متن کامل – نقد و بررسی چیستی، مبانی و روش تفسیر تطبیقی- قسمت ۵ |
- تقریبگرایانه است که هدفش تأکید بر مشترکات و نزدیک کردن دیدگاهها در موارد اختلافی است.
- مفسران در تفسیر تطبیقی درصدد اثبات حقانیت دیدگاه خود بودهاند و کمتر فارغ از ایدههای مذهبی و بهصورت منصفانه به بررسی دیدگاههای تفسیری مذهب مقابل پرداختهاند. در نقل آرا نیز روشهای مخدوشی به چشم میخورد.
- در تفسیر تطبیقی، مبانی بر محور حقانیت باورهای خاص یک مذهب و صحت منابع تفسیری آن مذهب استوار است.
- در بررسی تفاسیر تطبیقی موجود، میتوان به آسیبهای مبنایی و روشی اشاره کرد که برخاسته از نقایص موجود در کارکرد تطبیق است.
- ۴٫ اهداف تحقیق
این پژوهش درصدد است، اولاً به توصیف و تحلیل تلقیهای مطرح از تفسیر تطبیقی بپردازد و معلوم کند چه قرائتهایی از تفسیر تطبیقی وجود دارد و این قرائتها چه مشخصههایی دارند، یعنی فضای تفسیرپژوهی در حیطه تفسیر تطبیقی را روشن کند؛ ثانیاً با بررسی آثار تفسیری، رهیافتها، مبانی و شیوههای اجرایی تفسیر تطبیقی را تبیین کند و همچنین با بیان آسیبهایی که این گونه تفسیری را تهدید میکند، بتواند راهی به سوی رویکرد علمی به تفسیر تطبیقی بگشاید؛ زیرا بر این باور است که تفسیر تطبیقی، چه در مقام تدوین آثار تفسیری و چه در مقام آموزشهای دانشگاهی بیش از هر اقدامی، نیازمند بررسی و سنجش شاخصههای معرفتی خود است.
- ۵٫ ضرورت و اهمیت تحقیق
مقبولیت مطالعات تطبیقی در تفسیر به حدی بوده است که در قالب رشته معینی به نام تفسیر تطبیقی در مقطع دکتری ظهور کرده است و این در حالی است که هنوز خود مقوله تفسیر تطبیقی مورد کاوش جدی و منسجم قرار نگرفته است. ضرورت پژوهش حاضر در لزوم واکاوی ماهیت تفسیر تطبیقی به منظور روشن شدن تصور مقوله نامبرده است که اگر پندار محافل علمی از مقوله نامبرده شفاف گردد، مطالعه و پژوهش درباره آن از اثربخشی و بهرهوری مقبول برخوردار خواهد گشت.
با توجه به اینکه از زمان پیدایش نحلهها و گرایشهای مختلف در تفسیر قرآن، مفسران ضمن ارائه دیدگاههای تفسیری خود، نیمنگاهی هم به دیدگاههای تفسیری دیگران داشتهاند و آنها را به نقد کشیدهاند، معالوصف، تاکنون این رویکرد با نگاه معرفت درجه دومی مورد بررسی قرار نگرفته است تا مجموعه عملکرد آن مورد داوری قرار گیرد و سنجههای مختلفی که ملاک کار مفسران بوده است استخراج و آسیبشناسی شود. این تحقیق درصدد انجام این مهم است. با توجه به اینکه اکنون تفسیر تطبیقی بهصورت یک رشته علمی مورد توجه قرار گرفته است، انجام این پژوهش میتواند به ارتقای این گرایش علمی کمک کند.
- ۶٫ پیشینه تحقیق
پیشینه پژوهش در قلمرو تفسیر تطبیقی، در دو حوزه جداگانه بایستی بررسی شود: حوزه اول، مربوط به «فرآوردههای تفسیری» است. در این حوزه، در دو سه دهه اخیر، آثاری تفسیری بدین نام به وجود آمده است و افرادی به تولید «تفسیر تطبیقی» یا تأسیس آن پرداختهاند؛ حوزه دوم، حوزه «تفسیرپژوهی» است، بدین معنا که افرادی تفسیر تطبیقی را تعریف کردهاند و مشخصههایی برای تمایز «تفسیر تطبیقی» از سایر گونههای تفسیری معرفی کردهاند. رساله حاضر از سنخ تفسیرپژوهی است و میخواهد درباره «تفسیر تطبیقی» بهمثابه یک گونه تفسیری تحقیق کند و بنیانهای معرفتشناختی آن را بررسی و نقد کند، نه آنکه درصدد تولید تفسیر تطبیقی باشد.[۵] از همینرو، پیشینه آن را باید در حوزه دوم و در میان تفسیرپژوهیها جستجو کرد. نخستین کسی که در میان اهل سنت، بهصورت مکتوب، تعریفی از «تفسیر مقارن» ارائه داده، احمد کومی[۶] است. وی در کتاب «التفسیر الموضوعی»[۷] که در آخرین دهه از سده چهاردهم تألیف شده است، در حین بحث از تفسیر موضوعی، از تفسیر مقارن هم به عنوان یکی از قسیمهای تفسیر موضوعی یاد کرده و برای اولین بار آن را تعریف نموده است. پس از وی، عبدالحی فرماوی، احمد جمال عمری، زاهر بن عواض ألمعی، مصطفی مسلم و صلاح عبدالفتاح خالدی در آثار خود که همگی نام «تفسیر موضوعی» دارند، از شیوه کومی پیروی کردهاند.[۸] همچنین فهد رومی در اثر «بحوث فی اصول التفسیر و مناهجه» که یک اثر تفسیرپژوهی کلاننگر است، تفسیر مقارن را به عنوان یکی از مناهج تفسیری طبقهبندی کرده و درباره آن توضیح داده است.[۹] در این میان، تنها نوشته مستقل در زبان عربی که نگارنده بدان دست یافت، مقاله «التفسیر المقارن-دراسه تأصیلیه» اثر مصطفی مشنی است.[۱۰] مشنی مقاله خود را نخستین اثر مستقل درباره تفسیر مقارن میداند.[۱۱] وی در این مقاله، هم تفسیر مقارن را تعریف کرده و هم چند نمونه تفسیر مقارن را از تفاسیر گذشته مثال زده است. همچنین درباره روش مقایسه هم توضیحات مختصری ذکر کرده است.[۱۲]
در نگارشهای پارسی نیز کوششهای فتحالله نجارزادگان نشان از اهتمام خاص وی به مقوله «تفسیر تطبیقی» دارد. آثار ایشان از سنخ «تفسیر» است؛ اما وی در مقدمه این آثار، نظر خود را درباره چیستی و چونی تفسیر تطبیقی ارائه داده است.[۱۳]
آثار مستقلی که نگارنده در زبان فارسی، یافته است، به دو اثر محدود میشود؛ اثر اول، نوشته محمود طیب حسینی است که در «دایرهالمعارف قرآن کریم» به چاپ رسیده و به بیان برخی تعاریف از تفسیر تطبیقی میپردازد؛[۱۴] اثر دیگر، مقاله «روششناسی مطالعات تطبیقی در تفسیر قرآن» نوشته محمدعلی رضایی اصفهانی است که تکیه این مقاله پس از شناخت محدود انواع مطالعات تطبیقی در حوزه تفسیر، بر نوع خاصی از تفسیر تطبیقی است.[۱۵]
در آثار فوقالذکر که هم در زبان عربی و هم فارسی نام برده شد، نه بررسی و نقدی در عرصه تفسیرپژوهیِ «تفسیر تطبیقی» انجام شده و نه فرآوردههای تفسیری که با این عنوان نوشته شده یا ادعا شده که مشمول گونه تفسیر تطبیقی میشود، مورد داوری و سنجش قرار گرفته است. از همینرو، رساله حاضر گامی نو و بیسابقه در موضوع خود برداشته است.
- ۷٫ روش تحقیق
برای به سامان رساندن پژوهش حاضر، سه مرحله توصیف، تحلیل و نقد وضع موجود پیشبینی شده است. بدین ترتیب که ابتدا از طریق گردآوری دادههای موجود، مرحله توصیف شکل میگیرد. این دادهها در بخش بررسی تلقیها با مراجعه به منابع مرتبط با آن و در بخش بررسی تفسیر و فرآوردههای تفسیری با مراجعه به آثار تفسیری به دست میآید. سپس در مرحله تحلیل و نقد، با معیارهای روششناختی و معرفتشناسی به تبیین آنچه در گام نخست حاصل شده است، پرداخته میشود.
روش انجام تحقیق در هر فصل، به تفکیک چنین است:
در فصل دوم، موضوع تحقیق، نظریات و دیدگاهها است. برای بررسی تلقیهای مطرح از تفسیر تطبیقی، روش تحلیلی- منطقی پیش گرفته میشود. این فصل، به تحلیل مفهومی، تحلیل مبانی معرفتی و لوازم منطقیِ قرائتهای مختلف از تفسیر تطبیقی میپردازد و بر طبق همین تحلیل، داوری و نقد میشود.
در فصل سوم، تفاسیر و فرآوردههای تفسیری، در عین حال که از منظر تطبیق، تحلیل میشوند، از حیث تاریخی هم ارزیابی میگردند تا معلوم میشود سیر تاریخی تحول تفسیر تطبیقی چیست. پس این فصل افزون بر تحلیل منطقی، از روش تاریخی هم بهره میبرد. افزون بر روش تحلیلی- تاریخی، این فصل، برای بهدست آوردن سیر جریان تفسیر تطبیقی در طول پانزده سده، روش مقایسهای را هم بهکار گرفته است.
در فصل چهارم و پنجم نیز، روش پردازش اطلاعات، روش تحلیلی- منطقی است.
این رساله، در مقام بررسی وضعیت موجود است. هم در بررسی تفسیرپژوهیها و هم در ارزیابی فرآوردهها و فرآیند تفسیر تطبیقی، خواسته است به تحلیل وضعیت فعلی تفسیر تطبیقی بپردازد؛ بنابراین پژوهش حاضر، پسینی است، نه پیشینی. بخش مبانی و روش هم گرچه ظاهری توصیهای و تجویزی به خود گرفته است، اما درواقع، جنبه توصیفی و ترسیمی دارد و با عناوینی نو به توصیف میراث تفسیری نشسته است.
فصل دوم
چیستی تفسیر تطبیقی
اصطلاح «تفسیر تطبیقی» یا «تفسیر مقارن» در حوزه تفسیر قرآن، اصطلاح نوپدیدی است؛ بنابراین، چیستی این اصطلاح نوظهور، نخستین مسألهای است که در تحقیق حاضر، بررسی میشود. این فصل، دیدگاههای مطرح در فضای تفسیرپژوهی و ساحت نظریهپردازی «تفسیر تطبیقی» و «تفسیر مقارن» را در گام نخست، توصیف میکند و در گام دوم، نظریات را مورد تحلیل و نقد قرار میدهد. هدف این فصل، آن است که قرائتهای مختلف از تفسیر تطبیقی را از حیث چیستی و ماهیت، بررسی کند و معلوم کند محققانی که در خصوص تفسیر تطبیقی نظر دادهاند، چه درکی از تفسیر تطبیقی دارند و در تلقیهای ایشان چه ارکان معرفتیای برای تفسیر تطبیقی تعیین شده است و اشکالات این تلقیها کدام است؟
- ۱٫ توصیف تلقیها
در این بخش، تلقیهای موجود از اصطلاح «تفسیر تطبیقی» و «تفسیر مقارن» را در قالب پرسشهای زیر، توصیف میکنیم: ۱٫ مراد از تطبیق و مقارنه چیست؟ ۲٫ منظور از تفسیر چیست؟ ۳٫ متعلق تطبیق چیست؟ ۴٫ هدف تفسیر تطبیقی کدام است؟ ۵٫ جایگاه تفسیر تطبیقی در سامانه طبقهبندی تفاسیر کجاست؟ ۶٫ چه ملاکها و مشخصههایی برای تعیین این جایگاه در نظر گرفته شده است؟
در بخش حاضر، برای وفاداری به تعابیر تفسیرپژوهان و نیز تأمل در ملاحظاتی که ایشان در بهکارگیری واژگان «مقارن» و «تطبیقی» داشتهاند، گزارش تلقیها را در دو گروه مجزا انجام میدهیم. در گروه نخست، تعاریف عرضه شده برای تفسیر مقارن را گزارش میکنیم. در گروه دوم، تعاریف تفسیر تطبیقی را میآوریم. این تفکیک نسبت این دو اصطلاح را هم روشن خواهد نمود.
- ۱٫ ۱٫ تلقیها از اصطلاح «تفسیر مقارن»
در میان تفسیرپژوهان، اهل سنت پیشتاز بهکارگیری تعبیر «تفسیر مقارن» و بحث درباره آن بودهاند. نخستین کسی که در میان اهل سنت، بهصورت مکتوب، تعریفی از «تفسیر مقارن» ارائه داده، احمد کومی است.[۱۶] وی در کتاب «التفسیر الموضوعی» که در آخرین دهه از سده چهاردهم تألیف شده است، در حین بحث از تفسیر موضوعی، تفسیر مقارن را به عنوان یکی از اسلوبهای تفسیر و در عرض تفسیر موضوعی، یاد کرده و برای اولین بار آن را تعریف نموده است. تعاریفی که اهل سنت، پس از وی ارائه دادهاند، تحت تأثیر تعریف وی بوده است. تعریف او به نقل از شاگردش فرماوی،[۱۷] چنین است:
[جمعه 1399-09-21] [ 02:18:00 ق.ظ ]
|