تفکر و انتخاب کنش مستقل، خلاقیت، کشف

 

خلاقیت، آزادى، استقلال، کنجکاوى، مُصر به انتخاب اهداف خود

 

 

جهان‏گرایى

 

مدارا و حمایت از رفاه همه افراد و طبیعت

 

وسعت‏نظر، فهم، عدالت اجتماعى، برابرى، صلح جهانى، جهانى از زیبایى، هماهنگى با طبیعت و حفظ محیط‏زیست

 

شوارتز در تحلیل در زمینه ارزش‏ها، سه پرسش اساسى به شرح زیر مطرح مى‏کند: نخست، چگونه اولویت‏هاى ارزشى افراد توسط تجربه‏هاى اجتماعى آن‏ها تحت‏تأثیر قرار مى‏گیرند؟ دوم، چگونه تجربیات مشترکى که افراد به دلیل دارا بودن موقعیت‏هاى مشترک در ساختار اجتماعى (مانند تحصیلات، سن، جنس، شغل و…) دارند، بر اولویت‏هاى ارزشى آن‏ها تأثیر مى‏گذارد؟ و سوم، چگونه تجربه‏هاى منحصربه‏فرد افراد، مانند ضربه‏هاى روحى، روابط با والدین، مهاجرت و غیره بر اولویت‏هاى ارزشى آن‏ها تأثیر مى‏گذارد؟ (شوارتز، ۱۹۹۴).
شوارتز معتقد است که براى طرح فرضیاتى درباره روابط اولویت‏هاى ارزشى با متغیرهاى بیرونى، بایستى نظام ارزشى افراد را به صورت یک ساختار پیوسته از نوع‏هاى ارزشى در نظر گرفت. وى معتقد است که اهمیت ارزش‏هاى همنوایى با افزایش سن بیشتر مى‏گردد و اهمیت ارزش‏هاى برانگیختگى با افزایش سن کاهش مى‏یابد. همچنین اهمیت ارزش‏هاى سنت و امنیت با افزایش سن فزونى مى‏گیرد و اهمیت لذت‏گرایى و خوداتکایى کاهش مى‏یابد (شوارتز و گالیت[۲۳]، ۲۰۰۰).
ارزش به شیوه‏ای از رفتار یا وضع‏ غایی وجود اشاره می‏کند.
وقتی گفته می شود فلان شخص چنین‏ ارزشی دارد، ممکن است منظور‏ اعتقادات این شخص درباره‏ی شیوه‏های‏ رفتار مطلوب یا وضع غایی وجود مطلوب‏ باشد. این دو نوع ارزش را ارزش‌های ابزاری‏ و ارزش‌های پایانی نامیده می شوند. تمایز میان این‏ دو نوع ارزش- ابزاری و پایانی- بسیار اهمیت‏ دارد و در اندیشه‏ی تئوریک یا تلاش‏های‏ عملی برای ارزیابی ارزش‌ها نمی‏توان این‏ تمایز را نادیده گرفت. تعداد کل ارزش‌های‏ پایانی لزوماً برابر با تعداد ارزش‌های ابزاری‏ نیست. هم‌چنین، میان ارزش‌های ابزاری‏ و پایانی رابطه‏ای کاربردی وجود دارد که‏ نمی‏توان آن را نادیده گرفت. انواع ارزش‌های پایانی عبارت‌اند از: ارزش‌های شخصی و ارزش‌های‏ اجتماعی. یکی از راه‏های طبقه‏بندی‏ ارزش‌های پایانی، طبقه‏بندی استقرایی‏ است، ارزش‌های پایانی ممکن است‏ خودمحور یا جامعه‏محور، و درون‏فردی یا بین فردی باشد (امیری، ۱۳۸۵).
برخی ارزش‌ها مانند «رستگاری» و «آرامش ذهن»، ارزش‌های‏ درون‏فردی هستند، اما «صلح» و «اخوت‏ جهانی» ارزش‌های بین فردی محسوب‏ می‏شوند. اشخاص هم ممکن است، حسب اولویت‏هایی که برای ارزش‌های‏ اجتماعی و شخصی قائل هستند، یکسان عمل‏ نکنند. هم‌چنین، افزایش در یک ارزش‏ اجتماعی، به افزایش در دیگر ارزش‌های‏ اجتماعی و کاهش در ارزش‌های شخصی‏ منجر خواهد شد و برعکس، افزایش در یک ارزش شخصی، به افزایش دیگر ارزش‌های شخصی و کاهش ارزش‌های‏ اجتماعی می‏انجامد. انواع ارزش‌های ابزاری عبارتند از: ارزش‌های اخلاقی و ارزش‌های‏ شایستگی. ارزش‌های اخلاقی عمدتاً به‏ شیوه‏های رفتار اشاره دارند و لزوماً، ارزش‌هایی را که با وضع غایی وجود مرتبط می‏شوند، در بر نمی‏گیرند. ارزش‌های‏ اخلاقی فقط به انواع معینی از ارزش‌های‏ ابزاری اشاره می‏کنند؛ ارزش‌هایی که ویژگی‏ بین فردی دارند و در صورت نقض شدن، احساس تقصیر و گناه به‏وجود می‏آید (امیری، ۱۳۸۵).
ارزش‌های موسوم به «شایستگی»، بیش‏تر ویژگی شخصی دارند تا بین فردی و به نظر نمی‏رسد، توجه چندانی به اخلاق داشته‏ باشند. نقض شدن آن‌ها موجب می‏شود، انسان به سبب برخی ناتوانی‏ها احساس شرم‏ کند، نه احساس گناه. آیا میان دو نوع ارزش‌های ابزاری مرتبط با اخلاق و شایستگی و دو نوع ارزش‌های‏ پایانی مرتبط با وضع غایی اجتماعی و شخصی ارتباطی هست؟ برخی معتقدند، ارتباط نظیر به نظیری در این خصوص وجود ندارد، مثلاً شخصی که گرایش بیش‏تری به‏ سوی وضع غایی شخصی دارد، ممکن‏ است به صورت دفاعی اولویت بیش‏تری‏ برای رفتار اخلاقی قائل شود و برعکس، شخصی با گرایش اجتماعی‏تر ممکن‏ است، برای دست‌یابی به برخی شایستگی‏های‏ فردی تلاش کند. تقریباً همه‏ی نویسندگان به ویژگی‏ «باید» ارزش‌ها اشاره کرده‏اند. آیا می‏توان‏ گفت همه‏ی ارزش‌های پایانی و ابزاری یک‏ ویژگی «باید» دارند؟ شاید بتوان گفت که‏ «باید» بیش‏تر ویژگی ارزش‌ها ابزاری است‏ تا پایانی و این ویژگی بیش‏تر در ارزش‌های‏ ابزاری دیده می‏شود که جنبه‏ی اخلاقی دارند نه آن‏هایی که بیش‏تر با شایستگی سروکار دارند. به نظر می‏رسد که «باید» لزوماً ویژگی‏ همه‏ی ارزش‌ها نیست. یک ارزش، هرچه‏ در میان افراد بیش‏تری خواهان داشته باشد، درخواست جامعه در مورد آن بیش‏تر خواهد بود و در نتیجه، ویژگی «باید» برجسته‏تر خواهد شد. به نظر می‏رسد که «باید» برخی ارزش‌ها از درون جامعه نشأت می‏گیرد؛ جامعه‏ای‏ که از همه‏ی ما می‏خواهد به گونه‏ی معینی‏ عمل کنیم که به نفع دیگران باشد نه به ضرر آن‏ها. اگر شخصی به شیوه‏ای اخلاقی رفتار کند، اما دیگران چنین رفتاری نداشته باشند، رفتار او بی فایده خواهد بود. برعکس، به‏ نظر می‏رسد که جامعه در خواسته‏هایش‏ در خصوص الگوهای رفتار شایسته یا وضع‏

 

 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت