حکم صدقه به بنیهاشم از دیدگاه مذاهب فقهی- قسمت ۱۳ |
- مراد از صدقه به معنای عام است که شامل صدقات مستحب و واجب میشود که خود صدقات واجب، شامل زکات مال، زکات فطره و نذورات است که ما میخواهیم احکام پرداخت این نوع صدقات بر بنیهاشم را از دیدگاه مذاهب فقهی – امامیه، زیدیه، حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی -بررسی کنیم.
- محور اصلی بحث ما صدقات واجب است و از صدقه مستحبی کمتر بحث به میان میآید زیرا در مورد حکم پرداخت این نوع از صدقات به بنیهاشم، اکثر فقهای اسلامی جایز میدانند و فقط در حرمت و عدم آن بر پیامبر و امام بعد از او اختلاف دارند که به این مباحث پرداخته میشود.
- طبق نظر امامیه خمس به شش قسم تقسیم میشود که سه قسم آن متعلق به امام معصوم است و سه قسم دیگر آن متعلق به ذوالقربی پیامبر و امام که شامل ایتام، مساکین و ابن السبیل هستند، میباشند.
- از نگاه اهل سنت، در نحوه تقسیم خمس بین فقهای مذاهب اختلافنظر وجود دارد که از نظر حنفیه، در زمان رسولالله صلّیاللهعلیهوآله به پنج قسمت تقسیم میشود ولی بعد از او سهم ذویالقربی قطع میشود و این سهم، در اینکه بین خویشاوندان پیامبر، تقسیم میشود یا صرف امر دیگری میشود اختلاف نظر، وجود دارد.
فصل دوم
مفهوم و مصداق بنیهاشم
مقدمه
ما در این فصل به بررسی افراد و مصادیق بنیهاشم از دیدگاه مذاهب خمسه میپردازیم تا در نهایت مشخص شود، از منظر آنها بنیهاشم شامل چه کسانی میشود.
شایسته است که قبل از ورود به بحث، در رابطه با اجداد پیامبر اسلام صلّیاللهعلیهوآله و قبیله بنیهاشم و تاریخچه آن، مطالبی آورده شود.
نسب پیامبر اسلام صلّیاللهعلیهوآله
نسب پیامبر اسلام به این صورت است: حضرت محمد صلّیاللهعلیهوآله طبق روایتی که در بعضی از کتب آمده است، پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله فرمودند: در معرفی و بیان نسب پدران من به اجدادم هر وقت به نام عدنان رسیدید به همین مقدار اکتفا کنید. اجداد بعد از عدنان مرا نام نبرید. همچنین در روایات دیگری از آن حضرت آمده است که فرمودند: وقتیکه نسب من به معد بن عدنان تا ابراهیم علیهالسلام رسید، بیانکنندگان چنین انسابی (نسابین) دروغ یگویند.[۱۱۸]
نسب شناسان تعداد پدران و نیاکان میان اسماعیل وعدنان را ۱۵ تا ۲۰، حتی تا ۴۰ نفر دانستهاند. نسب شناسان درباره نسب عدنان، بهسختی دچار، اختلاف شدهاند.[۱۱۹] ما نیز به تبعیت از کلام نورانی نبی اکرم از ذکر اجداد گرامی پیامبر بعد از جناب عدنان خودداری میکنیم. اجداد نبی اکرم صلّیاللهعلیهوآله عبارتند از: عبدالله بن عبدالمطلب هاشم بن عبدمناف بن قصى بن کلاب بن مرّه بن کعب بن لؤىّ بن غالب بن فِهر بن مالک بن نضر بن کَنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معدّ بن عدنان.[۱۲۰] صاحب کتاب المجموعالنوری نیز به این مطلب اشاره کرده است.[۱۲۱]
بنیهاشم در گذر تاریخ
۱- بنیهاشم قبل از اسلام
طایفهای از قریش از فرزندان هاشم بن عبدمناف است، قریش نخستین قبیلۀ عرب است که شهر مکه را آباد و خانۀ کعبه را نوسازی کرد. قریش لقب جد بزرگ این قبیله است و به معنی کوسهماهی است وجه دیگر آن مشتق از تَقرَش به معنی گرد آمدن است.[۱۲۲]
الف) هاشم کیست؟
هاشم، جد دوم پیغمبر، از طرف پدرش «عبدمناف» دو منصب «سقایت و رفادت» یعنی میزبانی حاجیان در مکه را به ارث برده بود. وی به دلیل فتوت و ایثارش در زمان قحطی در میان قریش و نیز اقدامات کارآمدش در گسترش تجارت قریش از مکه تا شام و انجام کارهای عامالمنفعه ازجمله: حفر چاه زمزم، احترام و شأن و محبوبیت خاصی در بین مردم مکه پیدا کرد و «ریاست قریش» برای او تثبیت و به خاطر علو مرتبه و مقامش به عمرو العلا موسوم و سیدالبطحاء نیز به او میگفتند[۱۲۳]. وی در جوانی درگذشت. بعد از هاشم برادرش مطلب منصب او را گرفت و سپس عبدالمطلب فرزند هاشم جانشین او شد. اسم او به خاطر موی سفیدی که جلوی پیشانیاش داشت به شیبه، معروف بود[۱۲۴] که نسب بنیهاشم به او میپیوندد. بعد از عبدالمطلب، فرزندانشان بهعنوان بنیهاشم و بنیعبدالمطلب معروف شدند. از افتخارات بزرگ بنیهاشم، وجود مبارک پیغمبر اسلام حضرت محمد صلّیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام و خاندان پیامبر (اهلبیت) علیهمالسلام است. همین افتخارات باعث شد که بنیهاشم مورد حسادت و دشمنی شدید پسرعموهای خود بنیامیه قرار گیرند که از قبل نیز بنیامیه، به دیده حسادت و رقابت به آنها مینگریست.[۱۲۵]
ب) کیفیت ولادت هاشم
نقل شده که هاشم و عبدشمس هر دو با هم به دنیا آمدند و در هنگام ولادت مشاهده کردند که انگشتهای هاشم به پیشانى عبدشمس چسبیده و چون خواستند آن دو را از یکدیگر جدا کنند خون جارى گردید و همین سبب شد که حاضران گفتند: میان این دو برادر خون حاکم خواهد بود و چنان شد که گفته بودند، زیرا تا آنجا که تاریخ به یاد دارد میان فرزندان هاشم و عبدشمس که به نام فرزند عبدشمس «امیه» به بنیامیه معروف شدند خونریزى بوده است.[۱۲۶]
ج) وجهتسمیه هاشم به این نام
ملقب شدن وی به هاشم از آنرو بود که قریش طی چند سال اموال خود را از دست داده و دچار قحط شده بودند. هاشم، برای رفع این مشکل، به شام سفر کرد و دستور داد نان فراوانی بپزند. سپس نانها را بر شتران بار کرد و به مکه برد. در آنجا نانها را شکست و ترید نمود (هَشَمالثَریدَ/ الخُبزَ) و شتران را نحر کرد و پخت و مکّیان را سیر کرد[۱۲۷]. این نخستین فراوانی نعمت قریش پس ازآن دوران سخت بود. از اینرو، به وی هاشم (خردکننده، تکهتکه کننده) گفتند.[۱۲۸]
۲- بنیهاشم مقارن با بعثت پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله)
پیامبر اعظم صلّیاللهعلیهوآله از طایفهی بنیهاشم بود و بعثت ایشان از این قبیله باعث حسادت و دشمنی سایر قبائل قریش گردید. (بنیامیه از سرسختترین این دشمنان بودند). شمار اندکی از بنیهاشم اسلام آوردند. برخی از هاشمیان نیز به دشمنی و رویارویی شدید با حضرت برخاستند ابولهب عموی پیامبر صلّیاللهعلیهوآله و ابوسفیان بن حارث که به هجو پیامبر صلّیاللهعلیهوآله میپرداخت ازجمله این افراد بودند.[۱۲۹]
۳- بنیهاشم پس از پیامبر صلّیاللهعلیهوآله:
پس از رحلت پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله)، رقابتهای قبیلگی پیش از اسلام، حتی در بین صحابه پیامبر صلّیاللهعلیهوآله در قالب مخالفت با جانشینی علی (علیهالسلام) آشکار گشت. بسیاری از مخالفان خلافتِ امام علی (علیهالسلام)، خلافت او را به معنای ادامه حکومت بنیهاشم بر عرب میدانستند؛ چنانکه عُمَر در گفتوگو با علی (علیهالسلام) و همچنین عباس بن عبدالمطّلب عنوان میکرد که: عرب نمیپذیرد که نبوت و خلافت با هم در یک خاندان جمع گردد.[۱۳۰]در مقابل، امام علی (علیهالسلام) ضمن تأیید اینکه خلفای پیامبر صلّیاللهعلیهوآله باید از قریش و بنیهاشم باشند، تصریح کرد که فقط افراد معینی از بنیهاشم شایسته این منصب و مسئولیتاند.[۱۳۱]
مخالفت با جمع شدن نبوت و خلافت در بنیهاشم، موجب اتحاد سایر تیرههای عرب شد؛ زیرا تیرههای مختلف قریش، مردمان مدینه و متحدانِ آنان میپنداشتند اگر علی (علیهالسلام) خلیفه شود، خلافت هیچگاه از بنیهاشم خارج نخواهد شد. به همین دلیل، برخی از صحابه، هنگامیکه هنوز پیامبر صلّیاللهعلیهوآله دفن نشده بود، در سقیفه، گرد آمدند و از میان خود، بدون مشورت با بنیهاشم و بهرغم اعلام وصایت و جانشینی علی (علیهالسلام) از سوی پیامبر صلّیاللهعلیهوآله خلیفهای منصوب کردند. از این زمان کشمکش میان بنیهاشم و خلفا و حاکمانِ پس از آنان در تمامی دورهها وجود داشته است [۱۳۲]
گفتار اول: مفهوم و مصداق بنیهاشم از نگاه امامیه
در فصل اول روشن شد که خمس حق ثابت برای خدا و رسول خدا و ذی القربی و سه طایفه دیگر که به مصرفکنندگان خمس، تعبیر شده بودند که شامل، ایتام و مساکین و ابن سبیل، از خویشاوندان نسبی و رحمی[۱۳۳] پیامبر و امام معصوم را شامل میشود و خمس عوض زکات برای آنان قرار داده شده که به مستحقین از طوائف ثلاثه خمس معروفند. این سه، گروه از مستحقین خمس، دارای یک سری شرایط مشترکی هستند که با داشتن این شرایط جز ء مستحقین خمس محسوب میشوند
بنابراین مناسب است که قبل از برشمردن مصادیق بنیهاشم، باید به دو مسئله بپردازیم.
مسئله اول: روایاتی که از ذوالقربی اراده بنیهاشم شده.
مسئله دوم: شرایط مستحقین خمس را بررسی کنیم تا در نهایت ملاک و معیار معرفی بنیهاشم از جهت مفهوم و مصداق مشخص شود.
اول: مراد از ذوالقربی در روایات
[جمعه 1399-09-21] [ 02:29:00 ق.ظ ]
|