جستن و با آن همکاری داشتن تعریف کرده است.
– مشارکت در مفهوم گستردهاش به معنی برانگیختن حساسیت ودرنتیجه به معنی افزایش درک وتوان روستاییان جهت پاسخگویی به طرحهای توسعه ونیز تشویق به ابتکارات محلی است(اوکلی ومارسدن[۱]۱، ۱۳۷۰).
مشارکت فرایندی سیستمیک وسمپاتیک است که در آن کارکرد اجزا و عناصر متشکله و سیستم به بقا، دوام و تعادل کل سیستم منجر می شود(توسلی،۱۳۸۷).
با توجه به تعاریف متعددی که از مشارکت شده است تعریف عملیاتی وجود زمینه مشارکت در این پژوهش عبارت است از اعتقاد بهرهبرداران به همکاری و سهیم شدن بهرهبرداران در تامین منابع مالی و پرداخت حقابه، اعتقاد به هدر ندادن آب، شرکت در کلاسهای آموزشی واعتقاد به اینکه این کلاسها موجب افزایش مهارت بهرهبرداران در زمینه آبیاری میشود.
شبکه آبیاری :
به مجموعه تأسیساتی که نقش انتقال و توزیع آب را تا قطعه زراعی به عهده دارند شبکه آبیاری و زهکشی اطلاق میگردد. در این تحقیق منظور تمامی کانالها اعم از اصلی و درجه ۱ و ۲ و ۳ میباشد.
مدیریت بهرهبرداری شبکه :
خدمات مستمری که به منظور استفاده بهینه از سیستمهای آبگیری، انتقال و توزیع آب برای دستیابی به برنامه توزیع سالیانه آب در اراضی زیر پوشش شبکه و همچنین جمعآوری و تخلیه روان آبها و زهآبها در طول عمر مفید پیش بینی شده شبکه و در مقابل دریافت آببها صورت می گیرد، خدمات بهرهبرداری از شبکههای آبیاری و زهکشی نامیده میشود.
نگهداری شبکه :
خدمات نگهداری شبکههای آبیاری و زهکشی عبارت است از انجام عملیات مستمری از قبیل بازرسی، تعمیرات، لایروبی، تدارک مصالح و ماشین آلات و تجهیزات ایمنی و حفاظتی که امکان بهرهبرداری مناسب از تأسیسات شبکه را در طول عمر مفید آن فراهم میآورد.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱- مقدمه
در این فصل جهت دستیابی به یک چارچوب نظری دو بخش عمده شامل مبانی نظری ومرور پیشینه تحقیق مورد مطالعه قرار خواهدگرفت.اجزای این فصل به شرح زیر می باشند.
۲-۲-مبانی نظری
۲-۲-۱-مفهوم تمایل
در فرهنگ لغت معین تمایل به معنی اظهار میل و رغبت کردن، به سوی چیزی کج شدن، گرایش، میل، عاطفه و احساس آمده است. بر اساس منابع روانشناختی و طبق نظر محققانی از جمله کیم و هانتر[۲]، بررسی تمایل به انجام رفتار، بهترین پیش بینی کننده انجام رفتار محسوب میشود (کراژر[۳] و همکاران،۲۰۰۰). مشهورترین و مهمترین نظریه ای که در این زمینه مطرح شده است، متعلق به آژن و فیش باین[۴] میباشد. به نظر آنها رفتار در حالتی قابل پیش بینی، درک و توضیح است که ما به قصد شخص در رفتار توجه نماییم. به عبارتی رفتار در پی زنجیره ای از عوامل بوجود میآید و حلقه ماقبل بروز رفتار، قصد و نیت رفتاری است.
۲-۳- مفاهیم و تعاریف مشارکت
مشارکت از نظر لغوی بر وزن مفاعله به معنای مشارکت دوجانبه و متقابل افراد برای انجام امری میباشد. مشارکت معادل(participation) انگلیسی است این کلمه از ریشه part به معنی قسمت، جزئی از بخش، گرفته شده است و به معنای سهیم شدن در چیزی و یا گرفتن قسمتی از آن است. اصطلاح مشارکت را آلن بیرو به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و با آن همکاری داشتن تعریف کرده است.
امروزه واژه مشارکت کاربرد زیادی یافته و در زمینههای مختلف بکار گرفته میشود. بسیاری از برنامهها هدف خود را جلب مشارکت سطح یا سطوحی از جامعه در اجرای طرحهای توسعه قرارداده است و بسیاری از برنامهها بر مبنای مشارکت جامعه در اجرای تمام یا بخشی از آن طرحریزی میشوند. کمتر کسی با این نکته مخالف است که مشارکت مردم اساس موفقیت هر طرح توسعه روستایی است. مساله تاکید بر اهمیت مشارکت نیست، بلکه در زمینه توسعه روستایی پایدار، دستیابی به یک توافق درباره مفهوم این واژه است. به شرطی که چنین عملی هم معتبر و هم امکان پذیر باشد. با وجود قدمت مشارکت در میان جوامع انسانی و عمل به آن، واژه مشارکت و مشارکتی برای اولین بار در اواخر دهه ۱۹۵۰ وارد فرهنگ توسعه گردید. و مدتها نیز طول کشید تا وارد عرصه روستایی شد. مساله مشارکت روستاییان در برنامههای توسعه روستایی موضوعی است که نقطه آغاز به دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بر میگردد(باقری، ۱۳۸۹).
بنیادیترین اندیشه زیرساز مشارکت پذیرش اصل برابری مردم است و هدف از آن، همفکری، همکاری و تشریک مساعی افراد در جهت بهبود کمیت و کیفیت زندگی در تمامی زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. مشارکت فراگردی است که از راه آن مردم به دگرگونی دست مییابند و دگرگونی را در خود پدید میآورند. کرفت و بیراسفورد[۵]۱ تحولاتی چون ظهور جنبشهای اجتماعی جدید، تأمل و بازنگری در مورد نیاز انسان، ظهور مجدد ایده شهروندی و پست مدرن را موجب توجه به ایده مشارکت دانستهاند(نیازی، ۱۳۸۳).
مشارکت بر این عقیده بنیادین استوار است که همه افراد حق دارند در مورد اموری که مربوط به خودشان است احساس مسئولیت نمایند، درباره آن فکر کنند، اندیشه خود را بدون ترس بیان کنند و بر تصمیمهایی که بر زندگی آنها اثر میگذارد دخالت داشته باشند.
تعاریف متعددی از مشارکت از سوی صاحبنظران ارائه شده که به برخی از آنها میپردازیم.
– در حقیقت مشارکت در نزد صاحبنظران از چنان اعتباری برخوردار است که بعضا توسعه را معادل مشارکت میدانند. لذا توسعه پایدار روستایی بدون اتخاذ روشهای که در آن به مشارکت مردمی به عنوان زیربنا نگریسته شود، میسر نمیباشد. مشارکت در حقیقت اهرمی است که انسانهای ناتوان را بسوی توانمندیها سوق داده و تواناییها بالقوه آنان را به بالفعل تبدیل میکند و بر قدرتشان برای بهرهگیری از زندگی می افزاید.
– مشارکت را میتوان فرایند توانمندسازی محرومان و طرد شدگان تلقی کرد. این نظر مبتنی بر شناسایی تفاوتهای طبقات اجتماعی گوناگون به لحاظ قدرت سیاسی واقتصادی است. مشارکت به این مفهوم مستلزم ایجاد سازمانهایی برای فقراست که دمکراتیک، مستقل وخوداتکا باشند(باقری ،۱۳۸۹).
– مشارکت در مفهوم گستردهاش به معنی برانگیختن حساسیت ودرنتیجه به معنی افزایش درک وتوان روستاییان جهت پاسخگویی به طرحهای توسعه ونیز تشویق به ابتکارات محلی است(اوکلی ومارسدن[۶]۱، ۱۳۷۰).
– از دیدگاه جغرافیدانان مشارکت به مفهوم ساماندهی رابطه متقابل انسان روستایی با محیط جغرافیایی یا بهرهوری بهینه در سطوح مختلف تولیدات کشاورزی میباشداین درگذشته از طریق نظامهای همکار گروهی در زمینههای مختلف اجتماعی، اقتصادی وتولید کشاورزی بوده است امروزه نیز برای دستیابی به یک توسعه درونزا ومتکی به خود پایدار روستایی، بازنگری در مورد سازمانهای همکاری گروهی وتولید گروهی سنتی که ریشه در فرهنگ جغرافیایی این سرزمین دارند اجتناب ناپذیر است.
– مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را بر میانگیزد تا برای دستیابی به هدفهای گروهی، یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شوند.
– مشارکت کنشی اجتماعی، آموختنی و ناشی از یادگیری و تربیت است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت