"دانشگاهی- قسمت 30 – 7 |
-physical impossibity ↑
-
- – frustration of purpose ↑
-
- – commercial impracticability ↑
-
- – Deccrcq .P J M supra note, p216 ↑
-
- -physical impossibility ↑
-
- – Nicholas ,Barry, Force Majeyre and Frustratuion, The American Journal of Comprative Law, vol 27, 1979 P 236 ↑
-
- – آدام فورت،فورس ماژور در قراردادهای تجاری ، ترجمه حسین میر محمد صادقی، مجله تحقیقات حقوقی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، شماره ۱۰، ص ۳۴۱ ↑
-
- – آدام فورت.، همان، ص ۳۴۹ ↑
-
- – همان، ص ۳۴۰ ↑
-
- – Biritish Movietonews Ltd. V,London & District Cinemas Ltd -1991 ↑
-
- – همان، ص ۳۵۰ ↑
-
- -همان، ص ۳۶۱-۳۶۲ ↑
-
- – کاتوزیان، ناصر، قواعد عمومی قراردادها، ج۳، ص ۱۱۷ ↑
-
- کاتوزیان ناصر – قواعد عمومی قراردادها – جلد اول – شرکت سهامی انتشار – چاپ پنجم – ۱۳۸۰ – ص۱۴۵ ↑
-
- کاتوزیان ناصر – فلسفه علم حقوق – جلد اول – نشر بهنشر – چاپ دوم – بهمن ۵۹-ص۳۶ ↑
-
- oral contracts ↑
-
- مدنی، سید جلال الدین؛ حقوق مدنی، تهران، انتشارات پایدار، ۱۳۸۳، چاپ اول، جلد ۲، صفحه ۳۶۷ ↑
-
- – عقد جایز آن است که هر یک از طرفین بتواند هر وقتی که خواست آنرا برهم بزند. (م ۱۸۶ ق.م) ↑
-
- مدنی، سید جلال الدین؛ همان، صفحه ۳۶۶ ↑
-
- ق. م : قانون مدنی ↑
-
- مقصود از اقاله این است که طرفین با توافق یکدیگر قرارداد را برهم بزنند. (م ۲۸۳ ق.م) ↑
-
- فسخ، عمل حقوقی یکجانبهای است که به منظور برهم زدن قرارداد به کار میرود ↑
-
- شهیدی ، مهدی؛ حقوق مدنی-اصول قراردادها و تعهدات، انتشارات مجد، ۱۳۸۳،چاپ سوم جلد ۲، صفحه ۲۵۶ ↑
-
- سوره مائده، آیه ۱ ↑
-
- شهیدی، مهدی؛ همان ، صفحه ۲۵۷ ↑
-
- جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ دایره المعارف حقوق مدنی و تجارت، تهران،۱۳۳۷، جلد ۱ ↑
-
- شهیدی، مهدی؛ همان، صفحه ۲۵۹ ↑
-
- کاتوزیان، ناصر؛ مقدمه علم حقوق،تهران،انتشارات پایدار، ۱۳۸۴، چاپ ۴۳،صفحه۲۹۵ ↑
-
- کاتوزیان، ناصر ؛ صفحه ۲۵۷ ↑
-
- کاتوزیان، ناصر ؛ صفحه ۲۷۹ ↑
-
- صفایی، سید حسین؛ قواعد عمومی قراردادها، تهران، نشر میزان، ۱۳۸۴،چاپ سوم، جلد ۲، صفحه ۱۵۸ ↑
-
- کاتوزیان، ناصر؛ همان، صفحه ۲۸۸ ↑
-
- کاتوزیان، ناصر؛ همان، صفحه ۲۸۸ ↑
-
- کاتوزیان، ناصر ؛ صفحه ۲۵۸ ↑
-
- کاتوزیان، ناصر،همان؛ صفحه ۲۸۳ و ۲۸۴ ↑
-
- ۲صفایی، سید حسین؛ همان، صفحه۱۵۷ ↑
-
- ۳مدنی، سید جلال الدین؛ پیشین، صفحه۳۶۹ ↑
-
- ۴عقدتملیکی قراردادی است که به موجب آن مالی از ملکیت شخصی خارج وبه ملکیت دیگری در میآید. ↑
-
- عقد معوض آن است که یکی از طرفین مالی میدهد و در مقابل، مال دیگری میگیرد. حال آنکه در عقد غیر معوض یکی از طرفین مالی به دیگری میدهد بی آنکه مالی بگیرد.( همان؛ صفحه ۳۵ ↑
-
- مدنی، سید جلال الدین ، ص۳۶۹ ↑
-
- بهرامی احمدی، حمید ، صفحه ۱۲۲ ↑
-
- بیع عبارت است از تملیک عین، در مقابل دریافت عوض معلوم.(م ۳۳۸ ق.م ↑
-
- بهرامی احمدی، حمید ، صفحه۱۲۲ ↑
-
- صفایی، سید حسین؛ پیشین، صفحه ۱۵۸ ↑
-
- محمد جعفر، جعفری لنگرودی، ترمینولژی حقوق، ص۷۵۱، ش۶۰۴۹ ↑
-
- جواد، افتخاری، کلیات عقود و تعهدات، ص۲۹۵،ش۴۳۰ ↑
-
- جواد، افتخاری، کلیات عقود وحقوق تعهدات ،ص ۲۹۶،ش ۴۳۲ ↑
-
- ناصر ،کاتوزیان ،قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی ، ماده ۲۶۶ ،ص ۲۴۱ ↑
-
- حسین ، صفا یی ، قواعد عمومی قراردادها ، جلد دوم ، ص۲۴۴ ↑
-
- جواد،افتخاری ، کلیات عقود وحقوق تعهدات،ص۳۰۱، ش ۴۳۹ ↑
-
- جواد ،افتخاری ،کلیات عقود وحقوق تعهدات ،ص۳۰۳، ش۴۴۱ ↑
-
- مهدی ، شهیدی ، حقوق مدنی ۳ تعهدات ، ص ۱۱۸ ، ش ۶۸ ↑
-
- مهدی ، شهیدی ، حقوق مدنی ۳ تعهدات ، ص ۱۱۸ ، ش ۶۸ ↑
-
- حسین ، صفایی ، قواعد عمومی قرارداد ها، جلد دوم ، ص۱۲۲ ↑
-
- کاتبی حسن – حقوق تجارت – انتشارات گنج دانش چاپ ۱۳۷۹– ص۲۶۸ ↑
-
- امامی سید حسن – حقوق مدنی – جلد اول – ص۱۵۸ ↑
-
- دکتر کاتوزیان ناصر – قواعد عمومی قرارداد ها – جلد اول – شماره ۱۳۹ ↑
-
- حسینی محمد – مقاله وجه التزام در قراردادهای تجاری بینالمللی – مجله شرقی – شماره ۹- زمستان ۷۶ – ص۴۱ ↑
-
- INCOTERMS = INTERNATION CAMMERICIAL TERMS ↑
-
- REGLES ETUSANCES RELATIVES AND CREDITS DOCUMENTARIS ↑
-
- مراجعه شود به کتاب LAW OF COTRACT نوشته M.P.FURMSTON مؤسسه Buutlerworth LTDچاپ ۱۹۸۱ – صفحه ۱۰۷ ↑
-
- Barons Education series, vol 2001, Dictionary, Flegaltevms, vol 1993 ↑
-
- – Non Performance 1997 ↑
-
- – Perillo joseph M, supra, p15 ↑
-
- – perillo joseph M, supra note, p22 ↑
-
- – اخلاقی، بهروز، امام، فرهاد، اصول قراردادهای تجاری بینالمللی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، چاپ اول، پائیز ۱۳۷۹ ↑
-
- ۱٫Prillo Joseph M . Supranote .P22 , 23 ↑
-
- – اخلاقی، بهروز، همان، ص ۲۰۴ ↑
-
- – اخلاقی، بهروز، همان، ص ۲۰۹ ↑
-
- – perillo mJoseph M , supra note 1997 ,p 25 ↑
-
- – اخلاقی، بهروز، همان، ص ۲۱۳ ↑
-
- – Uniform Commercial code ↑
-
- – ۲-۶۱۵٫ Excuse by Failure of presupposed Conditions. ↑
-
- -Lewis Harold Alexander Allocating risk in take –or-pay contracts Are force majeure and commercial impracticability the same defence?. Southwestem law journal 1988-1989.vol 42.p 1054, declercq,P.J.M, supranote, p 218. ↑
-
- – Basic Assumption ↑
-
- – Lewis, Harold Alexander, supra note, p1058 ↑
-
- – Unforseeable ↑
-
- -Unforseen ↑
-
- – صفائی، سیدحسین، مجله دفتر خدمات حقوقی، شماره۳، ص ۱۲۱-۱۲۲ ↑
-
- -Conternplation ↑
-
- – Declercp, P.J.M, supra note1997 , P 222 ↑
-
- – بیگدلی، سعید، همان، ص ۲۰۲ ↑
-
- – Restatment of Conteractc ↑
-
- – آدام،فورت. همان، ص ۳۵۱ ↑
“
[جمعه 1401-09-18] [ 12:46:00 ب.ظ ]
|