فایل – حکم صدقه به بنیهاشم از دیدگاه مذاهب فقهی- قسمت ۱۵ |
- خود هاشم و خود مطلب.
- فرزندان دختر یا نوه دختری. پس دختران هاشم و فرزندان نوهی پسری هاشم را شامل میشود.
- مطلب، برادر هاشم که با برادرش شفیق هم بودند یعنی از یک پدر و مادر بودند[۱۶۹] بنابراین نسل و دودمان و آل مطلب یا بنیمطلب از بنیهاشم محسوب نمیشوند.
- بنی عبدشمس و بنینوفل. این دو از مطلب نسبت به هاشم، دورتر بودند زیرا مطلب شفیق هاشم محسوب میشد اما این دو مادرشان از قبیله بنی عدی بوده و قبل از ازدواج با عبدمناف عبدشمس و نوفل به دنیا آورده بود؛ و از فرزندان عبدمناف محسوب نمیشوند؛ و قطعاً از آل عبدمناف یا بنی عبدمناف نیستند. پس وقتی از آل عبدمناف نیستند بهطریقاولی از بنیهاشم نیستند زیرا نسب این دو به پدرشان میرسد که از قبیله بنیهاشم نبودند.
عدم الحاق، آل ابولهب به بنیهاشم از نظر مذهب حنفی
به خاطر اینکه احدی از آل ابیلهب در مدت زندگی رسول خدا مسلمان نشدند جز قبیله بنیهاشم محسوب نمیشوند ولی برخلاف این دیدگاه که در کتاب جامع الا وصول آمده عتبه و متعب هردو پسران ابولهب بودهاند و در جریان فتح مکه مسلمان شدند و آن دو در جنگ طائف و حنین پیامبر صلّیاللهعلیهوآله را همراهی کردند و در مقابل کسانی که میگویند ابیلهب نسلی از خود باقی نگذاشته است این نظریه است که نسل او عقبه نزد نسب شناسان برخوردار بودند[۱۷۰]
بنابراین از نگاه مذهب حنفی، بنیهاشم عبارتاند از آل علی، آل عقیل، آل جعفر آل عباس و آل حارث، پس بنا بر مبنای این مذهب، بنو ابیلهب و بنو مطلب خارج از دایره بنیهاشم محسوب میشوند.
بنیهاشم از نگاه مالکیها:
مالک نیز همانند ابوحنیفه مراد از ذویالقربی بنیهاشم به تنهای و مراد از بنیهاشم هم همان پنج بطن میدانند با این تفاوت که فرزندان غالب بن فهیره، از آل پیامبر و بنیهاشم، میدانند.[۱۷۱]
بنیهاشم از نگاه شافعیها
شافعی و جماعتی از علما معتقدند: آل پیامبر عبارتاند از: بنیهاشم یا همان فرزندان هاشم و بنیمطلب و یا همان فرزندان مطلب که شافعی برای اثبات مدعای خود اینگونه استدلال کرده که چون رسول اکرم بنیمطلب را با بنیهاشم در سهم ذویالقربی (خویشاوندان) شریک قرار داده و به احدی از قبایل قریش از این سهم نداده است، پس میتوان دریافت که آل پیامبر منحصراً این دو گروه میباشند[۱۷۲]
استدلال شافعی بر الحاق بنیمطلب به بنیهاشم
شافعی، با استناد به حدیث جبیربن مطعم بخاری روایت چنین کرده است: «من و عثمان در محضر رسول خدا رفتیم و گفتیم: ای رسول خدا درحالیکه ما و بنیمطلب یکی هستیم شما از خمس خیبر سهمی را به آنان دادید ولی به ما چیزی ندادید آن حضرت در جواب ما فرمود: «انما بنو مطلب و بنوهاشم شی واحد» همانا بنیمطلب و بنیهاشم یک خاندان هستند.[۱۷۳]»
البته شافعی با ا استفاده عبارت ولم یعط احدا من قبائل قریش غیرهم از حدیث نبوی، دیگر قبائل قریشی که نسبشان به جناب عبدمناف میرسد را خارج میکند، وای قبائل شامل بنی عبدشمس و بنینوفل چون قول نادری هم وجود دارد که اینها ملحق به بنیهاشم میشوند[۱۷۴]؛ این نظر فوق درفقه المنهجی نیز آمده است.[۱۷۵]
صاحب کتاب العقیدتنا منا فی اهلبیت، بین الافراط وتفریط، در ضمن بیان حقوق مالی اهلبیت، تحت عنوان، مراد آل فی الزکاه، (عدم تعلق زکات به آنها) مصادیق بنیهاشم را اینگونه بیان کرده است: «علما در تعیین مصادیق آن اختلاف دارند، حنفیه و مالک و احمد بن حنبل، آل علی ع، آل عباس، آل جعفر، آل، عقیل، آل حارث بن عبدالمطلب، ولی ابیلهب[۱۷۶] را از بنیهاشم به خاطر کفرش و حریص بودن بر آزار و اذیت نبی اکرم، صلّیاللهعلیهوآله خارج دانستهاند.[۱۷۷]» بنابراین بنیمطلب را هم جزء بنیهاشم میداند اما بنو ابیلهب به خاطر کفرش خارج از بنیهاشم میدانند.
بنیهاشم از نگاه حنبلیها
این مذهب علاوه بر بنیهاشم، (پنج بطن معروف) بعضی از علمای این مذهب، ابیلهب را داخل بنیهاشم دانستهاند. چون او را از سلاله هاشم میدانند[۱۷۸].
چون ابیلهب ظاهراً از محدوده بنیهاشم به خاطر نسبش به جناب هاشم میرسد، از بنیهاشم محسوب میشود اما اینکه بهواسطه کفرش از. مستحقین خمس محسوب نمیشود و میتوان به زکات داد، ان شاءالله در فصل سوم به این مسئله خواهیم پرداخت.
در مور د الحاق بنیمطلب به بنیهاشم دو رأی متعارض وجود دارد.
الف: رأی اول الحاق:
روایت جبیر بن مطعم را احمد بن حنبل، ذکر کرده، البته با این تفاوت که عبارت «انا و بنو مطلب لم نفرق فی جاهلیه ولا اسلام انما شی واحد[۱۷۹]» و همین روایت از شافعی در مسندش، با این تعبیر که «انما بنو هاشم و بنو مطلب شی واحد وشبک بین اصابع»[۱۸۰]
از این روایت ابن حنبل استفاده میشود که بنیمطلب مستحق خمس هستند. چون آنها با بنیهاشم باهم برابرند؛ و زکات هم مانند بنیهاشم بر آنها حرام است.[۱۸۱]
ب) رأی دوم: عدم الحاق.
[جمعه 1399-09-21] [ 02:29:00 ق.ظ ]
|