کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



  فیدهای XML

 



  • ساختار توازن حقوق……………………………………………………………………………………………..۱۴۸

 

  • ثبات سیاسی؛ تداوم ساختار توازن حقوق…………………………………………………………………۱۵۵

 

  1. مدیریت عناصر قدرتساز در ساختار توازن حقوق……………………………………………………….۱۵۸

۴- ۱٫ کاریزمای رهبر در ساختار توازن حقوق……………………………………………………………….۱۶۱
۴- ۲٫ مدیریت افکار عمومی در ساختار توازن حقوق……………………………………………………..۱۶۵
۴- ۳٫ توازن حقوق در ساختار نظامی……………………………………………………………………………۱۷۵
۴- ۴٫ توازن حقوق در ساختار قضایی…………………………………………………………………………..۱۸۱
۴- ۵٫ توازن حقوق در ساختار اجرایی………………………………………………………………………….۱۸۴
۴- ۶٫ توازن حقوق در ساختار اقتصادی………………………………………………………………………..۱۸۷
۴- ۷٫ کیفیت دیپلماسی در ساختار توازن حقوق…………………………………………………………….۱۹۱
۴- ۸٫ کیفیت تجارت در ساختار توازن حقوق………………………………………………………………..۱۹۶
۴- ۹٫ کمکهای بشردوستانه در ساختار توازن حقوق…………………………………………………….۱۹۸
۴- ۱۰٫ عملکردهای سیاسی در ساختار توازن حقوق………………………………………………………۲۰۳
جمعبندی…………………………………………………………………………………………………………………….۲۱۶
نتیجهگیری………………………………………………………………………………………………………………………۲۱۸
فهرست منابع………………………………………………………………………………………………………………….۲۲۵
مقدمه
از آنزمان که سیاست در پی کسب، حفظ، و افزایش قدرت، خواسته و یا ناخواسته، نیروی اجتماعی را در کنار نیروی سیاسی به خدمت گرفت و قدرت معجزهآسای نیروهای اجتماعی را مشاهده کرد، لزوم پیوند قدرت اجتماعی با قدرت سیاسی را در دستور کار قرار داد. پیوندی که نیازمند مدیریت تخصصی است زیرا ابزار اجبار و تهدید در سیاست، توانایی از قوه به فعل درآوردن پتانسیل قدرت نیروهای اجتماعی را در راستای اهداف قدرت سیاسی ندارند. اگر قدرت نظامی، هماهنگی بر محور کمیت و کیفیت تسلیحات نظامی و نیروی جسمانی سربازان در راستای اهداف قدرت است، قدرت اجتماعی، هماهنگی بر محور جذابیت و گرایش اذهان در راستای اهداف قدرت میباشد؛ پس لزوم حضور ابزار اقناع و جذب در سیاست ضرورت مییابد. اینگونه بود که اهدف قدرت از تسخیر سرزمینها به تسخیر اذهان، تغییر کاربرد داد، تغییراتی که مسیر ورود نمای جدیدی از صورت قدرت، تحت عنوان «قدرت نرم» را به حوزهی مطالعات علوم سیاسی و روابط بینالملل گشود.
از اوایل دههی ۱۹۹۰، مقولهی قدرت نرم توسط جوزف نای در گفتمان لیبرالیستی مطرح شد. به عقیدهی وی قدرت نرم، توان ایجاد جذابیت برای رسیدن به نتایج دلخواه، بدون تهدید و تشویق آشکار و ملموس است. بر این اساس جذابیتهای حاصله از قدرت نرم، با شکلدهی محیط اقناعی، تمایل مخاطب را جهت همسویی با هدف قدرت برمیانگیزد.
با توجه به اینکه حکومت اسلامی در دورهی زمامداری امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) به سه قارهی جهان، با مدیریتی عدالتگستر نفوذ کرده بود و این انسجام شکل نمیگیرد مگر در مدیریت قدرت نرم، لذا بررسی قدرت نرم اسلامی در حکومت امام علی(علیهالسلام) جهت آشنایی با اهداف و مؤلفههای مدیریت قدرت نرم اسلامی، چشمانداز جدیدی به حوزهی قدرت در روابط بینالملل است.
فصل ۱
کلیات و طرح تحقیق

 

  1. بیان مسئله

جوزف نای، بهعنوان مؤسس واژهی قدرت نرم، این واژه را برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ بهکار برد. وی قدرت نرم را شیوهای برای رسیدن به نتایج دلخواه، بدون تهدید و تشویق آشکار و ملموس میداند. بر این پایه مهمترین عنصر قدرت نرم، توان ایجاد جذابیت است، جذابیتهایی که در بازتاب ارزشهای انساندوستانه در فرهنگ، سیاست، و اقتصاد نهفته است. مهمترین ارزش انساندوستانهی جهانشمول «عدل» است که رعایت آن، کلیهی ارزشهای جهانشمول در چارچوب حقوق بشر را در برمیگیرد، و این در حالی است که در اسلام، جایگاه «عدل» در ردیف اصول دین قرار دارد، دینی که دیانت و سیاست آن مکمل هم هستند، پس «عدالت» ارزشی زیربنایی در اسلام سیاسی است، ارزشی که نه در محوریت فرد، که در محوریت وحدانیت پروردگار قرار میگیرد، پس خروجیهای قدرت نرم اسلامی، متفاوت از قدرت نرم غربی است، تفاوتی که فهم آن نیازمند بررسی قدرت نرم در اسلام میباشد، و بهترین شاخص بررسی قدرت نرم اسلامی، اندیشهی سیاسی امام علی(علیهالسلام) است.
مطالعهی سیاستهای امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) اگرچه واژهی قدرت نرم را از لحاظ لغوی بهدست نمیدهد اما کاربرد آن از لحاظ شاخصهای مفهومی و رفتاری در سیاستهای ایشان بهوضوح قابل رؤیت است. عملکردهای سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) بر بنای تکریم انسانیت نهاده شده است بهگونهای که جذابیتهای حاصله از آن، بعد از گذشت قرنها هنوز هم میل گرایش حول محور را ایجاد میکند. لذا این پژوهش بر آن است که به بررسی جایگاه قدرت نرم در اندیشهی سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) بپردازد.

 

  1. سئوال اصلی

قدرت نرم چه جایگاهی در اندیشهی سیاسی امام علی(علیهالسلام) دارد؟

 

  1. فرضیهی اصلی

امام علی(علیهالسلام) با طرح موضوعاتی همچون دعوت، تبلیغ، نفوذ و تکریم انسانیت، جایگاهی ممتاز و تأثیرگذار برای قدرت نرم دارد.

 

 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-09-21] [ 02:07:00 ق.ظ ]




با توجه به ژرفای اقیانوس اندیشهی سیاسی امام علی(علیهالسلام)، درک سخنان ایشان در زمینهی مورد بررسی کاری بس دشوار است، و احتمال بروز مشکلات و تنگناهایی در رابطه با عدم درک صحیح اندیشهی ایشان وجود دارد؛ لذا برجستگیها و شاخصههای درخشان این پژوهش، نمایانگر بازتاب کلام امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) است، و خطاها و نقاط ضعف، محدودیت درک محقق را نمایان میکند.

 

  1. سازماندهی پژوهش

این پژوهش مشتمل بر پنج فصل است. فصل اول به کلیات تحقیق اختصاص داده شده است که شامل بیان مسئله، سؤال و فرضیهی اصلی، متغیرها، شاخصهای متغیر مستقل و وابسته، سوابق مربوط به پژوهش، اهداف تحقیق، نوع طرح تحقیق، روش تحقیق و ابزار گردآوری اطلاعات و دادهها، تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی، مشکلات و تنگناهای احتمالی تحقیق، و سازماندهی پژوهش میباشد.
موضوع فصل دوم، چارچوب نظری است که با توجه به موضوع پژوهش، نظریهی قدرت نرم در اندیشهی نای بهعنوان چارچوب تئوریک مورد بررسی قرار میگیرد. در این فصل، ابتدا گذر قدرت از وجه سختافزاری به نرمافزاری مطرح شده است؛ سپس مفهوم و منابع قدرت نرم بیان شده است. در انتهای این فصل، کاربرد قدرت نرم در گفتمان لیبرالیستی و گفتمان اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
موضوع فصل سوم، مدیریت قدرت نرم در انزوای سیاسی امام علی(علیهالسلام) است. قدرت نرم در این فصل، با توجه به موضعگیریهای سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در دوران انزوای سیاسی ایشان، استخراج شده است. عناوین مطرح شده در این فصل عبارتند از: قدرت نرم در اهداف حکومت اسلامی، هزینهفایده در ارزشهای سیاسی، ارزشهای سیاسی در تعلیق راهبرد عدالت اجتماعی، ارتقاء قدرت نرم در سیاست تعامل امام علی(علیهالسلام)، و نهادینهسازی فرهنگ سیاسی در سازش تاکتیکی امام علی(علیهالسلام).
فصل چهارم، که طولانیترین مباحث را شامل میشود، به مدیریت قدرت نرم در حکومت امام علی(علیهالسلام) اختصاص داده شده است. موضوع قابل بررسی در این فصل جهت استخراج قدرت نرم، عملکردهای سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در دوران زمامداری ایشان است. در این فصل، عناوینی از قبیل اعتبارمندی قدرت سیاسی، انسجام روحیهی ملی در الگوسازی رهبران، ارزشهای سیاسی در حکومت اسلامی، راهبرد ارتباطی در فرایند دیپلماسی عمومی، عدالت اقتصادی زیربنای عدالت اجتماعی، بازتاب عدالت اجتماعی در رفتار سیاسی امام علی(علیهالسلام)، راهبرد وحدتگرایی در مدیریت افکار عمومی، تنظیم الویتها در مدیریت قدرت هوشمند، عنصر جذابیت در ارزشهای عام جهانشمول، و ماندگاری نتایج قدرت نرم در حکومت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، مطرح شده است.
عنوان فصل پنجم، که گلچین این پژوهش محسوب میشود، قدرت نرم در تئوری حکومت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) است. در این فصل با طرح تئوری توازن حقوق امام علی(علیهالسلام) ابعاد نظری و عملی قدرت نرم در اندیشهی ایشان مورد بررسی قرار گرفته است. جایگاه توازن حقوق و عدالت اجتماعی در قدرت نرم، ساختار توازن حقوق، ثبات سیاسی تداوم ساختار توازن حقوق، و مدیریت عناصر قدرتساز در ساختار توازن حقوق، از جمله عناوین مطرح شده در این فصل هستند. در خاتمهی فصل پنجم، نتیجهگیری پژوهش بیان شده است.
فصل ۲
چارچوب نظری
مقدمه
خیره شدن به سمت افق، جهت تماشای طلوع و یا غروب خورشید، جذابیتی ایجاد میکند که مانع توجه تدریجی به زمان تغییر رنگ آسمان میشود و مخاطب بهناگهان خود را در عمل انجام شده میبیند، گرایش حاصله آهسته و بیصدا محیط را تغییر میدهد و مخاطب را با هدف تغییر همراه میکند؛ و اینچنین است توان تأثیرگذاری قدرت نرم در راستای منافع و اهداف قدرت، قدرتی به مراتب تأثیرگذارتر از قدرت سخت. ابزار تهدید و اجبار در قدرت سخت، همزمان با تأثیرگذاری در تغییر شرایط و تطبیق منافع در راستای هدف، قوهی پتانسیل مخالفت و انزجار در اذهان و قلوب را پرورش میدهد، پتانسیلی که در کوچکترین شرایط مستعد جهت گریز از شرایط تحمیلی، از حالت قوه به فعل در میآید و در خلاف جهت منافع قدرت حرکت میکند؛ اما ابزار جذب و اقناع در قدرت نرم، همزمان با تأثیرگذاری در تغییر شرایط و تطبیق منافع در راستای هدف، قوهی پتانسیل همراهی و علاقهمندی در اذهان و قلوب را پرورش میدهد، پتانسیلی که در کوچکترین شرایط مستعد جهت اتصال به شرایط منتخب، از حالت قوه به فعل در میآید و حول محور منافع قدرت حرکت میکند.
قابلیت اعمال غیر مستقیم قدرت نرم و توان تأثیرگذاری آن جهت نیل به اهداف، توجهات زیادی را در دهههای اخیر به خود مبذول داشته است، اما با توجه به اختلافات بنیادی نظریهی قدرت نرم نای که بر اساس مبانی سکولاریستی و لیبرال دموکراسی بنا شده، با گفتمان اسلامی که بر اساس مبانی اعتقادی توحیدی است، پژوهش حاضر با بررسی جایگاه قدرت نرم در اندیشهی سیاسی امام علی(علیهالسلام)، چارچوب نظری قدرت نرم نای را جهت قیاس و نه تطبیق مورد استفاده قرار میدهد.

 

  1. گذر قدرت از وجه سخت افزاری به نرم افزاری

در اروپا از سال ۱۶۴۸ و به استناد دریافتهای ماکیاول دریافته شد که واحد خاصی برای تأمین امنیت باید ایجاد شود. ماکیاول تأسیس آن را بهعهدهی شهریار گذاشت بدون آنکه نامی برای آن حک کند. هابز وظیفهی نامگذاری و تعیین تکلیف در این خصوص را بهعهده گرفت. وی ضمن تأکید بر یافتهی ماکیاول مبنی بر اینکه کارکرد دولت تأمین امنیت از طریق قدرت است، نام آنرا لویاتان گذاشت، تا تجلی قدرت باشد(سیفزاده،۱۳۸۵،ص۱۵۹).
به مقتضای قراردادهای اجتماعی لاک، روسو، منتسکیو، و …، سیطرهی لویاتانی دولت بر زندگی انسانی فروهشته شد. زمانهای بسیار سپری شد تا زمینه برای نوعی قرارداد اجتماعی هر چند نابرابر از طریق جامعهی ملل و سازمان ملل در صحنهی خارجی فراهم شود(همان،ص۱۹۵).
با شروع جنگ جهانی اول، تقریباً کل سرزمینهای مورد ادعای استعمارگران، تسخیر شده و مقاومتهای نظامی مردم بومی در هم شکسته شده بود. در سال ۱۹۱۴ حدود ۸۵ درصد کل سطح کرهی زمین زیر سلطهی استعمارگران قرار داشت. کنترل اقتصادی، سیاسی، و یا ایجاد دولتهای استعماری سراسر جهان را فرا گرفته بود. در این دوره علاوه بر حاکمیت مستقیم بر مستعمرات، سایر ابزار سلطه به صورت ایجاد حوزههای نفوذ، و قراردادهای تجاری دارای امتیازات ویژه بهکار گرفته شد. در این میان تحمیل خواست استعمارگران از طریق اعمال قراردادهای مقید کنندهی تجاری و سیاسی به دولتهای دریافت کنندهی وام نیز شدت گرفت(الهی،۱۳۸۳،ص۲۲).
در جنگ جهانی اول، آمریکا نظارهگر جنگ مستعمراتی شد و بعد از جنگ نیز شیوهی سلطه از طریق نفوذ را انتخاب کرد و در واقع امپریالیسم غیر رسمی را پایه گذاشت. تحت لوای شعارهای لیبرالیسم، آمریکا توانست نه تنها در سیاست بلکه در اقتصاد جهان در دههی ۱۹۲۰ وضعیت شاخص و برتری را بهدست آورد. شرکتهای چندملیتی این کشور با برخورداری از توان تکنولوژی و مالی به سرعت شروع به انحصار درآوردن بخشهای مختلف اقتصادی و بازارهای جهانی نمودند و بدین ترتیب امکان مقابلهی سایر کشورهای امپریالیستی علیه خود را کاهش دادند. طی سالهای جنگ جهانی دوم، آمریکا باز هم فرصتی بهدست آورد تا با افزایش تولید، سلطهی بیشتر بر بازارهای جهانی بهدست آورد(همان،صص۵۴-۵۳).
هنگامیکه حملهی فاشیستها در سالهای اولیهی شروع جنگ دوم با موفقیت همراه شد، متفقین برای نجات خود به شعارهای مردمفریب رو آوردند. آنها چنین تبلیغ مینمودند که برای دفاع از آزادی، دموکراسی، و تمدن غربی میجنگند. با توسل به همین شعارها بود که موفق شدند میلیونها نفر از مردم مستعمرات را به جبهههای جنگ علیه فاشیستها گسیل دارند و منابع مادی این سرزمینها را برای ادامهی نبرد استثمار نمایند. هر چند گفته میشود که جنگ جهانی دوم، مرگ سیستم مستعمرهداری را با خود به همراه آورد و در واقعیت نیز این سخن صحیح بهنظر میآید، اما امپریالیسم با چهرهای دیگر، همچنان به استثمار ملل جهان ادامه داد. این استثمار، دیگر از طریق اعمال سلطه و تصرف مستقیم حق حاکمیت بر ملل و کشورهای دیگر انجام نگرفت، بلکه از راههای گوناگون و در بسیاری موارد، نامرئی این سلطه اعمال شد و استثمار انجام گرفت. بارزترین جنبههای این چهرهی جدید امپریالیسم در بخشهای سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی تجلی نمود و آنچه مربوط به بخش نظامی میشد بیشتر مبتنی بر بعد سهگانهی فوق بود تا بهعنوان حملهی نظامی مستقیم و تصرف سرزمینها(همان،صص۲۶-۲۵).
از جنگ دوم جهانی به بعد، سهم امپریالیسم اقتصادی و فرهنگی در فعالیتهای وسیع بینالمللی دولتها، افزایش یافته است. این مسئله دو علت دارد. از یک سو امپریالیسم نظامی گسترده و آشکار، دیگر ابزاری عقلانی در سیاست خارجی محسوب نمیشود زیرا متضمن پذیرش خطر نابودی خود در یک جنگ هستهای است. از سوی دیگر، تجزیهی امپراتوریهای مستعمراتی به تعداد زیادی دولت ضعیف، که بسیاری از آنها باید برای بقای خود به کمک خارجی متکی باشند، برای دولتهای امپریالیستی فرصتهای جدید فراهم میکند تا قدرت خود را از طریق ابزار اقتصادی و فرهنگی توسعه دهند(مورگنتا،۱۳۸۹،ص۱۱۹).
توسیدید، یکی از اولین مطالعات موردی ثبت شده، در مورد درک و ارتباطات قدرت در سیاست جهانی را عرضه میدارد که از آنزمان، بهنام گفتمان «ملیان» شناخته شده است. گزارش توسیدید از گفتوگوی «ملیان» نشان میدهد که تقریباً از زمان ثبت سیاست جهانی، این منبع ویژه از قدرت، مورد سوء استفاده قرار گرفته است. در طول جریان بحث، آتنیها در مطالب و لحن کلام، پرخاشگرند و با آگاهی از قدرت برتر خود و مأموریت به دقت طراحی شده- که باید «ملیان»ها را به تسلیم بدون قید و شرط متقاعد کنند- غیر قابل انعطاف هستند، و اعتراض «ملیان»ها را با اعلام «منافع شخصی» و «عملی بودن» به هیچ نمیپذیرند. «ملیان»ها عقب مانده، مردد از اظهار قابلیتهای خود، در عوض به «عدالت» و «انصاف» و به آگاهی از منفعت متقابل، متوسل میشوند. بنابراین ارتباطات سیاست قدرت، به طور جدایی ناپذیری به ارتباطات تواناییها و منافع متصل است. امروزه ایالات متحده در نقش آتنیهای جدید ظاهر شده است و دنیای در حال توسعه نمایانگر منفردین و مجموعهای از «ملیان» ها است. ایالات متحده در روابط خود با دنیای در حال توسعه مانند قدرتهای بزرگ قرن نوزدهم، برای تهیه دستور جلسه اصرار میورزد، و از موقعیت کشوری که برتری آن مشهود است اقدام میکند. ایالات متحده از اصرار خود منصرف نمیشود، جهان در حال توسعه برای منافع خویش این دستور جلسه را میپذیرد. در هیچ زمان دیگری به غیر از زمان اوج جنگ سرد، جهان سوم با جزیرهی «ملیان»ها قابل مقایسه نبود. اقتصاد و تسلیحات نظامی، فقط دو نیروی اعمال فشار بودند. ایالات متحده در آنزمان به مثابهی رهبر حرکتهای مردم به ارزش تبلیغات برای مقاصد ارتباطات سیاست قدرت پی برد. در حال حاضر نقش قهرمانهی ایالات متحده در گسترش مردمسالاری، خصوصیسازی و غیره است. چیزی که باعث وجه تمایز سیاست بینالمللی در اواخر قرن بیستم از قرن نوزدهم میشود این است که زمینهی مورد نزاع از جغرافیا و مظاهر مادی به مسائل فرهنگی و اجتماعی- اقتصادی، تغییر جهت داده است(مولانا،۱۳۸۳، صص۲۹-۲۸).
به موازات تحول صورت گرفته در اشکال سخت افزاری قدرت، یعنی کاهش غلبه و فراگیری اهرم نظامی، و ارتقاء مقبولیت اهرم اقتصادی، شاهد رونمایی نوع بدیعی از اعمال قدرت با ماهیتی نرم افزارانه هستیم که اهمیت فوقالعاده و روز افزونی در عرصهی معادلات بینالمللی یافته است. کنار رفتن سایهی سنگین تفسیر رئالیستی جنگ سردی از قدرت، این مجال را برای برخی متفکران و صاحبنظران روابط بینالملل فراهم ساخت تا به شیوههای دیگری برای نفوذ گذاری و تحمیل اندیشه بیاندیشند. اینان به سطح زیرین سکهی قدرت توجه کردند که ذاتی ناپیدا و غیر ملموس دارد و متکی بر ابزارهای سرکوبگرانهی سخت افزاری نیست، بلکه از طریق غیر مستقیم اعمال میگردد و رفتارهای مخاطبین را بدون کاربرد زور آشکار جهت میدهد. طلایه دار مطالعات نرمافزاری قدرت را باید «جوزف نای»، پژوهشگر آمریکایی متعلق به رهیافت نئولیبرالیسم، دانست که اصطلاح قدرت نرم را نخستین بار وارد ادبیات روابط بینالملل نمود و کوشید تا تأثیر عوامل غیر سخت افزاری نظیر فرهنگ را بهعنوان اهرمهای نرم مولد قدرت، در قالب یک طبقه بندی مستقل مورد بررسی قرار دهد(سعیدی،۱۳۸۹،ص۸۹).

 

  1. مفهوم قدرت نرم

در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ آلفرد دوگرازیا، جامعه شناس آمریکایی، مجبور نمودن و یا وادار کردن اجباری را به دو صورت طبقهبندی کرده است: «مجبور نمودن مشروع» و «مجبور نمودن غیر مشروع». او صورت مشروع مجبور نمودن را «نیرو» نامید و شکل نامشروع آن را «خشونت». در سال ۱۹۷۳ کلاوس نور، از اساتید دانشگاه هاروارد، در کتابی تحت عنوان قدرت و ثروت، از دو نوع نفوذ سخن گفت که بر اساس به اجبار واداشتن متمایز میشدند. بدین ترتیب او «نفوذ اجباری» را از «نفوذ غیر اجباری» تمیز داد، «نفوذ اجباری» را ناشی از اقدامات نظامی یا اقتصادی معرفی کرد، و «نفوذ غیر اجباری» را بیشتر تحت تأثیر عوامل فرهنگی توصیف نمود. جان کنث گالبرایث، در زمانی که استاد دانشگاه هاروارد بود در یکی از کتابهای خود این ایده را مطرح کرد که «بردگی تنبیه، سرمایهداری تشویق، و دموکراسی اقناع میکند». گالبرایث، اقتصاددانی با مشرب فکری لیبرال سوسیالیستی، بر خلاف بسیاری، سرمایهداری را با دموکراسی همراه نمیدید و دورانی بعد از سرمایهداری را در اندیشه میپروراند که در آن قدرت تشویقی جای خود را به «قدرت اقناعی» میدهد. با این همه قدرت نرم از سالهای پس از جنگ سرد مورد توجه گسترده محافل سیاسی و اجتماعی بینالمللی قرار گرفت و برای اولین بار به عنوان یک تئوری منسجم مطرح شد(امامزادهفرد،۱۳۸۹،صص ۱۴۸-۱۴۷).
جوزف نای، استاد دانشگاه هاروارد، مفهوم قدرت نرم را نخستینبار در نشریهی آتلانتیک در مارس ۱۹۹۰ مطرح نمود. او در این مقاله میگوید: «اگر آمریکا تنها دو درصد از مبلغ ناخالص داخلی را به برنامهای اختصاص دهد که هم آموزش داخلی را ارتقا داده و هم کمکهای مؤثر و اطلاعات مورد نظر را به خارج برساند، به قدرتی متفاوت و عمیقتر از قدرت سخت دست مییابد که به آن قدرت نرم میگوییم». نای پس از آن در کتاب ناگزیر از رهبری، این مفهوم را مورد بررسی و توضیح بیشتری قرار داد. در این کتاب او کوشید بر عکس دیدگاه مسلط جهانی مبنی بر افول ابرقدرتی آمریکا، نشان دهد که این کشور نه تنها به لحاظ نظامی و اقتصادی، بلکه در بعد دیگری به نام «قدرت نرم» نیز قویترین کشور محسوب میشود. او استدلال میکند که این نوع قدرت میتواند موجب بهوجود آمدن افکار عمومی مطلوبتر و کسب اعتماد بیشتر در کشورهای دیگر شود. نای مجدداً در سال ۲۰۰۱ با انتشار کتاب ماهیت تناقض آمیز قدرت آمریکا به مفهوم قدرت نرم بازگشت. این کتاب در واقع هشداری علیه فاتحگرایی آمریکا در قرن بیست و یکم بود. نای همچنین در اثر بعدی خود با عنوان قدرت نرم ابزار موفقیت در سیاست بین الملل، به تفصیل دربارهی این جنبه از قدرت مینویسد(کرمی،۱۳۹۱،صص۱۴۰-۱۳۹).
قدرت نرم بر قابلیت شکل دادن به علایق دیگران تکیه دارد. قدرت نرم توانایی تعیین الویتها است؛ بهگونهای که با داراییهای ناملموس مثل داشتن جذابیتهای فرهنگی، شخصیتی، ارزشهای سیاسی و نهادهای مرتبط همسو باشد و یا سیاستهایی که مشروع بهنظر رسیده و یا دارای اعتبار معنوی هستند را پدید آورد. اگر یک رهبر ارزشهایی را ارائه کند که دیگران خود مایل به پیروی از آن باشند، اداره کردن آن گروه هزینه کمتری خواهد داشت. قدرت نرم همچنین شامل توانایی جذب کردن نیز میشود و جذب، اغلب باعث مشارکت توأم با رضایت میگردد. در اصطلاح رفتاری قدرت نرم، قدرت جذابیت و در اصطلاح منابع، قدرت نرم داراییهایی هستند که چنین جذابیتهایی را تولید میکنند(نای،۱۳۸۹،صص۴۴-۴۳).
قدرت نرم را میتوان در قالب توانایی نیل به اهداف مورد نظر از طریق جلب آراء و نظریات افکار عمومی تعریف کرد. در این نوع از قدرت، مسئلهی اجبار و فشار بر مردم برای جلب نظر و یا تحمیل ارادهی خود بر آنها، نظیر آنچه در بهکارگیری قدرت نظامی صورت میپذیرد، مطرح نیست، بلکه فضا و شرایط دسترسی به اطلاعات مورد نظر، بهنحوی فراهم میشود که آنها را به پذیرش نظر و افکار اجرا کننده قانع میسازد(عیوضی و پارسا،۱۳۹۲،ص۱۰۹).
قدرت نرم، یک پدیدهی مورد نیاز روزمره در سیاست است. توانایی ایجاد ترجیحات و علایق، معمولاً با داشتههایی چون شخصیت، فرهنگ، ارزشها و نهادهای سیاسی جذاب، یا سیاستهایی است که دارای مشروعیت یا اعتبار اخلاقی بهنظر میرسند. قدرت نرم، فقط به معنای نفوذ نیست. بههر حال نفوذ ممکن است ناشی از قدرت سخت، تهدید یا تطمیع هم باشد. لذا قدرت نرم، چیزی بیش از اغوا کردن یا توانایی به حرکت واداشتن افراد به کمک استدلال است، اگر چه اینهم بخش مهمی از آن است. قدرت نرم از نوع دیگری از ارزش – نه زور، نه پول- برای ایجاد همکاری استفاده میکند و از جذابیت ارزشهای مشترک، عدالت و مشارکت در دستیابی به آن ارزشها بهره میگیرد(نای،۱۳۸۶،صص۱۱۱-۱۱۰).
قدرت نرم، نه زور است نه پول؛ در قدرت نرم به روی ذهنیتها سرمایهگذاری میشود و از جذابیت برای ایجاد اشتراک بین ارزشها، و از الزام و وظیفهی همکاری برای رسیدن به همهی خواستها سود میجویند. قدرت نرم، به آندسته از قابلیتها و تواناییهایی اطلاق میشود که با بهکارگیری ابزاری چون فرهنگ، آرمان و یا ارزشهای اخلاقی، بهصورت غیر مستقیم بر منافع یا رفتارهای دیگران اثر میگذارد. قدرت نرم، تبلیغات سیاسی نیست، بلکه مباحث عقلانی و ارزشهای عموم را شامل میشود و هدف قدرت نرم تأثیر گذاری بر افکار عمومی خارج و داخل کشور میباشد(محمدی،۱۳۸۷،صص۲۶-۲۵).

 

    1. منابع قدرت نرم

 

 
 
 
wpadminbar" style="box-sizing: inherit; font-size: 13px; line-height: 32px; direction: rtl; color: #cccccc; font-family: -apple-system, BlinkMacSystemFont,;">
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:07:00 ق.ظ ]




  1. عنصر جذابیت در ارزشهای عام جهانشمول

از امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) پرسیدند: عدل یا بخشش، کدام یک برتر است؟ حضرت فرمودند: عدالت، هر چیزی را در جای خود مینهد، در حالیکه بخشش، آنرا از جای خود خارج میسازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است، در حالیکه بخشش گروه خاصی را شامل است، پس عدالت، شریفتر و برتر است(نهجالبلاغه،حکمت۴۳۷،ص۵۲۷).
در عدالت اجتماعی امام علی(علیهالسلام) همگی در انسانیت یکسان و همگی از افراد مجتمع خود هستند ولی این شرایط به تنهایی کافی نیست زیرا بهدنبال گفتار، کردار میآید و عدالت اجتماعی یک عدالت بر مبنای کردار، اوامر و آیین اسلامی است و آن منافع عمومی را تعیین میکند(مولانا،۱۳۸۰، ص۲۱۲).
ارزشهای عام جهانشمول در امواج سایبری، نمایی ذهنی از درک واقعیتهای زیبای خلقت است که در تابلوی نقاشی بهتصویر کشیده شده است و فاقد هویت ارزشی میباشد. آنچه موجب هویتبخشی به ارزشها میشود کردار است؛ و آنچه موجب جذابیت عملکرهای ارزشی میشود عدالت است؛ و آنچه عملکردهای ارزشی عادلانه را جاویدان میسازد مطلق بودن عدالت است. عدالت مطلق و فراگیر در کنار عملکردهای ارزشی، عنصر جذابیت و ماندگاری ارزشهای عام جهانشمول در مدیریت قدرت است که امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در سطح کلان و در راستای جهانیسازی اسلام، آنرا به اجرا گذاشت. نای میگوید:
از آنجا که جذابیت قدرت نرم بر پایهی ارزشهای مشترک و عدالت است و وظیفهی دیگران، مشارکت در سیاستهایی است که با این ارزشهای مشترک سازگار باشد، لذا مشورتهای چندجانبه در مقایسه با تأکید یکجانبهی صرف بر ارزشها، احتمال بیشتری دارد تا قدرت نرم را بهوجود آورد(نای،۱۳۸۹،ص۱۳۰).
رکود گفتاری مشورتهای چندجانبه در ارزشهای مشترک، همانقدر در جذابیت قدرت نرم بیحاصل خواهد بود که تأکید یکجانبه بر ارزشها؛ ارتقای سطح عملکردی مشورتهای چندجانبه در ارزشهای مشترک، جذابیت قدرت نرم را پیریزی میکند و تداوم عملکردهای ارزشی عادلانه و مطلق، موجبات استحکام پایههای جذابیت قدرت نرم را فراهم خواهد کرد. مدیریت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) ارزشهای عام جهانشمول را در فرایند تبدیل به رفتار قدرت به سمت عدالتگستری اجتماعی سوق میدادند بهگونهای که فراگیری این عدالت حتی شامل جبههی دشمن نیز میشد. در ادمه، جذابیت عملکردهای سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) به اختصار مورد بررسی قرار میگیرد.
در جنگ صفین، بعد از اینکه عهدنامهی صلح تا روشن شدن نتایج حکمیت، بین معاویه و امام علی(علیهالسلام) به امضا رسید، گروهی از سپاهیان امام علی(علیهالسلام) که به خوارج معروف شدند، نزد ایشان آمدند و با تهدید و اجبار از امام علی(علیهالسلام) خواستند که تعهدات عهدنامه را نقض کند و اعلان جنگ با معاویه را صادر کند. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) فرمودند:
وای برشما! آیا پس از رضایت و عهد و پیمان برگردیم؟ مگر خداوند متعال نفرموده است «چون با خدا عهدی بستید، وفا کنید، و هرگز پیمانها و سوگندهایی را که استوار شده است مشکنید، و حال آنکه خداوند را بر خود کفیل قرار دادهاید»(ابن ابیالحدید،۱۳۷۵،ج۱،صص۳۵۳-۳۵۲ و ۱۳۷۸،ج۲، صص۲۳۸-۲۳۷).
قواعد آمره در رأس قواعد حقوق بینالملل قرار گرفته و طبق کنوانسیون ۱۹۶۹ حقوق معاهدات، قواعدی خدشه ناپذیر میباشند مگر بهواسطهی جایگزینی قواعدی دیگر. با توجه به شخصیت حقوقی سازمانهای بینالمللی، این موجودیتها در قبال اعمال خود مسئول میباشند. همانگونه که «انجمن حقوق بینالملل» در گزارش نهایی خود در خصوص «مسئولیت سازمانهای بینالمللی» متذکر شده است، این سازمانها در فعالیتهای خود ملزم به رعایت حقوق بشر و حقوق بشردوستانه میباشند و خصلت خدشهناپذیر بودن قواعد آمره سبب میگردد که سازمانهای بینالمللی از جمله شورای امنیت از آنها تبعیت کنند و مسئولیت بینالمللی سازمانهای بینالمللی نه به این جهت است که آنها قواعد را نقض کردهاند بلکه به این دلیل است که اقدامات آنها اساساً «غیر قانونی» بوده است(موسیزاده،۱۳۸۹،ص۲۳۳).
اصل وفای به عهد، بهعنوان اولین اصل قواعد آمره، توسط جامعهی بینالمللی پذیرفته و به رسمیت شناخته شده است. رعایت این اصل، عملکردهای سیاسی را قانونی و مسئولانه جلوه میدهد. مدیریت هوشمند امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در هزار و چهارصد سال پیش و در بحرانیترین شرایط سیاسی، هویت عینی اصل وفای به عهد را از دریچهی عملکردهای سیاسی نمایان کردند و جان خود را سپر حفاظت از این اصل جهانشمول قرار دادند؛ و این در حالی است که ایالات متحده پس از باجگیری امتیاز حق وتو در شورای امنیت و متعهد شدن نسبت به اصول سازمان ملل متحد، در قرن بیستویکم، با یکجانبهگرایی، اصل وفای به عهد را به فراموشی سپرد، اصل منع تجاوز را نقض کرد، اصل منع کشتار جمعی را توجیه کرد، و اصل منع جنایات جنگی را نادیده گرفت با عملیاتی کردن دستورالعمل مدیریتی که از تجویز دموکراسی آمریکایی در راستای منع سلاحهای کشتار جمعی شروع شد و به آزادی و حقوق بشر آمریکایی در زندانهای ابوغریب و گوانتانامو ختم شد. نای میگوید:
سیاستهای خارجی در صورتیکه ارتقا دهندهی ارزشهای مشترک جهانی مانند دموکراسی و حقوق بشر باشد میتواند قدرت نرم تولید کند. … پس از ۱۱ سپتامبر، سیاست بوش تغییر کرد و وی از نیاز به استفاده از قدرت آمریکا برای آوردن دموکراسی به خاورمیانه سخن گفت. همانطور که لااورنس کاپلان و ویلیام کریستول نیز تأکید کردهاند: هنگامیکه نوبت به مواجهه با رژیمهای مستبدی مانند عراق، و کره شمالی میرسد ایالات متحده باید بهعنوان هدف نخست سیاست خارجی، بهدنبال تغییر باشد و نه همزیستی. و بدینگونه، این چنین رویهای ایالات متحده را به وظیفهی حفظ و تقویت یک نظم جهانی محبوب، متعهد میکند. … یکجانبهگرایان جدید از نگرشی قطعی برای ترویج ارزشهای آمریکایی حمایت میکنند. آنها نگران ضعیف شدن ارادهی داخلی و بهوجود آمدن بیمیلی برای تبدیل شدن وضعیت گذرای «تکقطبی» به یک نظام مسلط و همیشگی «تکقطبی» هستند. از نظر آنها نیات آمریکا خوب است؛ هژمونی آمریکا خیراندیش است و این باید بحثها را خاتمه دهد. … آنها قبول ندارند که تکبر و خودبینی آمریکا یک مشکل است. بلکه مشکل آمریکا را حقیقت غیر قابل اجتناب قدرت آمریکا در اشکال مختلفش میدانند. سیاست آمریکا بهواسطهی ریشهی آن در موکراسی، مشروعیت مییابد و بهواسطهی نتایج آن به پیشرفت در دموکراسی و آزادی منجر میشود. در واقع مشروعیتسازی پس از آن، از دست رفتن مشروعیت در یکجانبهگرایی را جبران خواهد کرد(نای،۱۳۸۹،صص۱۲۹-۱۲۷).

 

 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:06:00 ق.ظ ]




  1. جایگاه توازن حقوق و عدالت اجتماعی در قدرت نرم

عدالت اجتماعی بهعنوان یک مفهوم جامع و همه جانبه در سیاستگذاری یک حکومت و یک نظام وسیع بینالمللی، برای اولین بار در تاریخ، از طرف امام علی(علیهالسلام) و پس از شکست امپراتوریهای روم و ایران و فتوحات مسلمین در قارههای آسیا و آفریقا پایهگذاری شد. از دیدگاه امام علی(علیهالسلام) عدالت اجتماعی یک اصل همگرا و مشروع حکومتی است و همهی ابعاد سیاسی، اقتصادی، اداری و سازمانی را در بر دارد. در حالیکه عدالت اجتماعی در دوران حکومت و امامت امام علی(علیهالسلام) یک الگوی جامع و چند بعدی میباشد، یک نظریه و مطالعهی تطبیقی نشان میدهد که چنین دیدگاه و اصل نظری همگرایی که از پایههای لاینفک یک نظام و از شرایط مشروعیت یک حکومت محسوب میشود در نظامهای باستانی و حکومتهای غیر اسلامی قرون وسطی موجود نبوده است. عدالت اجتماعی در چند قرن گذشته بهصورت ابعاد فردی و متفرقه، تحت عنوانهای عدالت سیاسی، عدالت و قانون، عدالت اقتصادی، عدالت اداری، عدالت و مساوات و عدالت توسعه و غیره بروز کرده است. عدالت اجتماعی امام علی(علیهالسلام) از دو جهت بینظیر است، نخست اینکه دیدگاه او از عدالت اجتماعی با ایمان او بهعنوان مردی که از عدالت و حکم وجدان منحرف نشد منطبق و همسان میباشد، دوم اینکه او تنها متفکری بود که به این دیدگاه جنبهی عملی داد و به عنوان رئیس یک حکومت و یک جامعهی وسیع چندملیتی نظریات عدالت اجتماعی را در چارچوب دین مبین اسلام جامهی عمل پوشاند(مولانا،۱۳۸۰،ص۱۹۵).
هر عضوی از اعضای جامعه نسبت به جامعه و دیگران، هم حق دارد و هم تکلیف؛ زیرا دیگران نیز در این جامعه صاحب حق هستند و او نیز همچنان که حق خود را مطالبه میکند مکلف است حق دیگران را هم رعایت کند. حق و تکلیف هر عضوی از اعضای جامعه متعادل و متوازن خواهد بود، یعنی هر عضوی نسبت به دیگران و جامعه آن مقدار حق پیدا میکند که نسبت به آن، احساس تکلیف و انجام وظیفه کند(اسکندری،۱۳۸۰،ص۹۶).
حق و تکلیف لازم و ملزوم یکدیگرند، دو روی یک سکه هستند و اصولاً در مناسبات اجتماعی هر حقی مستلزم تکلیف است و هر تکلیفی ضامن اجرای یک حق است. بنابراین حقوق و تکالیف بشر هر دو مقدس، محترم و شرعیاند، زیر پا گذاردن و تخطی از هر کدامشان معصیت است، این دو مشترکاً یک جامعهی متکامل انسانی را مهندسی میکنند(رحیمپور ازغدی،۱۳۸۵،صص۳۰-۲۹).
مبنای مستقیم حقوق، ارادهی دولت است؛ یعنی مقام صالح دولت در وضع قانون یا تصمیم قوهی مقننه، مهمترین منبع حقوق است و هیچ دادرسی نمیتواند، به بهانهی مخالفت این تصمیمها با قواعد حقوق فطری یا آنچه از سیر تاریخی و مطالعهی روابط اجتماعی استنباط میشود، از اجرای آنها امتناع ورزد. مردم نیز تابع این قواعد هستند و حق مقاومت در برابر آن را ندارند. منتها، قدرتی را باید ستود و اطاعتی را معقول شمرد که رابطهی آن با مردم همانند استاد و شاگرد و بر پایهی هدفی مشترک باشد نه بسان خواجه و بنده که یکی سروری بخواهد و دیگری فرار از کهتری. دولتی که در جهت برتریجویی و قدرتنمایی گام برمیدارد، به جای بذر ستایش و احترام، تخم کین و نفرت میپاشد و هر روز بر فاصلهی خود با مردم میافزاید(کاتوزیان،۱۳۸۴،ص۳۲). نای میگوید:

 

 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:06:00 ق.ظ ]




  • کیفیت تجارت

 

  • کمکهای بشردوستانه

 

  • عملکردهای سیاسی

مدیریت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) این عناصر را در ساختار توازن حقوق در تطبیق با راهبرد مدیریتی مساوات بشر در برخورداری عادلانه از حقوق، به رفتار قدرت تبدیل و خروجیهای عدالت اجتماعی را صادر کردند. عناصر قدرتساز در ساختار توازن حقوق با هرم طبقاتی جامعه پیوندی ناگسستنی دارد و مدیریت قدرت نرم، فرایند قدرتسازی را به پشتوانهی ارزشی و هنجاری بخش اجتماعی به رفتار قدرت تبدیل میکند. این عناصر در ادامه، با استناد به فرمایشات امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) مورد بررسی قرار میگیرند.
۴-۱٫ کاریزمای رهبر در ساختار توازن حقوق
اولین عنصر قدرتساز در ساختار توازن حقوق، کاریزمای رهبر است. دستورالعمل امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) به مالک اشتر، در زمینهی خودسازی، زمینههای کاریزمای شخصیت فرمانروا در چارچوب عدالت اجتماعی را آموزش میدهد. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، در نامه به مالک اشتر، در سال ۳۸ هجری هنگامیکه او را به فرمانداری مصر برگزید، فرمودند:
به نام خداوند بخشنده و مهربان، این، فرمان بندهی خدا، علی، امیر مؤمنان، به مالک اشتر پسر حارث است، در عهدی که با او دارد، هنگامیکه او را به فرمانداری مصر برمیگزیند تا خراج آن دیار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد کند، کار مردم را اصلاح، و شهرهای مصر را آباد سازد.
او را به ترس از خدا فرمان میدهد، و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدم دارد، و آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنتها را پیروی کند، دستوراتی که جز با پیروی آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع کردن آن جنایتکار نخواهد گردید. به او فرمان میدهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند، زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین کند که او را یاری دهد، و بزرگ دارد آنکس را، که او را بزرگ شمارد. و به او فرمان میدهد تا نفس خود را از پیروی آرزوها باز دارد، و به هنگام سرکشی رامش کند، چرا که: «همانا نفس همواره به بدی وا میدارد جز آنکه خدا رحمت آورد»(نهجالبلاغه،نامه۵۳،ص۴۰۳).
حضرت امیر(علیهالسلام) در همان ابتدای عهدنامهی مالک اشتر فلسفهی حکومت دینی را چنین بیان میکنند: «هذا ما أمَرَ بِهِ عَبدُاللهِ عَلِیٌ أمِیرُالمُؤمِنین»، کلمهی امر را با کلمهی عبد و عبدالله کنار هم میآورد، یعنی در حکومت دینی آمریت با عبودیت گره خورده است. آنکسی که عبدتر است، حق حاکمیت و حکومت و امارت دارد و حق دارد دستور بدهد، کسیکه از خودش چیزی ندارد و برای خودش چیزی نمیخواهد. حضرت امیر(علیهالسلام) اول کلمهی عبدالله را میآورد، بعد کلمهی امیرالمؤمنین را میآورد، سپس میگوید: «فِی عَهدِهِ إلَیه»، مسئلهی قدرت و حکومت عهد است، یک تعهد است، یک قرارداد شرعی و الهی است، حق حکومت یا حق حاکمیت، یک حقی نیست که مثل علف از زمین روییده باشد و به دلخواه کسی باشد، نه به دلخواه حاکم است، نه به دلخواه مردم است، باید طبق اصول و دکترین دینی اعمال بشود. بعد از آن، امام میفرمایند که این بخشنامهی حکومتی است و دستوری است که من بهعنوان حاکم اسلامی و بهعنوان عبدالله میدهم که چهکار کنی. این فلسفهی دینی و فلسفهی قدرت در اسلام است(رحیمپور ازغدی،۱۳۸۵،ص۴۲).
مدیریت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در ساختار توازن حقوق، اهمیت فراوانی به شخصیت زمامداران و رهبران میدهند. شخصیت زمامداران و رهبران باید در تطبیق با ماهیت اهداف و منافع ثابت حکومت باشد. اگر هدف حکومت ظلمستیزی و دفاع از مظلوم است، رهبر و زمامدار باید با پرهیز از هرگونه ظلم و ستم، نماد ظلمستیزی باشد. نای میگوید:
زیبایی یا کاریزما جنبهای از رابطهی یک کنشگر با ایدهآلها، ارزشها و چشمانداز است و معمولاً باعث الهامبخشی و پایبندی میگردد(نای،۱۳۹۰،ص۱۵۳).
کاریزمای رهبران و زمامداران در حکومت اسلامی بهعنوان یک اصل حکومتی و بر اساس رابطهی حق و تکلیف پذیرفته شده است تا زمامداران در رأس هرم طبقاتی جامعه با نهادینهسازی رعایت حقوق بشر، موجبات انتشار و انسجام توازن حقوق در کل ساختار هرم طبقاتی جامعه را فراهم کنند.
اینکه امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) زمامدار را به ترس از خدا سفارش میکنند یعنی ضمانت اجرای حقوقی در راستای محدودیت عملکرد زمامداران در چارچوب فرامین الهی؛ تقدم اطاعت خدا بر دیگر کارها یعنی لزوم تعهدگرایی و پایبندی در رابطهی حق و تکلیف نسبت به مردم؛ پیروی از کتاب خدا و سنت پیامبر(صلیاللهعلیه و آله) یعنی لزوم ترویج ارزشهای مشترک؛ و اینکه به زمامدار میفرمایند خدا را با دل و دست و زبان یاری دهد یعنی تطبیق عقیده و عمل و گفتار زمامداران در یاری حق، عامل قدرت و اقتدار دولت است، زیرا که خداوند میفرماید: «وَ لَیَنصُرَنَ اللهُ مَن یَنصُرُهُ إنَ اللهَ لَقَویٌ عَزیز»[۱۷](قرآن، سوره حج، آیه۴۰)، و اینگونه است که حضرت موسی(علیهالسلام) به قوم خود گفت: «قالَ موسی لِقَومِهِ إستَعینُوا بِالله وَ إصبِرُوا إنَ الاَرضَ للهِ یُورِثُها مَن یَشآءُ مِن عِبادِهِ وَ العاقِبَۀُ لِلمُتَقین»[۱۸](قرآن، سوره اعراف، آیه۱۲۸)، پس صاحبان قدرت باید نفس سرکش را رام، و با برپایی عدالت درون، زمینهساز عدالت برون شوند.
حضرت علی(علیهالسلام) خطاب میکند به مالک و میگوید، حاکمان در حکومت دینی بیشتر از مردم احتیاج به تقوا دارند. فقط به مردم نمیگوید تقوا داشته باشید، لذا یک شرط محکم در حکومت تقوا است. حاکمان دینی اگر فاسق باشند، شرعاً حق حکومت ندارند و این حساسیت در فقه شیعه اعمال شده است، نه تنها نسبت به حقوق اجتماعی و مدنی، حتی نسبت به مسائل شخصی حاکم دینی، اگر حاکم دینی دروغ بگوید، مرتکب کبیره شود، عادل نیست و حق حکومت ندارد. اینقدر سختگیری که نسبت به حاکم دینی میشود به نفع مردم است، بهخاطر حفظ حرمت مردم و حقوق مردم است. برای اینکه حکومت بر مردم را بهدست هر کسی نمیشود سپرد و لذا شیعه بر مسألهی حق حاکمیت حساس است. امام علی(علیهالسلام) در این عهدنامه میفرمایند، امر میکنم به تو ای مالک که خودت را بشکن، بر اساس نفس حکومت نکن که در حکومت دینی حاکمان حق ندارند بر اساس دلشان حکومت کنند، بر خود مسلط باش. به مالک میگوید اجرای عدالت را از خودت شروع کن، کسیکه در درون خودش نمیتواند اجرای عدالت کند، نمیتواند در بیرون و در جامعه اجرای عدالت نماید. این است که فقه شیعه اینقدر روی عدالت حاکم تأکید دارد، برای اینکه بدون تقوا، یعنی عدالت فردی، نمیشود عدالت را در جامعه اجرا کرد(رحیمپور ازغدی،۱۳۸۵،صص۴۴-۴۳).
خروجی عدالت فردی رهبران، عنصر کاریزما یا جذابیت رهبر است، عنصری که فرمانبرداری و اطاعت را نه در قدرت و اجبار، که در اقتدار و نفوذ معنا میکند. اولین عنصر قدرتساز در ساختار توازن حقوق، از مسیر قدرت نرم و در ارتباط با محوریت پروردگار، کسب اعتبار و مشروعیت میکند، و به سمت برپایی عدالت اجتماعی سوق داده میشود.
بیعدالتی و ستمگری جز در محور «منیت» رشد نمیکند و «منیت» تقوای الهی را بر نمیتابد، خواه در کوچکترین اجتماعات بشری، و خواه در بزرگترین آنها باشد. در وادی سیاست، از کوچکترین کشورها تا بزرگترین آنها، و از نظامهای منطقهای تا نظام بینالملل، رشد «منیت»، مجوز صدور منفعتطلبی و انحصارگرایی است، مجوزی که شیب توازن حقوق را به سمت «منیت» و منافع «منیت» تند میکند، و نقض حقوق در نسل کشیها را حق دفاع از «منیت» خود میداند، «منیتی» که در نظام باورهای افراطیون مذهبی و یا لائیکها رشد میکند و محصولی جز جنایتکاری به بار نمیآورد، محصولی که با توجه به میزان قدرت «منیت»، ابعاد وسیعتری به خود میگیرد، از درگیریها و ناامنیهای داخلی و منطقهای گرفته، تا درگیریها و ناامنیهای نظام بینالملل، درگیریها و ناامنیهایی که محصول «منیت» شخصیتهایی چون ناپلئونها و هیتلرها بوده و هست، کسانی که بر چارچوب فرامین الهی خروج کردند و ادعای مالکیت ملک هستی را داشتند، ادعایی فانی که ماحصلی جز ایجاد ناامنی در نظام بینالملل، و ثبت نام آنها در ردیف جنایتکاران تاریخ نداشت، و تاریخ همچنان تکرار میشود.
۴-۲٫ مدیریت افکار عمومی در ساختار توازن حقوق
افکار عمومی، از بطن اجتماع برمیخیزد و مهمترین عنصر قدرتساز کشور است، اهمیت این عنصر، سبب شده است که اکثر سیاستمداران از زاویهی قدرت نرم مخرب، در پی اقناع جانبی افکار عمومی باشند، زیرا معتقدند که همسویی سیاستها با افکار عمومی، موجب تنزل سطح کیفی مدیریت سیاسی میشود، پس باید با تصویرسازی، افکار عمومی را با سیاستها همسو و هماهنگ کرد تا همچنان از این منبع قدرت، بهعنوان پشتوانهی عملکردهای سیاسی استفاده شود. اما مدیریت افکار عمومی در اندیشهی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، از زاویهی قدرت نرم سازنده، و در ساختار توازن حقوق شکل میگیرد که خروجیهای نافع عدالت اجتماعی را صادر میکند. جهت ادامهی بحث و بررسی به قسمتی از سخنان امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در نامهی ۵۳ نهجالبلاغه استناد میشود. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میفرمایند:
پس ای مالک، بدان! من تو را به سوی شهرهایی فرستادم که پیش از تو دولتهای عادل یا ستمگری بر آن حکمراندند، و مردم در کارهای تو چنان مینگرند که تو در کارهای حاکمان پیش از خود مینگری؛ و دربارهی تو آن میگویند که تو نسبت به زمامداران گذشته میگویی، و همانا نیکوکاران را به نام نیکی توان شناخت که خدا از آنان بر زبان بندگانش جاری ساخته است.
پس، نیکوترین اندوختهی تو باید اعمال صالح و درست باشد؛ هوای نفس را در اختیار گیر، و از آنچه حلال نیست خویشتنداری کن، زیرا بخل ورزیدن به نفس خویش، آن است که در آنچه دوست دارد، یا برای او ناخوشایند است، راه انصاف پیمایی.
مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست ومهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زیرا مردم دو دستهاند: دستهای برادر دینی تو، و دستهی دیگر همانند تو در آفرینش میباشند. اگر گناهی از آنان سر میزند، یا علتهایی بر آنان عارض میشود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب میگردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسانگیر، آنگونه که دوستداری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسانگیرد. همانا تو از آنان برتر، و امام تو از تو برتر، و خدا بر آن کس که تو را فرمانداری مصر داد والاتر است، که انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده، و آنان را وسیلهی آزمودن تو قرار داده است. هرگز با خدا مستیز، که تو را از کیفر او نجاتی نیست، و از بخشش و رحمت او بینیاز نخواهی بود. بر بخشش دیگران پشیمان مباش، و از کیفر کردن شادی مکن، و از خشمی که توانی از آن رها گردی شتاب نداشته باش.
به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نیز فرمان میدهم، پس باید اطاعت شود؛ که اینگونه خودبزرگبینی، دل را فاسد، و دین را پژمرده، و موجب زوال نعمتهاست. و اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خودبزرگبینی شدی، به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از حکومت تو است بنگر، که تو را از آن سرکشی نجات میدهد، و تندروی تو را فرو مینشاند، و عقل و اندیشهات را به جایگاه اصلی باز میگرداند.
بپرهیز که خود را در بزرگی همانند خداوند پنداری، و در شکوه خداوندی همانند او دانی، زیرا خداوند هر سرکشی را خوار میسازد، و هر خودپسندی را بیارزش میکند.
با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک، و با افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن، که اگر چنین نکنی ستم روا داشتی، و کسی که به بندگان خدا ستم روا دارد، خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود، و آنرا که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد، که با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه که باز گردد، یا توبه کند، و چیزی چون ستمکاری، نعمت خدا را دگرگون نمیکند، و کیفر او را نزدیک نمیسازد، که خدا دعای ستمدیدگان را میشنود، و در کمین ستمکاران است.
دوست داشتنیترین چیزها در نزد تو، در حق میانهترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گستردهترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم، خشنودی خواص را از بین میبرد، اما خشم خواص را خشنودی همگان بیاثر میکند. خواص جامعه، همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل میکنند، زیرا در روزگار سختی یاریاشان کمتر، و در اجرای عدالت از همه ناراضیتر، و در خواستههایشان پافشارتر، و در عطا و بخششها کم سپاستر، و به هنگام منع خواستهها دیر عذرپذیرتر، و در برابر مشکلات کم استقامتتر میباشند. در صورتیکه ستونهای استوار دین، و اجتماعات پرشور مسلمین، و نیروهای ذخیرهی دفاعی، عموم مردم می باشند، پس به آنها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشد.
از رعیت، آنان را که به دنبال عیوب دیگران بیشتر جستوجو میکنند، از خود دور کن، و دشمن بدار، زیرا مردم عیوبی دارند که رهبر امت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است، پس، مبادا آنچه بر تو پنهان است آشکار گردانی، و آنچه که هویدا است بپوشانی، که داوری در آنچه از تو پنهان است با خدای جهان میباشد، پس چندان که میتوانی زشتیها را بپوشان، تا آنرا که دوستداری بر رعیت پوشیده ماند خدا بر تو بپوشاند.
گره هر کینهای را در مردم بگشای، و رشتهی هر نوع دشمنی را قطع کن، و از آنچه که در نظر روشن نیست کنارهگیر. در تصدیق سخنچین شتاب مکن، زیرا سخنچین گرچه در لباس اندرزدهنده ظاهر میشود، اما خیانتکار است.
بخیل را در مشورت کردن دخالت نده، که تو را از نیکوکاری باز میدارد، و از تنگدستی میترساند. ترسو را در مشورت کردن دخالت نده، که در انجام کارها روحیهی تو را سست میکند. حریص را در مشورت کردن دخالت نده، که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت میدهد. همانا بخل و ترس و حرص، غرایز گوناگونی هستند که ریشهی آنها بدگمانی به خدای بزرگ است. بدترین وزیران تو، کسی است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده، و در گناهان آنان شرکت داشته، پس مبادا چنین افرادی محرم راز تو باشند، زیرا که آنان یاوران گناهکاران، و یاریدهندگان ستمکارانند. تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آنها را داشته، اما گناهان و کردار زشت آنها را نداشته باشند. کسانی که ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده، و گناهکاری را در گناهی کمک نرسانده باشند.
هزینهی اینگونه از افراد بر تو سبکتر، و یاریشان بهتر، و مهربانیشان بیشتر، و دوستی آنان با غیر تو کمتر است. آنان را از خواص، و دوستان نزدیک، و رازداران خود قرار ده، سپس از میان آنان افرادی را که در حقگویی از همه صریحترند، و در آنچه را که خدا برای دوستانش نمیپسندد تو را مددکار نباشند، انتخاب کن، چه خوشایند تو باشد یا نباشد.
تا میتوانی، با پرهیزکاران و راستگویان بپیوند و آنانرا چنان پرورش ده که تو را فراوان نستایند، و تو را برای اعمال زشتی که انجام ندادهای تشویق نکنند، که ستایش بیاندازه، خودپسندی میآورد و انسان را به سرکشی وا میدارد.
هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند، زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بیرغبت، و بدکاران در بدکاری تشویق میگردند، پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده.
بدان ای مالک! هیچ وسیلهای برای جلب اعتماد رعیت به والی، بهتر از نیکوکاری به مردم، و تخفیف مالیات، و عدم اجبار مردم به کاری که دوست ندارند، نمیباشد؛ پس در این راه آنقدر بکوش تا به وفاداری رعیت، خوشبین شوی، که این خوشبینی رنج طولانی مشکلات را از تو برمیدارد.
پس به آنان که بیشتر احسان کردی بیشتر خوشبین باش، و به آنان که بدرفتاری کردی بدگمانتر باش. و آداب پسندیدهای را که بزرگان این امت به آن عمل کردند، و ملت اسلام با آن پیوند خورده، و رعیت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن، و آدابی که به سنتهای خوب گذشته زیان وارد میکند، پدید نیاور، که پاداش برای آورندهی سنت، و کیفر آن برای تو باشد که آنها را در هم شکستی. با دانشمندان فراوان گفتوگو کن، و با حکیمان فراوان بحث کن، که مایهی آبادانی و اصلاح شهرها، و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشت(نهجالبلاغه، نامه۵۳،صص۴۰۷-۴۰۳).
دومین عنصر قدرتساز در ساختار توازن حقوق، مدیریت افکار عمومی است. اهمیت این عنصر، در اندیشهی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) به حدی است که از فرمانروا میخواهد تا معیار قضاوت مردم در عملکردهای سیاسی را مد نظر قرار دهد. شاخصهای مدیریت افکار عمومی در ساختار توازن حقوق از رابطهی حق و تکلیف نشأت میگیرد، بر این اساس، تکلیف و مسئولیت زمامداران، ضمانت اجرای حقوق افکار عمومی است. مؤلفههای مدیریت افکار عمومی در اندیشهی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) عبارتند از:

 

    1. در ساختار توازن حقوق، اشاعهی عملکردهای سیاسی زمامداران ملاک قضاوت افکار عمومی است نه شعارهای تبلیغاتی آنان.

 

    1. در ساختار توازن حقوق، عدل و انصاف، معیار عملکرد حاکمان است نه انحصارطلبی و سودمحوری.

 

 
 
 
wpadminbar" style="box-sizing: inherit; font-size: 13px; line-height: 32px; direction: rtl; color: #cccccc; font-family: -apple-system, BlinkMacSystemFont,;">
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:06:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم