1. به نظر ایشان آخرین مرتبه سیر و سلوک که در حدیث شریف آمده است و پس از آن دیگر مرتبه‌ای قابل تصور نیست، «مرتبه وصول» است که خود دارای سه مرتبه بدایه، وسط و نهایه است. مرتبه نهایی از وصول برای وجود مبارک حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلماست و مرتبه میانی و وسط برای وجود مبارک علی علیه السلاماست چون نایب آن حضرت است و مرتبه بدایت و آغازین وصول برای مریدان و ارادتمندان آن حضرت است، که براساس شریعت و طریقیت به پیروی و در تبعیت آن حضرت علیه السلام اند. علامه حلّی تأکید می‌کند این مرتبه سوم که مرتبه‌ای عالی است برای امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم قرار داده شده است و به همین خاطر از امت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم خیر امت یاد شده است[۱۶۵] و به همین خاطر است که همه انبیاء آرزو می‌کردند که از امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم باشند. چون به نور نبوت این مرتبه کمالی مشاهده کرده بودند. و لذا خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم فرمود « عُلَمَاءُ أُمَّتِی کَأَنْبِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ »[۱۶۶]

 

  1. به نظر علامه حلی تطابق آنچه در این شرح آمده: مقصود از علمای امت که بخاطر وصول به این مرتبه افضل از انبیاء بنی اسرائیل اند تنها عالم بر فقه و احکام شریعت بودن نیست بلکه افزون بر آن معرفت به اسرار طریقت و حقایق باطنی و یقین لازم است. از نظر علامه حلی یقین به ۵ مرحله قابل تقسیم است.

یک. یقینی که بوسیله تقلید محض و تصدیق قول و گفتار رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم حاصل می‌شود.
دو. یقینی که بعد از مرحله تقلید و بوسیله علم و برهان عقلی حاصل می‌شود.
سه. یقینی که بواسطه مشاهده نصیب سالک می‌شود.
چهار. یقینی که بواسطه قرب نصیب می‌شود و
پنج. یقینی که بواسطه وصول حاصل می‌شود و سپس با مثالی این ۵ مرتبه از یقین را توضیح و تبیین می‌کند.

 

  1. نکته سوّمی که علامه حلی متذکر می‌شود این است که می‌نویسد: در شرح حدیث حقیقت مأذون و مجاز به پرده‌برداری بیش از این نبوده است و لذا فقط با الهام خداوند متعال و نه با هیچ گونه تامل و تدبری به ذره‌ای در مقابل کوه و قطره از دریای معرفت و اسرار طریقیت و حقیقت اشاره کرده است علامه حلی می‌نویسد: و ما قلت فی شرح هذه الکلمات الجامعه جمیع الکمالات و اصول الطریقه و الحقیه ـ ذره من جبل البیان و قطره من بحر العرفان. و ما کنت مأذوناً بان اصول الصلام فیها، لاّن افشاء اسرار الربوبیه کفر…… فهذه المعانی اوردت علی البال بالهام الملک المتعال من غیر رؤیه و تامّل و تفکر و تدبر فی المجلسین.[۱۶۷]

 

شرح حدیث حقیقت[۱۶۸]/ ابن همام شیرازى
یکی از شروح منتشر شده حدیث حقیقت، شرح ابن همام شیرازی ق (۹ و ۱۰) است که به همت محقق ارجمند جناب آقای سید محمد مهدی عمادی حایری در میراث حدیثی شیعه منتشر شده است.
محقق محترم شرح حدیث حقیقت ابن همام شیرازی در مقدمه تحقیقشان آورده اند که حدیث حقیقت بخاطر محتوای عالی اش از دیرباز، عالمان عارف و عارفان صافى و صیرفیان بازار معانى را به سوى خود کشانیده است. چنانکه ملاحظه خواهد شد ابن همام از شیعیان دوازده امامی و آگاه به حدیث، تفسیر، کلام، ادب فارسی و عربی است.
اشاره شد که یکى از کسانى که نام او را در فهارس، به عنوان شارح حدیثِ حقیقت مى بینیم، ابن همام شیرازى شیعى است که این حدیث را به رشته نظم کشیده است. از ابن همام، در مآخذ، ذکرى نرفته است و از آثار او تنها همین نسخه که مبناى تصحیح و تحقیق محققان قرار گرفته، شناسانده شده که در واقع، کلّیات آثار اوست.[۱۶۹] اثرى نیز از او تا کنون منتشر نشده است.
مطابق کاوشی که جناب آقای عمادی در نسخه خطّى مذکور، به انجام رسانده است این اطلاعات درباره ابن همام گزارش شده است:
ابن همام، شیعه اى است دوازده امامى و پاکْ اعتقاد، و نسبت تشیع امامی از مثنوى هاى او به خوبى بر مى آید.
او اهل شیراز است و در مثنوى «تحفه الملوک» گوید:
بشنو اى پادشاه با احسان حال شیراز از من حیران هست در شهر ما مُدام جنان خاصه در موسم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت