تو بیان کن تا بیفزاید یقین
گفت: «ما لک و الحقیقۀ؟» ای کمیل
چون فتاد آخر تو را این سوی میل؟
بی شکی تکمیل طالب، ای جوان
واجب آمد در جهان بر کاملان
گشت مشغول جوابش مرتضی
تا شود فانی کمیل اندر بقا[۲۴۷]
«قال: او مثلک یخیب سائلاً؟»
آیا مثل تو معدن علم و اسرار ربانی و مخزن معارف و حقایق یزدانی و کامل مکمّلی که مقامش مقام تمکین و استقامت و مرتبهاش مرتبه افاضت و هدایت و سلطان جود و سخاوت است، سائل خود را ناامید و محروم خواهد کرد؟
مهمترین نکتهذیل این فقره از کلام کمیل بن زیاد که توجه عارفان را جلب کرده است این است که کمیل پس از این که امام علیه السلام در یک مرحله فرمود: «ما لک و الحقیقۀ» و در مرحله دیگر که اصرار کرد و خودش را صاحب سرّ معرفی کرد، امام علیه السلام فرمود: بلی و لکن یرشّح علیک ما یطفح منی، کمیل که مشمول رحمت الهی شده است با اعترف به ضعف و قصور خود از حضرت علی علیه السلام درخواست میکند که از راه احسان با او رفتار کند. با این توضیح که: ارتفاع حجب و زایل کردن کدورتهای قلبی گاهی با تلاشهای نفسانی و ریاضات علمی و عملی حاصل میشود که از آن به تخلیه، تحلیه و تجلیه یاد میشود. حاصل افاضات، انوار و خیراتی که از مبدأ فیاض در ازاء باصطلاح استعداد و استحقاق سالک، اعطاء میشود به عدل موسوم است. ولی گاهی ریاح الطاف الهی و عنایت ازلی و مشیت لم یزلی خداوند سالک را در بر میگیرد و علوم و معارف بر سرّ سالک تجلّی مینمایند و این قسم از افاضه و تجلی را جذبه، الهام و فضل و احسان میگویند و اغلب این حالت در انبیاء و برخی اولیاء حاصل میشود.
چنان که در ادعیه از زبان معصومین علیهم السلام آمده است: اللهم عاملنا بفضلک یا کریم و لا تعاملنا بعدک یا رحیم [۲۴۸] و کلام سید الساجدین علیه السلام در صحیفه که میفرماید: «اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْمِلْنِی بِکَرَمِکَ عَلَى التَّفَضُّلِ ، وَ لا تَحْمِلْنِی بِعَدْلِکَ عَلَى الاسْتِحْقَاقِ، فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَیْکَ فَأَعْطَیْتَهُ وَ هُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ، وَ لا بِأَوَّلِ سَائِلٍ سَأَلَکَ فَأَفْضَلْتَ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَسْتَوْجِبُ الْحِرْمَان[۲۴۹]» و یا این فقره از دعای بعد از نماز امام سجاد که میفرماید: «یَا مُبْتَدِئا بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا»[۲۵۰] و حاصل این التماس جناب کمیل این است که اگر چه بالفعل و به جهت ریاضات مستعدّ آن مقام اعلی نیستم ولی با اندک جذبه تفضل و احسانی از کامل و مکملی مانند شما حجابها از صفحه ضمیرم برخاسته و ظرفیت و استعدادم شکوفا شده و مستعد وصول به مقام یا مقامات عالی و درک مراتب روحانی میشوم.
یکی از شارحان حدیث حقیقت مینویسد: منظور کمیل از «مثلک» از یکسو در اشاره به امام صاحب کشف و الهامی است که لبریز از حقایق است و از سوی دیگر منظور شخصیتی است که عطایش را نهایتی نیست و در حالت تجرد و راز و نیاز با معبود نیز سائل را به حرمان نگذاشته و انگشتر خود را عطا کرده است. [۲۵۱]
و لذا جناب کمیل در اشاره به فیض مقدّس اسمائی که بعد از سؤال سائل است -«وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ»[۲۵۲]– در مقابل فیض اقدس ذاتی که قبل از وجود و سؤال سائل است- ، دست به دامن تفضل و احسان امیر مؤمنان علیه السلام شده است[۲۵۳] و لذا حضرت علی علیه السلام اجابت کرده و اقدام به جواب از سؤال فرموده است.
کشف سبحات الجلال من غیر اشاره
«کشف» به معنی ظاهر شدن و رفع حجاب است، پرده برداشتن، ظهور آنچه در خفاء پوشیده است. کشفت الشیء، فانکشف و تکشّف یعنی بیرون آوردم شیء را از تحت حجاب، پس منکشف شد.
کشف المرئه وجهها ای رفعت نقابها و در اصطلاح: «هو الاطلاع علی ماوراء الحجاب، من المعانی الغیبیه و الامور الحقیقیه وجوداً و شهوداً » اطلاع و آگاهی وجودی یا شهودی نسبت به آنچه در پرده و حجاب است از معانی غیبیه و امور حقیقیه. در تعبیری دیگر: ادراک معانی باطنی به وسیله مدرکات باطن را کشف گویند.
کشف در یک تقسیم کلی به کشف صوری و کشف معنوی تقسیم شده است. منظور از کشف صوری آن است که در عالم مثال از طریق حواس پنجگانه فرا دست آید و خود اقسامی دارد
- یا به طریق مشاهده است همچون رؤیت مکاشف صور ارواح متجسده و انوار روحانّیه را؛
- و یا بر طریق سماع و شنیدن است همچون شنیدن نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلموحی نازل بر او را به صورت کلامی منظوم و یا بصورت صدای زنبوران. چنان که در احادیث دارد ؛
- و یا بر سبیل استنشاق است که بر پایه حدیث شریف: « کَمَا رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلمإِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَ »[۲۵۴]
[جمعه 1399-09-21] [ 01:13:00 ق.ظ ]
|