دانشگاه آزاد اسلامی

واحد چالوس

عنوان : تحلیل محتوای کتاب تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم مقطع ابتدایی بر اساس مهارت های فراشناخت

مشاور پایان نامه :

دکتر محمد غفاری

استاد راهنما : 

دکتر خزائی

تابستان 1391

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

چکیده

هدف کلی پژوهش تحلیل محتوای کتاب تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم مقطع ابتدایی بر اساس مهارت های فراشناخت می باشد. روش پژوهش توصیفی و در اصل یک پژوهش ” تحلیل محتوایی ” است. جامعه آماری تحقیق، کتاب درسی تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم مقطع ابتدایی و واحدهای تحلیل کلیه متون، تصاویر، فعالیت های کلاسی و پرسش ها می باشند. ابزار تحقیق را چک لیست تدوین شده توسط محقق تشکیل می دهد که دارای 3 مؤلفه اصلی و 13مؤلفه فرعی می باشد که طبق آن محتوای کتاب ها کدگذاری شده و اطلاعات جمع آوری شده در جداول جداگانه و برای هر درس و هر دو کتاب تعلیمات اجتماعی مقطع ابتدایی انجام پذیرفته است. تحلیل نهایی این تحقیق که بیانگر میزان و اهمیت مؤلفه های فراشناخت در محتوای کتاب هاست، از طریق آمار توصیفی صورت گرفته است. در یک تحلیل کلی مشخص گردید که از بین مؤلفه های اصلی و فرعی فراشناخت در کتاب تعلیمات اجتماعی چهارم ابتدایی در بخش جغرافیا، پردازش اطلاعات و دانش تکلیف؛ در بخش تاریخ، دانش تکلیف و پردازش اطلاعات و در بخش مدنی، دانش تکلیف و دانش خود در محتوای کتاب مذکور از اثر بخشی بیشتری برخوردار بودند و در کتاب تعلیمات اجتماعی پنجم ابتدایی در بخش جغرافیا، تاریخ و مدنی مؤلفه های دانش تکلیف و پردازش از اثر بخشی بیشتری برخوردار بودند. و همچنین  مؤلفه های اضطراب، الگوسازی، انتخاب ایده اصلی، نگرش و انگیزش از کمترین اثر بخشی برخوردار بوده اند.

کلیدواژه ها: تحلیل محتوا، کتاب تعلیمات اجتماعی،  مهارت فراشناخت

  • مقدمه

نظام های تعلیم و تربیت حتی دوره های تاریخی از راه ها، روش ها و ابزار و وسایل مختلف، معانی، مفاهیم، افکار، ارزش ها، مهارت ها، لغات و کلمات و فنون را در قالب موضوعات و محتوای آموزشی به نسل جدید به عنوان محصّل ارائه و منتقل می نماید. کتاب مهم ترین، کهن ترین و شایع ترین وسیله برای آموزش و پرورش است. کتاب های درسی نه تنها عهده دار آموزش اولیه هستند، بلکه به مثابه محرک بیرونی در تربیت اجتماعی افراد، ایجاد انگیزه نسبت به اهداف مختلف فردی و اجتماعی و سوگیری افراد نسبت به هدف های مورد انتظار پذیرش مردم و ایدئولوژی جدید، شکل دادن شخصیت افراد، باورها و فلسفه زندگی، جهان بینی و گرایش افراد، آشنایی با ارزش های اجتماعی، الگوهای عملی، سلسله مراتب نقش ها و راه و رسم زندگی نقش خطیری ایفا می کنند( رستگار،1387).

نظام آموزش فعلی کشور، یک نظام متمرکز و برنامه های درسی آن منحصر به کتاب درسی است که در کل کشور استفاده می شود (مشایخ، 1375). این در حالی است که با توجه به وسعت کشور، تنوع و تعدد اقوام و گونه های جمعیتی و مشکلات ناشی از آن ( مثل دو زبانه بودن شاگردان)، رشد سریع علوم و تکنولوژی، تغییر سریع در هنجارها و ارزش های اجتماعی، ضرورت دارد که کتاب های درسی با دقّت کافی و تا حد امکان، عاری از هر عیب و نقص و مطابق با اهداف تعیین شده و اصول علمی تألیف گردد؛ در این مورد، بررسی محتوای کتاب های درسی می تواند به روشن شدن مسئله کمک کند و نقاط قوت و ضعف احتمالی محتوا، متناسب با اهداف تعیین شده و اصول علمی در اختیار مدیران و برنامه ریزان و مؤلفان کتاب های درسی قرار دهد (یارمحمدیان، 1377). یکی از روش های مناسب برای بررسی محتوای کتاب های درسی، روش تحلیل محتواست. تحلیل محتوا، محتوای واقعی یک پیام کلامی و یا غیر کلامی، عوامل تعیین کننده و آثار پیام را بررسی می کند (کوی[1]، 1981).

از طرف دیگر، لوی[2] (1999؛ به نقل از مشایخ، 1375) معتقد است اصطلاح محتوای برنامه ی درسی نه تنها به قسمت ها و قطعه های سازمان یافته ای که به گونه ای منظم، یک رشته علمی را تشکیل می دهند، اطلاق می شود، بلکه شامل وقایع و پدیده هایی که به نحوی، با رشته های مختلف علمی  ارتباط دارند نیز می شود.

فتحی واجارگاه (1384) معتقد است از لحاظ علمی، در برنامه ریزی درسی، حداقل دو نوع محتوا را در هر درس می توان شناسایی کرد:

  1. محتوای مکتوب که همان کتاب های درسی مورد مطالعه است.
  2. محتوای شفاهی مثل توضیحات معلم و تدریس وی در کلاس درس

ماهیت تصمیماتی که درباره ی محتوای برنامه درسی گرفته می شود، پیچیدگی خاصی دارد و تحت تأثیر عوامل و پارامترهای مختلفی است؛ مثلاً جنبه ی نظری (علمی)، جنبه ی اجتماعی و فرهنگی، جنبه ی سیاسی و جنبه ی فردی در انتخاب محتوا؛ یکی از کاربردهای تحلیل محتوای کتاب درسی، تعیین میزان تناسب و همخوانی محتوا با هدف های برنامه درسی است. تحلیل کتاب درسی که با این تعبیر نوعی ارزشیابی از کتاب درسی می تواند تلقی شود، دو بعد صوری و عقلانی دارد:

  1. تحلیل صوری کتاب درسی: با توجه به این که کتاب درسی عنصری اساسی در برنامه درسی است، در صورت جذاب و رنگی بودن، داشتن طراحی مناسب، خط زیبا با فواصل مناسب و کاغذ خوب، امکان یادگیری افزایش می یابد. برای افزایش جذابیت کتاب های درسی توجه یکسان و متعادل به عواملی همچون نژادها، اقلیت ها، مذهب ها، جنسیت، مشاغل و طبقات اجتماعی لازم است. در این بعد از تحلیل کتاب درسی به عوامل ظاهری محتوا همچون مواردی که اشاره شد، توجه شده و تحلیل گر این موارد را بررسی می کند.
  2. تحلیل عقلانی کتاب درسی: این بعد، اهمیت فراوانی در تحلیل یا ارزشیابی کتاب درسی دارد. در این زمینه می توان از تناسب محتوا با سطح رشد عمومی دانش آموزان در گروه سنی، تناسب محتوا با ساختار دانش و سطح رشد شاگردان و تناسب محتوا با تجربیات قبلی و یا علایق و انگیزه های دانش آموزان نام برد (یارمحمدیان، 1377)؛ لذا مسئله اساسی این مطالعه این است که ضمن تعریف و تبیین مفهوم تحلیل محتوای کتاب درسی، ویژگی ها و مراحل تحلیل محتوا، به تشریح مهم ترین مدل ها، تکنیک ها و روش های تحلیل محتوا می پردازد ( به نقل از جعفری هرندی و همکاران، 1387).

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه کلیک کنید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت