پایان نامه بررسی رابطه هوش معنوی و سازگاری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان قلعه گنج |
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
1 مقدمه
هوش مفهومی است که از دیرباز آدمی به پژوهش و تفحص در مورد ابعاد، تظاهرات، ویژگیها و انواع آن علاقهمند بوده است. در این بین، یکی از ابعاد هوش تحت عنوان «هوش معنوی[1]» جـزو عرصههایی است که تحقیقات چندان منسجم و نظاممندی در جهت شناخت و تبیین ویژگیها و مؤلفههای آن در حد و اندازه سایر انواع هوش صورت نپذیرفته است و همین امر خود دشواریهای بسیاری را در راستای تشخیص دقیق مؤلفهها و ویژگیهای آن بر سر راه محققین ایجاد مینماید. هوش معنوی اولین بار در سال 2000 از سوی متفکران غربی چاپ شد و این نقطه عطفی بود برای انتشار این موضوع که ذهن چگونه کار می کند. بنابراین هوش معنوی مستلزم راه های چند گانه برای یکپارچگی زندگی درونی ذهن و روح با زندگی بیرونی از امور جهان است.آن چه از بررسی تعریف صاحب نظرانی همچون گاردنر[2] ، هیلگارد[3]، وکسلر[4] و … از هوش بر می آید ،آن است که همگی «هوش » را قابلیت بهر ه گیری از نرم افزارهای وجودی تعریف می کنند.تحقیقات گاردنر دلالت بر انواع متفاوت هوش که نسبتا” مستقل از یکدیگر رشد پیدا می کند و هر مهارت مخصوص ناحیه ای از مغز است که بالاترین سطح آن هوش معنوی می باشد،که شامل هدایت و معرفت درونی،حفظ تعادل فکری ، آرامش درونی و بیرونی و عملکردی همراه با بصیرت و ملایمت و مهربانی می باشد و توانایی به دست آوردن قدرتی که ما را برای رسیدن به رویا هایمان یاری می دهد(عبداله زاده ، حسن . باقرپور، معصومه .بوژمهرانی ، سمانه و لطفی ، محدثه ،1388،ص33).
در دهه های اخیر مفهوم معنویت و کاربرد آن در دنیا و به خصوص در غرب اهمیت زیادی یافته است. به طوری که مفاهیمی همچون خدا ، مذهب ، معنویت که موضوعاتی خصوصی قلمداد می شدند وارد تحقیقات علمی و مباحث آکادمیک در حوزه علوم انسانی شده اند . یکی از مفاهیمی که به تدریج مورد توجه قرار گرفته است هوش معنوی می باشد . در واقع ترکیب دو مفهوم معنویت و هوش در مفهوم جدید هوش معنوی مورد توجه قرار گرفته است (فرهنگی ، علی اکبر. فتاحی ، مهدی. واثق ، بهاره . نرگسیان ، عباس .1388،ص57).
1 – 2 بیان مسأله :
مفهوم هوش معنوی در بردارنده ی نوعی سازگاری و رفتار حل مسئله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی ، اخلاقی ، هیجانی ، بین فردی و … شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش ودستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید . این هوش به فرد دیدی کلی در مورد زندگی و همه ی تجارب و رویدادها می دهد و او را قادر می سازد به چهارچوب بندی و تفسیر مجدد تجارب خود پرداخته ، شناخت و معرفت خویش را عمق بخشد . فرد دارای آنچه به عنوان اصول اساسی در دین مطرح است ، محور های اصلی هوش معنوی را شامل می شود (عبداله زاده و همکاران ، 1388،ص42).
باتوجه به این که موضوع جدید هوش معنوی در سازمان های مختلف با در نظر گرفتن مولفه های آن در میزان اثر گذاری بر افراد سازمان مورد توجه قرار گرفته و پژوهش های انجام یافته در مورد رابطه ی هوش معنوی با سلامت روان ، مدیریت تحول آفرین ، سازگاری اجتماعی، رفتارشهروندی و … نشانگر وجود رابطه ی معنی دار با هوش معنوی افراد بوده فلذا وجود این مسئله که چرا اغلب فعالیت های آموزشی و پرورشی معلمان آن اثر بخشی لازم و کافی را بر رفتار دانش آموزان نداشته و یا کمتر دارد ایجاب می نماید که این مشکل را در یک بعد جدید علاوه بر عوامل دیگر تحت عنوان هوش معنوی معلمان و تاثیر آن در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مورد بررسی قرار گیرد .ضمنا” دلیل انتخاب دانش آموزان پایه پنجم به این علت است که به استناد پژوهش های انجام یافته هر چه سن افراد بیشتر باشد درک رفتارهای ناشی از هوش معنوی دیگران بهتر و بیشتر بوده و این گروه سنی دانش آموزان در دوره ابتدایی بالا ترین گروه سنی را تشکیل می دهند و درک آنان از رفتار های معلمان خود بیشتر بوده و هم چنین معدل کل در پایه پنجم بر اساس آزمون های هماهنگ و استاندارد شده تعیین می شود و ملاک درستی برای سنجش پیشرفت تحصیلی می باشد .
هر چند تحقیقات زیادی در حیطه رشد و تحول هوش معنوی صورت نگرفته است و نیازمند تحقیقات تجربی و کیفی است ولی می توان گفت که استعداد این هوش در افراد مختلف متفاوت است و در اثر برخورد با محیط های غنی که سوالات معنوی را بر می انگیزند ، به تدریج تحول یافته و شکل می گیرد. از دیدگاه ایمونز[5]هوش معنوی نوعی هوش غایی[6] است . و ممکن است در قالب هایی مثل صداقت ، دلسوزی ، توجه به تمام سطوح هشیاری ، همدردی متقابل ، بخشش و خیر خواهی معنوی و عملی ، راحت بودن در تنهایی بدون داشتن احساس تنهایی ، سپاسگزاری ، فروتنی ، دیدگاه کل نگر داشتن ، درستی و صحت ، انعطاف پذیری …مشاهده شود. ویژگی هایی که لازمه ی هوش معنوی هستند ، احتمالا” در کنار توانایی ها و فعالیت های دیگری قرار دارند که عبارتند از : دعا کردن ، تعمق ، رویا و تحلیل رویا ، باورها و ارزش های دینی و معنوی ، شناخت و مهارت فهم و تفسیر مفاهیم مقدس و توانایی داشتن حالات فراروندگی (غباری بناب ، باقر. سلیمی، محمد . سلیانی ، لیلا . نوری مقدم ، ثنا ،1386،ص135).
معلم به عنوان عامل اصلی فرایند تدریس و آموزش با داشتن ویژگی های شخصیتی ، هوش و نگرش نقش بسیار مهمی در تعلیم و تربیت دانش آموزان دارد و همچنین قدرت و نفوذ معنوی معلم با تاکید بر ویژگی هایی همچون صداقت ، سطوح هشیاری ، خیر خواهی و سپاسگزاری و انعطاف پذیری و …( از مولفه های هوش معنوی ) علاوه بر تاثیر مثبت در پروسه و فرایند تدریس در طول سال و در بلند مدت می تواند بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نیز موثر باشد .
هوش معنوی در مقایسه با هوش های دیگر رسالتی متفاوت دارد و همگرایی افراد را به نحو مطلوبی افزایش می دهد و یکی از چالش های هر معلم آگاهی ، فراهم کردن فرصت هایی برای دانش آموزان جهت مشارکت در کار های خلاقانه و تربیت درست آنان به نحوی که هدفدار و معنی دار بودن کار خود را با تمام وجود خود درک کند و رسالت خود را به نحو شایسته ای انجام دهد .
با توجه به مفاهیم و موضوعات فوق این تحقیق سعی دارد میزان هوش معنوی معلمان را به عنوان گروهی که توانایی تاثیر گذاری آنان در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان مورد توجه می باشد مورد سنجش قرار داده و رابطه ی آن را بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اندازه گیری نماید . بنابر این سوال اصلی این پژوهش عبارت است : آیا بین هوش معنوی معلمان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد ؟
[پنجشنبه 1399-01-07] [ 11:02:00 ب.ظ ]
|