جستجوی مقالات فارسی – جایگاه انرژی در سیاست خارجی ترکمنستان و تأثیرآن در روابط با ایران- … |
- روسیه و ترکمنستان در بازی بزرگ انرژی آسیای مرکزی؛ از حمیدرضا عزیزی، در این کتاب، به بررسی سیاست خارجی و روابط خارجی روسیه با غرب، آسیا و نهایتا کشورهای خارج نزدیک، شامل جمهوریهای سابق اتحاد شوروی پرداخته شده است و به تغییرات صورت گرفته در عرصهی سیاست خارجی این کشور پس از فروپاشی شوروی، اشاره شده است و اینکه سه گفتمان “اروآتلانتیکگرایی”، “اوراسیاگرایی” و “ملیگرایی” هریک در دورههایی توانستند، جهتگیری سیاست خارجی روسیه را شکلدهند و نهایتا روابط دو کشور ترکمنستان و روسیه، طی چند دوره تا سال ۲۰۱۱ بررسی میشود. در این کتاب، به شکل موردی بیشتر به نقش روسیه، اشاره شده است و سایر کشورهای مورد بررسی در این پژوهش را در برنمیگیرد.
- نقش عامل انرژی در روابط ایران و ترکمنستان؛ از حمید رضا عزیزی، این مقاله، روابط انرژی ایران و ترکمنستان تا سال ۲۰۰۹ را در بر میگیرد و اشارهای به روابط دو کشور، بعد از اعمال تحریمها بر ایران نشده است و لذا مباحث جدید تا سال ۲۰۱۴ را در برنمیگیرد.
- روابط ایران و کشورهای آسیای مرکزی: روند ها و چشم اندازها؛ از مهدی سنایی، در این کتاب علاوه بر مباحث اقتصادی، مباحث فرهنگی و سیاسی ایران، با این کشورها نیز بررسی شده است و اشارهی چندانی به بحث انرژی درروابط دو کشور ایران و ترکمنستان نشده است و تمرکز بیشتر بحث بر روابط اقتصادی است.
- مطالعه تطبیقی رهیافتهای امنیت انرژی چین و ژاپن در آسیای مرکزی؛ از الهه کولایی، در این مقاله به جذابیتهای منطقه برای دو کشور چین و ژاپن در حوزهی انرژی، پس از حوادث ۱۱ سپتامبر و رهیافتهای امنیتی دو کشورچین و ژاپن در زمینهی انرژی، در کل منطقهی آسیای مرکزی، اشاره شده است و به کشور ترکمنستان، به عنوان یکی از کشورهای منطقه، اشاراتی جزئی شده است.
- سیاست خارجی ترکمنستان؛[۲]از ریچارد پامفرت؛[۳]در این مقاله، نویسنده به بررسی سیاست خارجی ترکمنستان در حوزههای اقتصادی و سیاسی پرداخته و لذا مباحث مربوط به انرژی در بخش اقتصادی، بخشی از مقاله را تشکیل میدهد و این مباحث شامل دورهی ریاست جمهوری صفرمراد نیازاف و دو سال اول ریاست جمهوری بردیمحمداف میشود و سیاستهای انرژی این کشور در دورهی جدید بعد از فوت مراد ترکمنباشی را در برنمیگیرد.
- تجزیه و تحلیل سیاست خارجی ترکمنستان، در دورهی بردیمحمداف؛[۴] از لوکا آنسهشی،[۵] این مقاله شامل دو بخش است. در بخش اول مقاله، نویسنده به بررسی سیاست خارجی ترکمنستان در دورهی صفرمراد نیازاف و ارزیابی سیاست خارجی او پرداخته است و مباحث مربوط به انرژی، بخش کمی از بحث را شامل می شود. در بخش دوم مقاله نیز، به چندجانبهگرایی، در دورهی پس از صفرمراد نیازاف و روی کارآمدن بردیمحمداف، به عنوان رئیس جمهور جدید این کشور و اصلاحات انجام شده توسط او پرداخته شده است و صرفا دو سال اول ریاست جمهوری او را دربر میگیرد.
از آنجا که هدف این پژوهش، بررسی همکاریهای صورت گرفته در زمینهی انرژی در عرصهی سیاست خارجی ترکمنستان، علاوه بر روسیه و ایران، با چندین کشور دیگر مانند چین، ترکیه، پاکستان، افغانستان، ترکیه و اتحادیه اروپا و اهمیتی که این کشور در عرصهی سیاست خارجی، به واسطهی منابع غنی انرژی، برای این کشورها دارد، منابع موجود کمتر به طور مستقل به تأثیرگذاری عامل انرژی بر سیاست خارجی ترکمنستان پرداختهاند.
۷-۱ تعاریف نظری و عملیاتی
۱-۷-۱ انرژی
انرژی، یکی از اصلیترین نیازهای جوامع انسانی امروز است، که نه تنها بر بسیاری از منازعات و روابط میان دولتها تأثیرگذار است، بلکه میتوان گفت بسیاری از مناقشهها و تعاملها، اساسا به علت دستیابی به آن به وقوع میپیوندد. موضوع انرژی، به دلیل نقش تعیینکنندهای که در اقتصاد جهان معاصر دارد، همواره یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه سیاستمداران در کشورهای مختلف بوده است. در این فرآیند، به طور تاریخی کشورهای دارای منابع انرژی و کشورهای طالب منابع انژری، هر یک به گونهای بخش عمدهای از ظرفیتها و تواتمندیهای سیاست خارجی خود را صرف تولید، توزیع و تضمین امنیت انرژی ساختهاند.
بیشک در دنیای صنعتی امروز، انرژی، یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در روابط میان کشورهاست. وجود منابع سرشار و ذخایر انرژی در برخی از کشورها و همینطور کمبود انرژی و نیاز شدید به آن در برخی دیگر، باعث شده است تا کشورها درباره سیاست خارجی خودشان و نیز در برقراری روابط با یکدیگر به این متغیر مهم توجه ویژهای داشته باشند.[۶] تا به امروز گونههای مختلفی از انرژی شناخته شده است، که با توجه به نحوه آزاد سازی و تأثیرگذاری، به دستههای مختلفی طبقهبندی میشوند. از آن جمله میتوان به انرژی جنبشی، انرژی گرمایی، انرژی الکتریکی، انرژی شیمیایی، انرژی پتانسیل و انرژی هستهای اشاره کرد. در تحقیق حاضر منظور از انرژی سوختهای فسیلی است که ذغال سنگ، نفت و گاز طبیعی را شامل میشود و در اینجا نفت و گاز طبیعی کشور ترکمنستان مد نظر است.
۲-۷-۱ سیاست خارجی[۷]
سیاست خارجی، عبارت است از یک استراتژی یا یک رشته اعمال از پیش طرحریزی شده توسط تصمیمگیرندگان حکومتی، که مقصود آن دستیابی به اهدافی معین، در چهارچوب منافع ملی و در محیط بینالمللی است. بهطور خلاصه میتوان گفت که سیاستخارجی، شامل تعیین و اجرای یک سلسله اهداف و منافع ملی است، که در صحنهی بینالمللی از سوی دولتها انجام میپذیرد. سیاست خارجی میتواند ابتکار عمل یک دولت و یا واکنش آن در قبال کنش دیگر دولتها باشد.[۸]
مقولهی سیاست خارجی، از پیچیدهترین و گستردهترین مقولات در میان تمامی شاخههای علوم اجتماعی است، که دهها و حتی صدها عامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، تاریخی و تکنیکی در داخل واحدهای سیاسی در سطوح مختلف نظام بینالملل در آن دخالت مجرد یا متقابل دارند. سیاست خارجی یک کشور نه تنها از عوامل خارجی، که از محیط داخلی نیز تأثیر میپذیرد. به عبارت دیگر سیاست خارجی را، میتوان مجموعهی اهداف و روشهایی دانست، که یک دولت در مقابل دول خارجی، در جهت دفاع از منافع ملی خود، دنبال میکند. آنچه بیش از هر چیز سیاست خارجی یک کشور را تعیین میکند، مفهومی است که به “منافع ملی”، معروف شده است. اهمیت منافع ملی در تعیین سیاست خارجی، به اندازهای است که میتوان آن را محور سیاست خارجی دانست.[۹]
مطالعه سیاست خارجی با مطالعه روابط خارجی، متفاوت است. روابط خارجی، عمدتا به مرور تاریخ و تحولات روابط میان دولتها میپردازد. در حالی که در سیاست خارجی، به ریشههای درونی در شکلگیری سیاستها، چرایی سیاستها، دکترینهای اجرایی سیاستها و بازتاب سیاستهای خارجی در روابط بین الملل، پرداخته میشود. هر کشوری بر اساس جایگاهی که در نظام بینالمللی دارد، یا بر اساس ساختار سیاسی حاکم، یا بر اساس قانون اساسی، و یا نقش نخبگان و افراد و نیز نقش محیط اجتماعی، ممکن است سیاست خارجی متفاوتی داشته باشد و به همین دلیل مطالعه سیاست خارجی دولتها نیز متفاوت است. سیاست خارجی دولتها ممکن است، سرچشمههای درونی (محیط اجتماعی یک کشور) و یا سرچشمههای بیرونی(نظام بینالملل) داشته باشد. کشورهای ضعیف، سیاست خارجیشان تحت تأثیر نظام بینالملل شکل میگیرد. در حالی که کشورهای قدرتمند، سیاست خارجیشان را از سرچشمههای درونی دارند.
۳-۷-۱ منافع ملی[۱۰]
منافع ملی یک کشور، که معمولا توسط دولت تعریف میشود، استفاده از آن به عنوان ابزاری جهت تحلیل سیاست خارجی است. در اینجا منافع ملی، حاکی از آن است که چه چیزی برای ملت در رابطهاش با سایر کشورها بهترین است. این نوع استفاده از اصطلاح، نه تنها بر تهدید موجود نسبت به ملت از جانب آنارشی بینالمللی، بلکه بر قید و بندهای خارجی از جانب پیمانها، منافع و قدرت سایر کشورها و سایر عوامل خارج از کنترل ملت، نظیر جایگاه جغرافیایی و وابستگی به تجارت خارجی، بر سر راه آزادی مانور دولت تأکید میکند.[۱۱]
منافع ملی، مفهومی پیچیده و دارای تعاریف مختلف، که ممکن است به مثابه هدفهای اولیه و همیشگی کشور تعریف گردد. کراسنر، منافع ملی را گزینهای گریز ناپذیر محسوب میدارد و به کلام لرد پالمرسون، منافع ملی، معیارهای جاودانی در حوزهی سیاست خارجی است. او معتقد است که، ما تعهد ابدی نداریم، بلکه منافع ملی برای ما ابدی است و وظیفه ما پیروی از آن است. دیوید سینگر نیز، میگوید: منفعت ملی، چشمانداز مهمی است که غالب ما جهان را در آن میبینیم، دشمنان را با آن شناخته و محکوم میکنیم، شهروندانمان را با استناد به آن تابع خود میسازیم، اعمالمان را به واسطه آن تأیید اخلاقی نموده و کارایی میبخشیم.[۱۲] منافع ملی، هر تعریفی که داشته باشد در برگیرنده نکات زیر است:
wpadminbar" style="box-sizing: inherit; font-size: 13px; line-height: 32px; direction: rtl; color: #cccccc; font-family: -apple-system, BlinkMacSystemFont,;">
[جمعه 1399-09-21] [ 02:44:00 ق.ظ ]
|