کلیشه‌های ذهنی

 

قدرت سخت[۳۰] : حق تصمیم‌گیری برای شهروندان منحصراً بر عهده پلیس است و سبک آمرانه برای به وجود آوردن نظم از شیوه‌های مرسوم پلیس خواهد بود. قدرت سخت می تواند برخورد فیزیکی پلیس را در مواجهه با شهروندان عمومیت دهد و به نحوی دلسردی شهروندان و عدم همکاری مردم با پلیس را موجب شود. [۳۱] شاید در نگاه اول هیچ رابطه ای را نتوان بین بهبود رفتار پلیس با شهروندان با موضوع کاهش جرم و بی نظمی برقرار کرد، اما با دقّت نظر می توان به وجود رابطه ای قوی در این خصوص دست یافت؛ زیرا کنترل جرایم در جامعه بدون همکاری و مشارکت عموم شهروندان در عمل امکان پذیر نیست و مشارکت و همیاری آن‌ها با مأموران در درجه نخست در گرو برخورد خوب این مردم خواهد بود. [۳۲] نتایج تحقیقات و ارزیابی‌های مختلف که در این زمینه انجام شده است بر صحت این مدعی دلالت دارد که از جمله می توان به تحقیقات انجام شده در سه شهر ایالت متحده آمریکا اشاره کرد که نشان می دهد وقتی افسران با شهروندان برخورد نامناسب دارند، شهروندان درخواستهای ایشان را کم تر اجابت خواهند کرد و عدم تبعیت شهروندان در مقابل درخواست‌های افسران پلیس می تواند یک نوع بی نظمی قلمداد شود. [۳۳]
پیشداوری : یک قضاوت منفی که مبتنی بر واقعیت نیست، پیشداوری معمولاً با دوست نداشتن یک گروه، نژاد یا دین خاص ملازمت دارد؛
جانبداری[۳۴]:جهت گیری و طر فداری از یک ایده یا یک گروه و یا یک فرد در اوج تنفر از دیگران.
کلیشه‌های ذهنی[۳۵] : همه افراد درون یک گروه خاص را یکسان و فاقد فردیت، تلقی می‌کند. فقط به این دلیل که فردی عضو یک گروه خاص است تصور می‌شود که دارای ویژگی‌های معینی است و به عبارتی دور شدن از واقعیات اجتماعی و قضاوت کورکورانه را به دنبال دارد. [۳۶]
پلیس از حیث مبانی نظری به مسئله اطاعت شهروندان از دولت نیز باز می گردد. هر دولتی سازمان پلیس خود را افزون بر چهره نظم بخشی و امنیت آن، نماد اقتدار و حیثیت در عرصه افکار عمومی و ناظران بیرونی، می بیند. حضور مأموران پلیس در آیین‌های نمایشی، تشریفات و مراسم ملی، معرف اقتدار ملی یک کشور می‌باشد. در فضای گفتمان وبر پلیس جلوه قدرت مشروع، عقلانیت ابزاری دیوان سالارانه دولت می‌باشد. تعریف مشهور وبر از دولت به سان دستگاهی که حق انحصاری استفاده از زور مشروع را دارد، بیش از هر جایی در سازمان پلیس و حوزه اجرایی آن جلوه گر می‌شود. با این تعریف پلیس با استفاده از حق مشروع استفاده از وسایل اجبار، به استقرار نظم و امنیت در جامعه نائل می‌شود[۳۷]
به این ترتیب پلیس نمی‌تواند مسئولیت پذیر در قبال جامعه و انتخاب گر پاسخ‌های معین برای نیازهای خاص باشد، زیرا نیروهای پلیس خود را مددکار اجتماعی نمی دانند و تنها در مقابل وقایعی که از آن تهدید ساطع می‌شود، صرف نظر از جنس تهدید یا شکل تهدید، با واکنش‌های یکسان به مقابله با آن می‌پردازند.
گفتار سوم: راهبرد‌های پلیس سنّتی برای کاهش ترس و احساس ناامنی
الگوی سنتی که بیشتر بر تأمین منابع پلیس و قدرت اجرایی قوانین در تمام مناطق مربوط به حوزه استحفاظی پلیس تاکید دارد، از دیرباز مورد توجه کشورهای مختلف در جهت کنترل و پیش گیری از جرایم و افزایش احساس امنیت در میان شهروندان قرار داشته است. در ابتدا پلیس بر این باور بود که ترس از جرم برخاسته از خطرهای عینی و یا همان جرم بوده و از این رو راهبرد کاهش ترس را در کاهش جرم جستجو می کردند. اهم راهبردهای مورد نظر امور پلیس سنتی عبارتند از :
بند نخست ) افزایش حجم نیروهای پلیس
راهبرد افزایش حجم نیروهای پلیس در سطح حوزه استحفاظی بر این فرض مبتنی است که از یک سو، فرصت کم تری برای ارتکاب جرم فراهم می آورد و از سوی دیگر، آمار کشف جرم از سوی پلیس بالا می رود. کاهش فرصت ارتکاب جرم در قالب پیش گیری وضعی به عنوان تدابیر و راهکاری مناسب قابل دفاع خواهد بود، همچنین با بالا رفتن آمار کشف جرم از سوی پلیس که منجر به دستگیری مجرمان و در نتیجه مجازات آنها می‌شود، بالطبع شاهد تقویت آثار بازدارندگی فردی و بازدارندگی عمومی مجازات‌ها و در نتیجه کاهش میزان وقوع جرم خواهد بود[۳۸]
بسیاری معتقدند حجم گسترده نیروهای پلیس یک راه حل برای کاهش ترس از جرم و همچنین کاهش نرخ جرایم است. این امر از دو جهت قابل بررسی است؛ نخست آن که حجم گسترده نیروی پلیس لزوماً به این معنا نیست که این حجم در خیابان‌ها حضور دارند، بلکه تقریباً هفتاد درصد کار افسران پلیس مربوط به بخش دریافت گزارش و انجام وظایف اداری می‌باشد، دوم آن که حضور بیشتر پلیس می تواند تأثیر معکوسی بر میزان ترس از جرم شهروندان داشته باشد به این معنا که افراد جامعه احساس می‌کنند محله آن‌ها بیش از پیش ناامن شده است. به این ترتیب افزایش نیروی پلیس به عنوان راه حل کاهش ترس از جرم، شاید بسیار ساده باشد، اما صرفاً یک راه حل کوتاه مدت است که افکار عمومی را تحت تأثیر قرار می دهد[۳۹]
مطالعات مارول و مودی با روش آماری به نسبت پیچیده نشان داده است که افزایش تعداد افسران پلیس در صورتی مفید است که پلیس اضافه شده در جایی استفاده

 

 
 
 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت