• فصل چهارم: مقایسه، نقد و بررسی ۲۱۸

۱) مقایسهی سنت راشدال- سورلی و تقریر مبتنی بر بهترین تبیین ۲۲۲
۱٫۱) مقایسه از لحاظ نقدهای وارد بر عینیّتگرایی ۲۲۲
۱٫۱٫۱) وجود تبیینهای اخلاقی دیگر غیر از عینیگرایی و طبیعتگرایی ۲۲۲
۱٫۱٫۱٫۱) پاسخ عینیگرایان به ادعای مذکور ۲۲۴
۱٫۱٫۱٫۲) رد دیدگاههای شبیه به توصیهگرایی ۲۲۴
۱٫۱٫۲) پاسخگویی به استدلال مبتنی بر غرابت ۲۲۵
۱٫۱٫۲٫۱) پاسخ کلی عینیگرایان اخلاقی ۲۲۶
۱٫۱٫۲٫۲) پاسخ آدامز به استدلال غرابت ۲۲۶
۱٫۱٫۲٫۳) پاسخ مارودس به ادعای طبیعتگرایان ۲۲۷
۱٫۲) مقایسه از لحاظ نقدهای وارد بر استنتاج ۲۲۸
۱٫۲٫۱) ادعای عینیّت اخلاقی بدون خدا ۲۲۸
۱٫۲٫۱٫۱) پاسخ عینیگرایان به این ادعا ۲۲۹
۱٫۲٫۱٫۲) پاسخ سنت راشدال- سورلی ۲۳۰
۱٫۲٫۱٫۳) پاسخ آدامز به این ادعا ۲۳۰
۱٫۲٫۲) ادعای بیثبات شدن عینیّت ارزشهای اخلاقی با باور به خدا ۲۳۱
۱٫۲٫۲٫۱) پاسخ سنت راشدال- سورلی به این ادعا ۲۳۱
۱٫۲٫۲٫۲) پاسخ آدامز به این ادعا ۲۳۲
۱٫۳) برتری نسبی استدلال تروبلود-آدامز نسبت به تقریر راشدال- سورلی ۲۳۳
۲) ملاحظات ۲۳۴
۲٫۱) استدلال اخلاقی در فلسفهی اسلامی ۲۳۴
۲٫۲) استدلال اخلاقی و حفظ استقلال اخلاقی ۲۳۵
۲٫۳) برهان جهانشناختی و برهان اخلاقی ۲۳۶
۲٫۴) استدلالهای اخلاقی معاصر ۲۳۷
۳) نتیجه ۲۳۹
منابع ۲۴۱
منابع فارسی ۲۴۲
منابع انگلیسی ۲۴۶
پینوشتها ۲۵۲
مقدّمه:
همزمان با پیدایش تقریرهای متفاوت از براهین اثبات وجود خدا، همواره نگاه به اخلاق به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای راهبردی میان فلاسفه و خدا وجود داشته است. اما با تزلزل براهین وجود شناختی، جهانشناختی و غایتشناختی، و حملات شدید دیوید هیوم بر براهین اثبات وجود خدا و انتقادات فزایندهی کانت به هرگونه تلاش برای اثبات وجود خدا با ادلّهی نظری، توجّه خداباوران به سوی اخلاق، به عنوان دریچهای نو برای دفاع از خداباوری، جلب شد. کانت اگر چند هرگونه اثبات نظری وجود خدا را برنمیتابید، امّا در عین حال اعتقاد به وجود خدا را به عنوان اصل موضوعهی ضروری اخلاق فرض میکرد. هرچند این مطلب هیچگاه به عنوان یک استدلال برای اثبات وجود خدا عرضه نشد و کانت تنها برای معنادار ساختن تجربهی اخلاقی انسان، چنین چیزی را عملاً فرض کرد، امّا مخالفان، به عنوان یک استدلال اخلاقی برای اثبات وجود خدا، انتقادات شدیدی بر آن وارد ساختند. شکست استدلال کانت، شکست استدلال اخلاقی بود. از این رو تا اوایل قرن بیستم، اقبال به اقامهی برهان به نفع وجود خدا از طریق مبادی اخلاقی، کاهش چشمگیری داشت. امّا در قرن اخیر و همزمان با شکوفایی فلسفهی اخلاق، استدلالهای اخلاقی متنوّعی شکلگرفتند. ویلیام جیمز مدّعی شد اگر دین کاذب باشد اخلاق هدفاش را و کامل بودن مفهوماش را از دست میدهد، جان هنری نیومن آزادی وجدان اخلاقی انسان را در ارتباط با وجود خدا میدید، عدّهای امر اخلاقی را دال بر آمر اخلاقی میدانستند، عدّهای قائل بودند وثاقت و مرجعیّت اخلاق محتاج وجود خدا است و عدهای خدا را مقنّن قوانین اخلاقی معرفی میکردند.
در راستای همین تلاشها، استدلال بر وجود خدا از طریق باور به عینیّت ارزشهای اخلاقی، شکل گرفت. برخی از فلاسفهی که به عینیّت ارزشهای اخلاقی باور داشتند، با تمرکز بر این عینی بودن ارزشهای اخلاقی استدلالی را سامان دادند که وجود یک ذهن مطلق اخلاقی را لازم مینمود.
این پژوهش که با اطلاع از این پیشینه شکلگرفته است و در پی مطالعهی استدلالهایی است که تلاش دارند از طریق عینیّت ارزشهای اخلاق، باور به وجود خدا را معقول میدانند. در حقیقت پاسخ به دو سؤال که آیا ارزشهای اخلاقی عینی ست؟، و اگر عینیست آیا میتواند شاهد و دلیلی برای وجود خدا فراهمآورد؟، آنچیزی است که این پژوهش با تمرکز بر روی استدلالهای اقامه شده به این شیوه، سعی در یافتن پاسخ آن است. واضح است که در این میان، به علت درگیری فراوان مباحث این پژوهش با علم اخلاق، برای رسیدن به مقصود، باید به مباحث فلسفهی اخلاق اشاره کنیم. این امر از این باب است که بسیاری از استدلالهای مطرح شده در این پژوهش، برای اقامه شدن، نیاز جدی به اثبات مقدماتی دارند که جایگاهشان اغلب در فلسفهی اخلاق است. به این علت نیز ما برای نقد و بررسی و فهم استدلالها، ناگزیر به اشاراتی به این مباحث هستیم.

 

 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت