پایان نامه : تعیین رابطه بین رهبری تحول گرا در سازمان و ایجاد دانش در سازمان صندوق های بازنشستگی، |
چکیده:
در عصر اطلاعات و ارتباطات ، همانطور که تجارت و بازرگانی دستخوش تغییر سرعت ،نوآوری و جلب نظر بیشتر مشتریان شده ،نوع رهبری نیز دچار تغییر شده است .از این رو ،رهبران نیز باید با شرایط جدید و مدرن رهبری کنند (احمدی ، 213 :1386)
رهبر کسی است که اندکی فراتر از زمانه خود باشد کسی که دیگران را با یک نیروی خدادادی به سوی خود می کشد در این پژوهش به بررسی رابطه بین رهبری تحول گرا در سازمان و ایجاد دانش سازمانی در صندوق های بازنشستگی پس انداز و رفاه کارمنان صنعت نفت می پردازد.یعنی از طریق رهبری که 4 ویژگی نفوذ (کاریزما) ،انگیزش الهامی ،انگیزش فکری ،و ملاحظات فردی را دارا باشد و بتواند ارتقا کیفیت و کمیت دانش سازمان و به روز بودن با محیط سازمان همراه باشد لذا با بررسی و پزوهش در سازمان صندوق های بازنشستگی پس انداز و رفاه کارکنان صنعت نفت و جمع آوری اطلاعات میدانی این نتیجه حاصل گردید که بین رهبری تحول گرا در سازمان و ایجاد مدیریت دانش درسازمان ارتباط معنادار و مستقیمی وجود دارد .
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1 مقدمه
در ﻋﺼﺮ اﻃﻼﻋﺎت و ارﺗﺒﺎﻃﺎت، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﻛﻪ ﺗﺠﺎرت و ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ دﺳﺘﺨﻮش تغییر ﺳﺮﻋﺖ، ﻧﻮآوری و ﺟﻠﺐ ﻧﻈﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺷﺪه، ﻧﻮع «رﻫﺒﺮی» ﻧﻴﺰ دﭼﺎر ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ. از اﻳﻦ رو، رﻫﺒﺮان ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺷﺮاﻳﻂ ﺟﺪﻳﺪ و ﻣﺪرن رﻫﺒﺮی ﻛﻨﻨﺪ (اﺣﻤﺪی ،213 :1386).
اﺻﻄﻼﺣﺎت «رﻫﺒﺮ» و«رﻫﺒﺮی»ﺑﻪآﺳﺎﻧﻲ در ادﺑﻴﺎت و زﺑﺎن روزﻣﺮه ﺑﻜﺎر ﻣﻲرود،واﻗﻌﻴﺖ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﻮءﺗﻔﺎﻫﻢ ﺑﺰرﮔﻲ در اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ازآﻧﻬﺎ ﻣﺮاد ﻛﻨﻴﻢ وﺟﻮد دارد. در زﺑﺎن ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ، رﻫﺒﺮ ﻛﺴﻲ اﺳﺖﻛﻪ اﻧﺪﻛﻲ ﻓﺮاﺗﺮ از زﻣﺎﻧﻪ ﺧﻮد ﺑﺎﺷﺪ، ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ دﻳﮕﺮان ر اﺑﺎ ﻳﻚ ﻧﻴﺮوی ﺧﺪادادی ﺑﻪ ﺳﻮی ﺧﻮد ﻣﻲ ﻛﺸﺪ. او ﻛﺴﻲ اﺳﺖﻛﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﺎﻳﻠﻨﺪ از او ﭘﻴﺮویﻛﻨﻨﺪ و اﻋﺘﻤﺎد، اﺣﺘﺮام و وﻓﺎداریﭘﻴﺮوان را ﺟﻠﺐ ﻣﻲﻛﻨﺪ. اﻳﻦ در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺗﺼﻮﻳﺮ رﻫﺒﺮ ﻇﻬﻮرﻳﺎﻓﺘﻪاﺳﺖ(ﻣﺨﺘﺎری،1382،ص17).
1-2 بیان مساله
رﻫﺒﺮان در سازمان در ﻣﻘﺎم ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪه راﻫﻜﺎر، در ﻣﻘﺎم ﻛﺎرﺷﻨﺎس، در ﺳﻤﺖ ﻛﻨﺘﺮل ﻛﻨﻨﺪه رواﺑﻂ ﺑﻴﻦﮔﺮوه و در ﻣﻘﺎم ﺑﻮﺟﻮد آورﻧﺪه ﺗﻨﺒﻴﻪ و ﺗﺸﻮﻳﻖ ﺑﻮده و ﺑﻪ ﻋﻨﻮانﺳﺮﻣﺸﻖ، ﺳﻤﺒﻞ ﮔﺮوه، در ﻣﻘﺎم ﭘﺪری و در ﻣﻘﺎم ﺳﭙﺮ ﺑﻼی ﮔﺮوه ﺧﻮد اﺳﺖ(ﺳﻴﺎدت وﻫﻤﻜﺎران، 1383،ص54). در زمینه رهبری مکاتب و نظریات مختلفی وجود دارد که تئوری رهبری تحول گرا یکی از جدیدترین این تئوری ها می باشد.
تئوری رهبری تحول گرا نخست توسط برنز (1978) به منظور تمایز بین آن دسته از رهبران که روابط قوی و انگیزشی با زیردستان و پیروان برقرار میکنند و آن دسته از آنها که به طور گسترده ای متمرکز بر مبادله یا تعامل برای ایجاد نتایج اند به وجود آمد. او مشخص کرد که یک رهبر تحولگرا، به دنبال انگیزه های بالقوه در پیروان و ارضای نیازهای بالاتر آنان است. رهبران تحول گرا، رابطه انگیزشی متقابلی را برقرار می کنند که پیروان را به رهبران تبدیل می کند. بنابراین رهبری تحول گرا، تعاملی و دوسویه است(دوکت و مک فارلان،2003). رهبران تحول گرا بر تحول و مبادلاتی که بین رهبر و کارکنان اتفاق می افتد اهمیت زیادی قائل بوده و در مقررات سازمان هایشان آن چه را که مورد انتظار بوده و به آن پاداش داده می شود،کاملا شفاف بیان کرده اند.(ایسنبیس،2008). باس و آوولیو(1993)بیان می کنند که رهبری تحول گرا هنگامی اتفاق می افتد که رهبر علاقه ای را میان همکاران و پیروان خود برمی انگیزد که کارشان را از یک دیدگاه جدید نگاه کنند.رهبرتحول گرا یک آگاهی از رسالت یا بینش سازمان ایجاد کرده و همکاران و پیروان را برای سطوح بالاتر توانایی و ظرفیت توسعه می دهد.علاوه بر این،رهبر تحول گرا همکاران و پیروان را تحریک می کند که فراسوی منافع خودشان،به منافعی توجه کنند که به گروه نفع برساند(معایر حقیقی فرد و دیگران،1389). رهبری تحول گرا با استفاده از مکانیزمهای سازمانی مانند پاداش، ارتباطات، سیاستهای سازمانی و شیوه ها و روشها باعث ایجاد فرهنگ مولد روانی با ویژگی های معنوی بودن، شخصی، مولد، منفعل و تمایل به حفظ وضع موجود می شود که این فرهنگ موجب می شود که رهبری تحول گرا در محیطهای پویا موفق عمل کند .رهبری تحولگرا سبکی از رهبری است که برای عبور از بحران و مرحله گذار سیستم بسیار موفقیت آمیز است.
رهبران تحول گرا کسانی هستند که پیروان خود را الهام می بخشند،می توانند به آنها روحیه دهند و در مسیری هدایتشان کنند که منافع سازمان تامین شود.هم چنین رهبران می توانند موجب شوند که زیر دستان با روحیه ای بسیار بالا کار کرده و بدین وسیله اثراتی عمیق بر سازمان بگذارند.این گونه رهبران به نیازها و جنبه های پیشرفت و ترقی زیردستان توجه خاصی دارند،بر آگاهی های آنها می افزایند و می توانند به گونه ای افراد را هدایت نمایند که انها از دیدگاه های جدیدتر به مسائل قدیمی نگاه کنند.رهبری که در افراد تحول ایجاد می کند،پیوسته می کوشد این اندیش را در افکار پیروان خود تزریق کند که آنها صاحب قدرت و توانایی های برتر بوده و نه تنها به مسائل جاری بپردازند بلکه باید از دیدگاه جدید نیز به امور نگاه کنند(رابینز،ترجمهی پارسائیان و اعرابی،1381).
به طور کلی در اکثر مطالعات برای بیان رهبری تحول گرا از چهار ویژگی نفوذ(کاریزما) رهبر،انگیزش الهامی رهبر،انگیزش فکری رهبر و ملاحظات فردی رهبر استفاده می شود.
الف- ملاحظات فردی
برقراری ارتباط فردی با کارکنان و اهمیت دادن به همه کارکنان و توجه به اینکه از دیدگاه رهبر آنها برای سازمان مهم هستند(دوکت و مک فارلان،2003). ملاحظات فردی مرتبط با رفتارهای رهبری تحول گرا، در رابطه به رفتار با افراد، به عنوان مشارکت کنندگان مهم به محیط کار است. رهبرانی که از این شیوه رهبری استفاده می کنند، ملاحظاتی برای نیازهای کارکنانشان نشان می دهند و آمادهاند تا توسعه رفتار محیط کار مناسب را تشویق و مربیگری کنند(سانتورا و ساروس،2001).
ب- انگیزش الهامی
در برگیرنده یادآوری اهداف سازمان برای کارکنان و تشویق آنها برای متعهد شدن نسبت به این اهداف است. افزایش هشیاری کارکنان درباره رسالت و بینش سازمان و تشویق دیگران در شناخت و تعهد به آنها، جنبه اصلی شیوه انگیزش الهامی رهبری تحول گرا است. انگیزش الهامی، به اصل وجودِ (ماهیت) سازمانی می پردازد، تا به شخصیت رهبر. رهبرانی که از انگیزش الهامی به عنوان رفتار رهبری استفاده می کنند، ایده ها و بینش خود را به کارکنانشان با شیوه های واضحی منتقل کرده، کارکنان را تشویق می کنند تا فراتر از استانداردها توسعه یابند و بنابراین خود آنها و سازمان رشد و توسعه یابد(سانتورا و ساروس،2001).
ج- انگیزش فکری
رهبرانی که از نظر فکری کارکنان را تحریک می کنند خلاقیت و پذیرش چالشها را به عنوان بخشی از کارشان تشویق میکنند. آنها شیوه های رفتار با مسائل و مشکلات، را در یک رفتار عقلایی به کار می برند. آنها در تمام مشکلات در یک شیوه آرام و محاسبه شده با کارکنانشان کار می کنند و از تکنیک های حل مسأله برای رسیدن به تصمیمهایی استفاده می کنند که اتفاق نظر متقابل بین رهبران و کارکنان را منعکس می سازد(سانتورا و ساروس،2001).
[شنبه 1399-01-09] [ 01:07:00 ق.ظ ]
|