ماند به تو خورشید اگر بخروشد

 

 

بی‌حمله ره هزار نخجیر زند
ماند به تو شیر اگر که شمشیر زند

 

 

از قهر تو شاهین قدر پر ریزد
ماند به تو کوه اگر به رفتار آید

 

 

وز هیبت تو شیر قضا بگریزد
دریا به تو می‌ماند اگر برخیزد
(من می‌گویم شما بگریید، ص۱۳۴)

 

۲-۱-۵ . تحلیل تصاویر تشبیهی در شعر عاشورایی معاصر
چنان‌که در پیشانی بحث تشبیه گفته شد، این صورت از صورت‌های خیال، نقش به سزایی در تصویرآفرینی ایفا می‌کند. «تشبیه باعث مجسم کردن و ممثل ساختن چیزی است که خود غایب است و به طور عادی ظهوری ندارد، یا این‌که چیزی را از آن‌چه هست در وصفی خاص، عظیم‌تر و بزرگ‌تر بنمایاند یا زیباتر و یا این‌که در مجال کوتاه و تنگنای عبارات کم، صفات و خصوصیات بی‌شماری را در مورد چیزی ثابت کند و از همه مهمتر جنبه‌ی تخییلی و تصویری تشبیه است که از رهگذر تشبیه می‌توان بسیاری از امور متباین و متضاد را که از نظر حس و تجربه‌ی عقلی دور از یکدیگر قرار دارند، در یک موضوع جمع کرد.» (صورخیال در شعر فارسی، ص۷۲) شاعران با سفر به دنیای پدیده‌ها و کشف وجوه شباهت حتی میان بی‌شباهت‌ترین آنان به هم، لذت هنری را با خود به ارمغان می‌آورند. میزان لذت مخاطب از این راز و رمزگشایی‌ها، بسته به میزان تازگی نگاه شاعر، خلاقیت و نوآوری او دارد. هر‌چه شاعر موشکافانه‌تر و هنرمندانه‌تر دنیای خود را بنگرد، تصاویری که در شعر خود عرضه می‌کند شگفت‌‌انگیزتر و غافلگیر کننده‌تر است. همان‌طورکه اشاره شد تصاویر، آیینه‌ی زندگی و تجربیات شخصی هر شاعر نیز هست. شفیعی کدکنی در کتاب صورخیال در شعر فارسی، از قول شوقی ضیف همین مطلب را می‌نویسد: «هر ادیبی دارای طبیعت خویش است، و استعارات و تشبیهات و مجاز‌هایی ویژه‌ی خویش دارد که می‌توانیم آن‌ها را تصاویر او بنامیم، تصاویر روح او که از جوهر وجود در جانش نقش بسته است» (همان، ص۲۱) تشبیه علاوه بر انعکاس درونیات و تجربه‌های شخصی شاعر گویای بسیاری از چیزهای دیگر است. همایی معتقد است از روی تشبیهات هر شاعر می‌توان ملیّت و قومیّت و آداب و رسوم هر قوم و محیط زندگانی و جغرافیای محلّی و محصولات و امور موجود در هر ناحیه را به خوبی معلوم کرد. (معانی و بیان، همایی، ص۱۳۸)
شعر عاشورایی معاصر، تصاویر تشبیهی بسیاری به خود دیده است. تصاویری اغلب چنان بدیع و شگفت که حماسه‌ای در تصویرآفرینی رقم می‌خورد و در مواردی تکرار همان تصاویر گذشتگان که خالی از هرگونه حرف تازه‌ای است. هرچه از شعر عاشورایی اوایل انقلاب فاصله گرفته، به شعر سال‌های اخیر نزدیک‌تر می‌شویم، تشبیهات کهنه کم‌‌رنگ‌تر و میزان نوآوری‌ها و تازه‌گویی‌ها افزایش می‌یابد.
تشبیه در شعر عاشورایی مورد بحث ما، از آن‌جا که از گونه‌های مختلف مورد تقسیمبندی قرار گرفت، از جهات گوناگون نیز مورد تحلیل و ارزیابی قرار می‌گیرد.
تمایل به استفاده از تشبیه موجز و کوتاه در میان شاعران عاشورایی بسیار بالاست. این چیزی است که با نگاهی گذرا به شواهد شعری تشبیه می‌توان دریافت. از آن‌جا که تشبیه بلیغ، هنری‌ترین نوع تشبیه در میان انواع آن به لحاظ حذف و وجود ادات است، شاعران برای هنری‌تر کردن تصاویر خود از آن بهره‌ی بسیار برده‌اند. از دلایل استقبال از این نوع تشبیه، کوتاهی و گویایی آن است. شاعران امروز برآنند تا بیشترین حرف‌ها را در قالب کوتاه‌ترین کلام‌ها بگویند، چرا که مخاطب امروز حوصله‌ی پرگویی‌ها و دراز گویی‌ها را ندارد. قالب‌های شعری کوتاه به همین دلیل جای مناسبی در فضای شعر امروز یافتند به طوری‌که امروزه مجموعه‌های شعر شاعران جوان، از مثنوی‌های بلند و قصیده‌های طولانی تقریباً تهی است.
از دیگر دلایل توجه به تشبیه بلیغ، هم مرز بودن آن با استعاره است. در تشبیه بلیغ، ادعای شباهت میان طرفین تشبیه به اوج خود می‌رسد و مشبه و مشبه‌به آماده می‌شوند تا در هم فرو بپیچند و با هم یکی شوند. استاد همایی معتقدند: «تأکید و مبالغه‌ی تشبیه، بسته‌ی تناسی تشبیه است (تناسی یعنی فراموشی به خود بستن) یعنی هرقدر آثار و علائم تشبیه در جمله کمتر و نامحسوس‌تر باشد، مبالغه‌ی آن در معنی بیشتر است و بدین سبب تشبیه بلیغ از تشبیه مؤکد و مؤکد از مرسل بیشتر بلاغت دارد.» (معانی و بیان، همایی، ص۱۶۱)
در مورد دیگر انواع تشبیه به لحاظ وجود یا حذف ادات، نمونه‌هایی چند در شعر هریک از شاعران دیده می‌شود. تشبیه کامل که مفصل‌ترین نوع تشبیه است در شعر گرمارودی و عزیزی که هر دو جزء نخستین شاعران انقلاب اسلامی محسوب می‌شوند و بلند‌ترین اشعار عاشورایی را در میان دیگر شاعران برگزیده دارند، بسامد بیشتری دارد. «می‌توان گفت که تشبیهات صریح به خصوص وقتی عناصر سازنده‌ی آن محسوس و طبیعی باشند، در شعر زیبایی ملموس و عینی‌تری به وجود می‌آورند؛ در حالی‌که تشبیهات غیر صریح که در آن‌ها وجه‌شبه و ادات تشبیه ذکر نشده است، شعر را بیش‌تر به فضای ابهام‌آمیز و ویژه‌ی شعر می‌کشاند. هیچ‌یک از این دو نوع تشبیه را به طور انتزاعی نمی‌توان بر دیگری ترجیح داد. مهم توافق تصویر‌ با سرشت عاطفی شعر است. هوشیاری در انتخاب نوع تصویر، هوشیاری ناآگاه و وابسته به شعور باطنی ‌شاعر است. تجربه‌های قبلی شاعر و دقت وی در جلوه‌های گوناگون حوادث و اشیاء و تأثرات عاطفی ناشی از طرز زندگی و روابط مردم و درک و تجزیه و تحلیل خوانده‌ها و شنیده‌ها و خلاصه ابعاد گوناگون زندگی عادی و روحی وی در طبیعت و میان مردم است که خطوط مشخص آن شعور باطنی را در ضمیر شاعر به وجود می‌آورد و به او نوعی هوشیاری فطری و غریزی در انتخاب نوع تصویر و نیز عناصر سازنده‌ی تصویر می‌بخشد.» (سفر در مه، ص۱۸۹)
مهمترین دریچه‌ای که برای تحلیل تصاویر شعری می‌توان از آن نگریست و به نتایج مهمی رسید، حسی و غیر حسی بودن عناصر تصویر است. برای این منظور، ابتدا تصاویر تشبیهی را به دو دسته‌ی حسی و عقلی تقسیم کرده، به تشریح هر‌یک خواهیم پرداخت.
۲-۱-۵-۱٫ تصاویر حسّی
این تصاویر، عمده‌ترین سهم را در تشبیهات شعر عاشورایی معاصر از آن خود کرده‌اند. در غالب موارد در دو طرف تشبیه، دو امر حسی و ملموس را می‌یابیم که به یکدیگر مانند شده‌اند. شاعران عاشورایی شاعرانی‌اند حس گرا که با طبیعت و محیط پیرامون خود بسیار دمساز و همساز‌اند. محمود فتوحی، در کتاب بلاغت تصویر، ذیل بحث از معرفت حسّی از قول ابویعقوب سکاکی می‌‌نویسد: «میل جان آدمی به حسّیات بیش از عقلیات است؛ زیرا با امور حسّی انس بیشتری دارد و امر آشنا را پذیرا‌تر از امر نا‌آشناست.» (بلاغت تصویر، ص۹۹)
عناصر تشکیل دهنده‌ی تصاویر حسّی در شواهد تشبیهی شعر این دوره را می‌توان ذیل چهار دسته‌ی طبیعی، انسانی، دینی و جمادی مورد تحلیل و بررسی قرار داد که عناصر طبیعی خود شامل زیر مجموعه‌هایی از قبیل گیاهان، جانوران، پرندگان و عناصر کیهانی می‌شود.
به طور کلی طبیعت در جای جای تصاویر عاشورایی موج می‌زند. عناصر طبیعی چه زمینی و چه افلاکی، چه گیاهی و چه جانوری بسیار به عنوان مشبه‌به برای عاشورائیان در نظر گرفته شده‌اند. تمام شاعران برگزیده در این پژوهش شاعرانی‌اند طبیعت‌گرا. قبلا اشاره شد که احمد عزیزی در یک از مثنوی‌های خود به نام “تعزیه‌ی بهار” در کتاب ملکوت تکلم، به طور خاص با زبان طبیعت به وصف کربلاییان می‌پردازد. این طبیعت‌گرایی‌ها، گاه عناصری نمادین است که سابقه‌ی فراوانی در اشعار با موضوع شهید و شهادت داشته‌اند و در تصاویر تشبیهی نمایان شده‌اند:
حسین،
شقایقی است که داغ جهان را منعکس می‌کند.
(زائران زاری، ص۶۳)
که شقایق از گل‌های آشنا در شعر شهادت است.
یا نخل که از قدیم، سمبل ایستادگی و مقاومت است، در این بیت بیابانکی به عنوان مشبه‌به برای حسینِ شهید u به‌کار رفته است:

 

 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت