1. ۱٫ ۲٫ ۳٫ تفسیر کشّاف

محمود بن عمر زمخشری(۴۶۷-۵۳۸ق)، ملقب به جارالله، مؤلف «تفسیر الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل» است. زمخشری امام مفسران معتزله است.[۱۶۹] او در فقه، حنفی مذهب است.[۱۷۰] اشاعره به تفسیر کشاف با دید خرده‌گیری می‌نگرند، زیرا او بسیاری از تفاسیر اشاعره بر آیات قرآن را ردّ کرده است و آشکارا مشی تفسیری خود را بر مکتب اعتزال بنیان نهاده است.[۱۷۱] بر تفسیر زمخشری بارها شرح و حاشیه نگاشته شده است. برخی هم آن را نقد کرده‌اند[۱۷۲] و بعضی به تلخیص آن پرداخته‌اند که از اهمیت ویژه این تفسیر نزد قرآن‌پژوهان حکایت دارد. زمخشری بیشتر با آرای اشاعره و فقهای اهل سنت درگیر است تا آرا و اقوال شیعیان.
الف. آیات امامت: زمخشری ذیل آیات اکمال و تبلیغ در سوره مائده، هیچ اشاره‌ای به نظر شیعه نمی‌کند.[۱۷۳] همچنین او در تفسیر آیه اولی‌الامر از رأی شیعه سخنی نمی‌گوید. وی قول صحیح از منظر خود را اول آورده که همان امرای حق هستند و خلفای راشدین را مصداق آن می‌داند، بعد به دو قول دیگر اشاره می‌کند، بدون آنکه در ردّ یا اثبات آن‌ها بحث کند. دو قول دیگر، امرای سرایا و علما است (وی امرای سرایا را قولی جدای از حکّام می‌داند)؛ امرای سرایا را به روایات نسبت می‌دهد، ولی قول علما را حتی مستند نمی‌کند.[۱۷۴]
زمخشری در تفسیر آیه ولایت معتقد است که مراد از «الذین آمنوا» همه مؤمنانند و بر همین اساس، آیه را تفسیر می‌کند. وی مراد از «و هم راکعون» را خضوع و خشوع می‌داند. سپس با آوردن لفظ «قیل» می‌گوید: «گفته شده این جمله حال از «یؤتون الزکاه» است. بدین معنا که در هنگام اعطای انگشتری در حال نماز می‌باشند و این آیه درباره خاتم بخشی علی(ع) در حال رکوع نازل شده است.»[۱۷۵] با اینکه زمخشری از لفظ «قیل» برای بیان سبب نزول استفاده کرده است، اما پس از آن سؤالی را مطرح می‌کند که نشان می‌دهد این سبب نزول را قبول دارد. او می‌پرسد، چرا با اینکه علی(ع) مفرد است، ولی در آیه لفظِ جمع آمده است؟ و خود پاسخ می‌دهد که برای ترغیب و تشویق مؤمنان بوده است.[۱۷۶] بدین ترتیب، معلوم می‌شود که او هم روایت شأن نزول را قبول دارد و هم بر این باور است که آیه شامل همه مؤمنان می‌شود. این در حالی است که چنین جمعی به دلیل تضاد آشکار موجود ممکن نیست. چگونه ممکن است رکوع دو معنا داشته باشد؟ هم در معنای خضوع و هم در معنای اصطلاحی؟ در حالی که زمخشری به‌راحتی از کنار این قضیه عبور می‌کند. گذشتن از این تناقض‌ها، یعنی وارد نشدن به نقل و نقد تفسیر شیعه از این آیه.
ب. فضایل اهل‌بیت(ع): همان‌طور که دیدیم زمخشری در آیات ولایت حتی از نقل قول شیعه هم دریغ داشت؛ اما وی در آیاتی که مربوط به فضایل اهل‌بیت(ع) است، دوگانه عمل می‌کند. در آیاتی که شواهد بسیاری بر شأن نزولشان وجود دارد، به ارائه آن شأن نزول‌ها می‌پردازد، اما در آیات دیگری که شأن نزول چندان مشهوری ندارند یا شأن نزول‌های دیگری هم وجود دارد، از بیان فضایل اهل‌بیت(ع) خودداری می‌کند. یکی از این آیات مشهور، آیه مباهله است. زمخشری در تفسیر این آیه، داستان مباهله پیامبر(ص) و نصارای نجران با حضور اهل کسا -نامی که او برای همراهان پیامبر(ص) ذکر کرده است- را بیان می‌کند و می‌گوید: این قوی‌ترین دلیل بر فضیلت اهل کسا است.[۱۷۷] اما در آیه علم الکتاب، مراد از «الکتاب» را قرآن دانسته و می‌نویسد که برخی مراد از کتاب را تورات و انجیل دانسته‌اند و بعضی (حسن بصری) لوح محفوظ، اما از روایات و اقوالی که مراد از آیه را علی(ع) می‌دانند، سخن نمی‌گوید.[۱۷۸]
ج. آیات فقهی: زمخشری به‌صورت کاملاً آشکار در سراسر تفسیرش از بردن نام شیعه خودداری می‌کند. این خودداری، حتی در موارد اندکی که قول شیعه را آورده است، هم جریان دارد. در آیه وضو که یکی از این مواضع است، می‌نویسد: «و قد ذهب بعض الناس إلى ظاهر العطف فأوجب المسح»[۱۷۹] وی از الفاظ شیعه یا مخالفان اصحاب ما یا سایر الفاظ مشابه استفاده نمی‌کند و تنها به ذکر «بعض الناس» اکتفا می‌کند. او مستندات این قول را هم ذکر نمی‌کند.
وی در نقد دیدگاه شیعه می‌نویسد که ظاهر عطف، ملاک مسح نیست و توجیه می‌کند که به این دلیل، «أرجل» به «رؤوس» عطف شده است که بگوید در شستن پاها اسراف نکنید:
پاها از میان اعضایی که در وضو محل شستن است، با ریختن آب شسته می‌شود و چون امکان دارد موجب اسراف شود، بر عضو مسح کردنی عطف شد و این عطف نه به خاطر آن است که حکمش مسح است، بلکه تنبیهی است جهت اسراف نکردن.[۱۸۰]
همچنین در آیه نماز مسافر، قول ابوحنیفه و شافعی را هم درباره طول سفر که سبب قصر می‌شود و هم درباره حکم قصر که عزیمت است یا رخصت بیان می‌دارد، ولی به اینکه نظر شیعه چیست، اشاره‌ای نمی‌کند.[۱۸۱]
تفسیر زمخشری گویا در فضایی نوشته شده است که خبری از شیعه نیست. وی حتی در آیه رؤیت با اینکه نظرش مشابهت بسیار با نظر شیعه دارد، یادی از شیعه نمی‌کند.[۱۸۲] او در آیاتی که اهل سنت بر اساس آن‌ها فضایل ابوبکر را ادعا کرده‌اند و در مقابل، شیعه تفسیر اهل سنت را ردّ کرده است، مانند آیه غار، هم به اینکه شیعه چه نظرات مخالفی گفته‌اند، نمی‌پردازد.[۱۸۳] این رویه زمخشری بدین جهت نیست که وی، تفسیر شیعه را ندیده باشد؛ زیرا هرچند در سراسر تفسیر او الفاظ «شیعه» «امامی» وجود ندارد، ولی از لفظ «رافضه» استفاده شده است. وی در چهار موضع از تفسیرش، به خرده گرفتن بر تفسیر شیعه با اطلاق عنوان رافضی پرداخته است که خلاصه آن در جدول ۳-۱ آمده است. زمخشری در هیچ‌کدام از اقوالی که یاد کرده، به ذکر منبع آن نپرداخته است؛ نه از مفسری نام می‌برد، نه از کتابی. موردی را هم که سوره احزاب آورده، اشتباه به شیعه نسبت داده استوی پس از پذیرش نسخ آیه رجم، این مطلب که آیات رجم شیخ و شیخه در مصحف عایشه بوده، ولی مرغان آن را خوردند، از تألیفات ملاحده و روافض دانسته، در حالی که این مطلب از باورهای خود اهل سنت است و همان‌گونه که شارح کشاف گفته نزد اهل سنت، حدیث صحیح است.[۱۸۴] مضاف بر اینکه شیعه اصل قرآن بودن این آیات و نسخ شدن آن را قبول ندارد و آن را جزو باورهایی می‌داند که منجر به قبول رخداد تحریف در قرآن می‌گردد.[۱۸۵]
جدول ۳-۱٫ گستره کاربرد لفظ رافضه در تفسیر کشاف

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لفظ متن آیه سوره: آیه متن تفسیر آدرس
الرافضه فإذا فرغت فانصب شرح:۷ رافضه آن را امر خوانده‌اند یعنی علی را به خلافت نصب کن ج۴،ص۷۷۲
 الرافضه فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِه نمل:۲۲
 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت