کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



  فیدهای XML

 



  • full potential and dignity of migrant workers in a climate of freedom, equity, and stability in accordance with the laws, regulations, and policies of respective ASEAN Member Countries;

 

  • The receiving states and the sending states shall, for humanitarian reasons, closely cooperate to resolve the cases of migrant workers who, through no fault of their own, have subsequently become undocumented;

 

  • The receiving states and the sending states shall take into account the fundamental rights and dignity of migrant workers and family members already residing with them without undermining the application by the receiving states of their laws, regulations and policies; and

 

  • Nothing in the present Declaration shall be interpreted as implying the regularisation of the situation of migrant workers who are undocumented.

OBLIGATIONS OF RECEIVING STATES
Pursuant to the prevailing laws, regulations and policies of the respective receiving states, the receiving states will:

 

    1. Intensify efforts to protect the fundamental human rights, promote the welfare and uphold human dignity of migrant workers;

 

    1. Work towards the achievement of harmony and tolerance between receiving states and migrant workers;

 

    1. Facilitate access to resources and remedies through information, training and education, access to justice, and social welfare services as appropriate and in accordance with the legislation of the receiving state, provided that they fulfill the requirements under applicable laws, regulations and policies of the said state, bilateral agreements and multilateral treaties;

 

    1. Promote fair and appropriate employment protection, payment of wages, and adequate access to decent working and living conditions for migrant workers;

 

    1. Provide migrant workers, who may be victims of discrimination, abuse, exploitation, violence, with adequate access to the legal and judicial system of the receiving states; and

 

  1. Facilitate the exercise of consular functions to consular or diplomatic authorities of states of origin when a migrant worker is arrested or committed to prison or custody or detained in any other manner, under the laws and regulations of the receiving state and in accordance with the Vienna Convention on Consular Relations.

OBLIGATIONS OF SENDING STATES
Pursuant to the prevailing laws, regulations and policies of the respective sending states, the sending states will:

 

    1. Enhance measures related to the promotion and protection of the rights of migrant workers;

 

    1. Ensure access to employment and livelihood opportunities for their citizens as sustainable alternatives to migration of workers;

 

    1. Set up policies and procedures to facilitate aspects of migration of workers, including recruitment, preparation for deployment overseas and protection of the migrant workers when abroad as well as repatriation and reintegration to the countries of origin; and

 

  1. Establish and promote legal practices to regulate recruitment of migrant workers and adopt mechanisms to eliminate recruitment malpractices through legal and valid contracts, regulation and accreditation of recruitment agencies and employers, and blacklisting of negligent/unlawful agencies.

COMMITMENTS BY ASEAN
For purposes of protecting and promoting the rights of migrant workers, ASEAN Member Countries in accordance with national laws, regulations and policies, will:

 

    1. Promote decent, humane, productive, dignified and remunerative employment for migrant workers;

 

    1. Establish and implement human resource development programmes and reintegration programmes for migrant workers in their countries of origin;

 

    1. Take concrete measures to prevent or curb the smuggling and trafficking in persons by, among others, introducing stiffer penalties for those who are involved in these activities;

 

    1. Facilitate data-sharing on matters related to migrant workers, for the purpose of enhancing policies and programmes concerning migrant workers in both sending and receiving states;

 

    1. Promote capacity building by sharing of information, best practices as well as opportunities and challenges encountered by ASEAN Member Countries in relation to protection and promotion of migrant workers’ rights and welfare;

 

    1. Extend assistance to migrant workers of ASEAN Member Countries who are caught in conflict or crisis situations outside ASEAN in the event of need and based on the capacities and resources of the Embassies and Consular Offices of the relevant ASEAN Member Countries, based on bilateral consultations and arrangements;

 

    1. Encourage international organisations, ASEAN dialogue partners and other countries to respect the principles and extend support and assistance to the implementation of the measures contained in this Declaration; and

 

  1. Task the relevant ASEAN bodies to follow up on the Declaration and to develop an ASEAN instrument on the protection and promotion of the rights of migrant workers, consistent with ASEAN’s vision of a caring and sharing Community, and direct the Secretary-General of ASEAN to submit annually a report on the progress of the implementation of the Declaration to the Summit through the ASEAN Ministerial Meeting.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-09-21] [ 01:20:00 ق.ظ ]




  • ۴٫ ۲٫ ۵٫ مفهوم‌شناسی ۲۱۳

 

  • ۴٫ ۲٫ ۵٫ اهمیّت حراست از بیت‌المال ۲۱۳

 

  • ۴٫ ۲٫ ۵٫ پای‌بندی حضرت به حراست از بیت‌المال ۲۱۷

 

  • ۲٫ ۵٫ برخورداری همگان از سرانۀ برابر ۲۲۶

 

  • ۲٫ ۵٫ بازرگانی و تولید ۲۲۹

 

  • ۲٫ ۵٫ اعتدال و میانه‌روی ۲۳۲

نتیجه‌گیری ۲۳۶
پیشنهادها ۲۳۷
منابع و مأخذ ۲۳۸
منابع فارسی ۲۳۸
منابع عربی ۲۴۲
مقدّمه
همواره پرداختن به موضوعات مختلف در آموزه‌های دینی، مورد توجّه اهل تحقیق و پژوهش بوده است و هرکسی به تناسب شرایط مختلف، به برّرسی موضوعی در آموزه‌های دینی پرداخته است. یکی از منابع گران‌سنگ که از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمؤمنین (×) ما را به واقعیّت‌های جهان رهنمون می‌سازد، نهج البلاغه است. هرکسی از دیدگاه خود در این کتاب غور می‌کند و موضوعاتی را برّرسی می‌کند و کسانی هم هستند که به یک موضوع می‌پردازند، امّا هرکدام از منظری این موضوعات را شناسایی می‌کنند. یکی از موضوعات اجتماعی که در نهج البلاغه، بایستی بدان پرداخته شود، علل فروپاشی و انحطاط جوامع است.
دغدغۀ بسیاری از دولتمردان و زمامداران این است که دوران حکومت و فرمانروایی خود را افزایش دهند و به‌طور ناگهانی و سریع از صفحۀ روزگار محو نشوند. طبق اصل قانونمند بودن جوامع و شباهت سرنوشت ملل و اقوام گوناگون، تعالی و انحطاط جوامع، عزّت و ذلّت آن‌ها، از روی تصادف نخواهد بود. هر دولتی تلاش می‌کند تا سال‌های متمادی، قدرت و حکومت را در دست داشته باشد و با اقتدار بیشتری، حکمرانی کند، از این‌رو این موضوع بسیار حائز اهمیّت است و باید این عوامل از آموزه‌های دینی استخراج شود تا دولت‌ها از این عوامل دوری کنند و عواملی که قدرت آن‌ها را تحکیم می‌کند، به کار ببندند.
یکی از موضوعاتی که در بیانات رهبر معظّم انقلاب مشاهده می‌شود، بحث انحطاط جوامع است که گویی یکی از مطالبات دیرین ایشان، استخراج و استنتاج این بحث از نهج البلاغه است. ایشان در خطبه‌های نمازجمعه سال ۱۳۶۷ در این‌باره فرمودند:
«عواملی که در درون جامعه به وجود می‌آید و جامعه را به ضعف و انحطاط دچار می‌کند و موجب زوال جامعه و دولت حق می‌شود، در قرآن و حدیث شمرده شده است. اگر قرآن و نهج البلاغه، و احادیث را مطالعه کنیم، خواهیم دید که خدای متعال و اولیای معصومین (^) این موضوع را بسیار مهم دانسته‌اند و به قدر کافی به ما مردم درباره آن توصیه کرده‌اند و راه و چاه را نشان داده‌اند.»[۱]
دربارۀ علل سقوط و انحطاط جوامع، رساله‌هایی نگاشته شده است که هرکدام از زاویه‌ای به این موضوع پرداخته‌اند، امّا به جهت اهمیّت موضوع و جامع نبودن مباحث پیشین، بر آن شدیم رساله‌ای جدید بنویسیم و گوشه‌ای دیگر از این مبحث مهم را بازگو کنیم.
پیش از پرداختن به متن اصلی، دو تذکر لازم است:
۱ـ تمام ارجاعات نهج البلاغه، و شماره‌گذاری‌ خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌ها، بر اساس فهرست نسخۀ صبحی صالح است.
۲ـ در ترجمۀ متون نهج البلاغه، از کتاب‌های زیر استفاده شده است:
ترجمه حسین ‏انصاریان، چاپ دوم، تهران، پیام آزادى، ۱۳۸۶؛
ترجمه و شرح على نقى فیض الاسلام اصفهانى‏، چاپ پنجم، تهران، مؤسسه چاپ و نشر تألیفات فیض الإسلام، ۱۳۷۹؛
ترجمه جعفر شهیدى، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۸؛
جعفری، سیّد محمّد مهدی، پرتوی از نهج البلاغه، چاپ دوم، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۴٫
بخش اوّل
کلّیات و مفاهیم
فصل اوّل
کلّیات و مفاهیم
توجّه به مقدّماتی چون بیان مسألۀ تحقیق، سؤالات، فرضیّات، اهداف و ضرورت آن برای دست‌یابی به دورنمایی از جهت پژوهش رساله و مسیر حرکت علمی آن، الزامی است. از این رو در بخش کلیّات به آن‌ها پرداخته‌ایم.

 

  1. ۱٫ بیان مسألۀ تحقیق

یکی از مسائل اساسی در همۀ جوامع، برّرسی علل و عوامل عظمت و انحطاط آن‌هاست و این موضوع گذشته از قرآن کریم در نهج ‌البلاغه و آموزه‌های امام علی (×)، برجستگی ویژه‌ای دارد که آن‌ها را نسبت به دیگر منابعی که در آن‌ها بحثی بدین امر اختصاص یافته ممتاز ساخته است. امام علی (×) به‌دلیل آشنایی عمیق با قرآن کریم و بینش ژرف‌اندیش و شناخت عمیقی که از قوانین الهی و سنّت‌های تاریخی داشته و نیز تجربۀ تاریخی دوران خودش، آموزه‌ها و نکات بسیاری درباره علل و عوامل انحطاط، آسیب‌دیدگی و فروپاشی جوامع مطرح کرده است. استخراج این مطالب و دسته‌بندی و تحلیل محتوای آن‌ها می‌تواند منظومه‌ای گرانقدر در این موضوع فراهم کند که این پایان‌نامه بر آن است تا با روش تحلیل محتوا و نگاه موضوعی بر اساس قواعد فقه‌الحدیثی و تشکیل خانوادۀ حدیث این موضوع را سامان دهد.

 

  1. ۱٫ سؤالات تحقیق

۱ـ عوامل فروپاشی جوامع از منظر امیرالمؤمنین علی (×) چیست؟
۲ـ عوامل تحکیم‌کننده و بازدارندۀ جوامع از فروپاشی در منظر حضرت علی (×)چیست؟

 

    1. ۱٫ فرضیّات تحقیق

 

 
 
 
wpadminbar" style="box-sizing: inherit; font-size: 13px; line-height: 32px; direction: rtl; color: #cccccc; font-family: -apple-system, BlinkMacSystemFont,;">
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:20:00 ق.ظ ]




«خوی عرب غارتگری است و هنگام غلبه، هرچه را در دست مردم می‌یابد، می‌رباید و کاری به حکومت‌کردن میان مردم و دفاع از حقوق برخی در مقابل برخی دیگر ندارند. تنها هدفش از حکومت، برخورداری از مال مردم است و به قانون‌گذاری و امر و نهی و سایر امور کاری نداشته و از کشورداری دور بوده و زمانی به این امر نزدیک شد که به‌واسطه دین، خوی آن‌ها دگرگون شده و نیروی فرمانروایی آنان به آیین تبدیل گشت.»[۵۷]
امیرالمؤمنین (×) در میان چنین قومی می‌خواهد پرچم الغای خودکامگی و خودکامگی‌پذیری را بلند کند و مشخّص است که این کار با چه مشکلاتی مواجه است. امّا ایشان در سیرۀ حکومتی خود، ملاک‌ها و معیارهایی دارد که نمی‌تواند از آن عدول کند. یکی از معیار‌های لازم برای حکومت در مکتب علوی (×) پرهیز از استبداد و خودکامگی است. در اندیشۀ امیرالمؤمنین علی (×) هرگونه روابط و مناسباتی که بر اساس روحیۀ خودکامگی و استبداد باشد، منفور و مردود است. یکی از آسیب‌هایی که برای یک حکومت ممکن به‌وجود بیاید این است که خودکامه شود و هرگونه رفتاری را برای خود جایز بداند. حضرت در رفتار خود این حسّاسیّت را در تاریخ ثبت نموده است. ایشان زمانی‌که خطبه‌ای پیرامون حقوق متقابل در سرزمین صفّین ایراد می‌فرمودند، مردی از یارانش برخاست و سخنانی طولانی در ستایش از امام مطرح کرد و حضرت سخت آشفته شدند و در نکوهش و نفی خودکامگی فرمودند:
«وَ إِنَّ مِنْ‏أَسْخَفِ حَالاتِ الْوُلَاهِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ یُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ وَ یُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى الْکِبْرِ وَ قَدْ کَرِهْتُ أَنْ یَکُونَ جَالَ فِی ظَنِّکُمْ أَنِّی أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ وَ اسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ کَذَلِکَ وَ لَوْ کُنْتُ أُحِبُّ أَنْ یُقَالَ ذَلِکَ لَتَرَکْتُهُ انْحِطَاطاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ عَنْ تَنَاوّل مَا هُوَ أَحَقُّ بِهِ مِنَ الْعَظَمَهِ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ فَلَا تُثْنُوا عَلَیَّ بِجَمِیلِ ثَنَاءٍ لِإِخْرَاجِی نَفْسِی إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِلَیْکُمْ مِنَ التَّقِیَّهِ [الْبَقِیَّهِ] فِی حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا.»[۵۸]
و از پست‏ترین حالات حاکمان نزد مردمان شایسته این است که به آنان گمان عشق به خودستایى برده شود، و کارشان قیافۀ برترى‎جویى به خود گرفته باشد، و من میل ندارم که در خاطر شما بگذرد که من به خودستایى علاقه‌مندم و عاشق شنیدن مدح و ثنایم، به حمد خدا این‌گونه نیستم، و اگر دوست‌دار این مسأله بودم باز هم به‌خاطر خاکسارى در برابر عظمت و کبریایى حق که از همه‌ کس به آن سزاوارتر است آن‌را رها مى‏کردم. چه‌بسا مردمى که ستایش خود را به‌وسیلۀ جامعه پس از رنج و زحمت، شیرین شمارند، ولى مرا به‌خاطر آن‌که نفس خود را براى خدا و خدمت به شما به کار گرفته‏ام و هنوز از اداى کامل آن حقوق فارغ نشده‏ام و واجباتى که چاره‏اى جز انجام آن‌ها ندارم ثنا نگویید.
در ادامه نیز فرمودند:
«فَلَا تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَهُ وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَهِ وَ لَا تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَهِ وَ لَا تَظُنُّوا بِی اسْتِثْقَالًا فِی حَقٍّ قِیلَ لِی وَ لَا الْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِی فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ یُقَالَ لَهُ أَوِ الْعَدْلَ أَنْ یُعْرَضَ عَلَیْهِ کَانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَیْه‏.»[۵۹]
پس با من آن‌سان که با سرکشان سخن مى‏گویند سخن مگویید، و آن‌چه را در برابر مردم خشمگین پنهان مى‏کنند از من پنهان مدارید، و با مدارا و چاپلوسى با من معاشرت ننمایید، و گمان نکنید که شنیدن سخن حق بر من سنگین است، و مپندارید که تعظیم نابه‌جاى خود را از شما درخواست دارم، زیرا آن که اگر سخن حق به او گفته شود، یا عدالت به او پیشنهاد گردد بر او سنگین آید، عمل به حق و عدل بر او دشوارتر است‏.
امام به‌عنوان معلّم بشریّت، به مردم آموزش می‌دهد که فرهنگ ستایش‌گری، چاپلوسی و تعریف و تمجید از زمامداران را از زندگی خود پاک کنند و خوی شیطانی را به کناری وا نهند. ادارۀ امور جامعه با زیر پا گذاشتن تصمیم‌های خودکامانه میسور است. امام علی (×) زمانی حکومت را در دست گرفتند که استبداد و خودکامگی امری رایج در شیوۀ حکومت‌داری بود. حضرت امیر (×) استبداد و خودمداری را در هیچ شرایطی نمی‌پذیرفت و خودکامگی را در سلوک حکومت‌داری ملغی می‌دانست و ضمن تذکّر به عمّال خویش آنان‌را از استبداد بر حذر می‌داشت. در نامۀ‌ خود به اشعث بن قیس، استاندار آذربایجان نوشت:
«لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّهٍ.»[۶۰]
تو حق ندارى نسبت به رعیّت استبدادى ورزى.
حکومت امام علی (×) حکومتی است به دور از خودکامگی و حضرت در این مسیر، هیچ‌گاه از سیرۀ خود عدول نکرد و در تاریخ، سیرۀ خویش را ثبت نمود. امام به این مسأله دقّت داشته‌اند و در سخنان خود به همگان گوشزد کرده‌اند:
«مَنْ مَلَک اسْتَأْثَرَ.»[۶۱]
هر که بر ملک دست یافت تنها خود را دید و از دیگران رو بتافت.
در مدرسه علوی (×) گردن‌فرازی، گردن‌کشی و

 

منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است

دریدن حقوق و حرمت افراد هیچ جایگاهی ندارد و کارگزاران حضرت در دستورالعمل‌هایی که به آنان ابلاغ می‌شد، همواره این مسأله را مشاهده نموده‌اند. در اندیشۀ حضرت، کسی‌که منصب و مسندی دارد اجازه ندارد هر رفتار و هر عملی را انجام دهد و در وجود هیچ‌کس نباید میل به استبداد وجود داشته باشد. بیماری استبداد، اگر در حکومتی شیوع پیدا کند، موجب هلاکت دستگاه حاکم می‌شود. این حقیقت در عهدنامۀ مالک اشتر بیان شده و حضرت او را به شدّت از این بیماری پرهیز داده و به وی فرموده است:
«وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ فَإِنَّ ذَلِکَ إِدْغَالٌ فِی الْقَلْبِ وَ مَنْهَکَهٌ لِلدِّینِ وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِیَر.»[۶۲]
و مبادا بگویی: من بر آنان مسلّطم، از من فرمان دادن است و از ایشان فرمان بردن، زیرا چنین گفته‌ای [و این‌گونه فهمی] موجب تیره و تباه گردانیدن دل، و ناتوان و فرسوده ساختن دین، و نزدیک شدن به دگرگونی است.
در دیدگاه مولای متّقیان و پیشوای آزادی‌خواهان، خودکامگی به منزلۀ اعلام جنگ با خداست و بدین‌خاطر حضرت ظهور اندکی خودکامگی در کارگزاران خود را تاب نمی‌‌آورد و آنان‌‌را نسبت به این خطر توجیه می‌کرد. در عهدنامۀ مالک اشتر چنین هشدار داده است:
«وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ یَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ یُؤْتَى عَلَى أَیْدِیهِمْ فِی الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ مِثْلِ الَّذِی تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ یُعْطِیَکَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ فَإِنَّکَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِی الْأَمْرِ عَلَیْکَ فَوْقَکَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاکَ وَ قَدِ اسْتَکْفَاکَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاکَ بِهِمْ وَ لَا تَنْصِبَنَّ نَفْسَکَ لِحَرْبِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا یَدَ لَکَ بِنِقْمَتِهِ وَ لَا غِنَى بِکَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ لَا تَنْدَمَنَّ عَلَى عَفْوٍ وَ لَا تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَهٍ وَ لَا تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَهٍ وَجَدْتَ [عَنْهَا] مِنْهَا مَنْدُوحَهً.»[۶۳]
بر رعیّت همچون حیوان درنده مباش که خوردن آنان‌را غنیمت دانى، که رعیّت بر دو گروهند: یا برادر دینى تواند، یا انسان‌هایى مانند تو، که خطاهایى از آنان سر مى‏زند، علل گناهى بر آنان عارض مى‏شود، و گناهانى از آنان به عمد یا اشتباه بروز مى‏کند، پس همان‌گونه که علاقه دارى خداوند بخشش و چشم‌پوشى را به تو عنایت نماید رعیّت را مورد عفو و چشم‌پوشى قرار بده، چرا که تو از نظر قدرت برتر از آنانى، و آن‌که بر تو ولایت دارد بالاتر از تو مى‏باشد، و خداوند برتر از آن کسى که تو را والى مصر نموده، خداوند کفایت امور رعیّت را از تو خواسته، و به‌خاطر آنان تو را در عرصۀ آزمایش قرار داده. خود را آماده جنگ با خدا نکن، که تو را تحمّل کیفر او نیست، و از عفو و رحمتش بى‏نیاز نمى‏باشى. از گذشتى که از مردم کرده‏اى پشیمان مشو، و بر کیفرى که داده‏اى شاد مباش، و به خشمى که راه بیرون رفتن از آن وجود دارد شتاب مکن.
«آن‌ که در اسارتِ ذلّت حیوانیّت قرار می‌گیرد، این ذلّت را به صورت خودکامگی، تجبّر و درقالب گردن‌فرازی و گردن‌کشی در تصمیم‌گیری و در سلوک و رفتار خویش نشان می‌دهد که این هلاکتی سخت برای آدمی و جامعۀ انسانی است.»[۶۴] امیرالمؤمنین (×) به کارگزار خود آموخت که از سرکشی و تکبّر و خودکامگی دوری کند که این بیماری خطرناک، موجب هلاک می‌شود. ایشان به مالک فرمود:
«إِیَّاکَ وَ مُسَامَاهَ اللَّهِ فِی عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِی جَبَرُوتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ یُذِلُّ کُلَّ جَبَّارٍ وَ یُهِینُ کُلَّ مُخْتَال‏.»[۶۵]
از برابر داشتن خود با عظمت حق، و از تشبّه خود با جبروت خداوند بر حذر باش، که خدای متعال هر گردن‌کشى را خوار، و هر متکبّرى را بى‏ارزش و پست مى‏کند.
«زمامداران خودکامه در امور مردم، چنان‌که خود می‌خواهند (بدون ترس و بیم از حساب و کتاب، پرسش و مؤاخذه و جزا و عقاب) تصمیم می‌گیرند و رفتار می‌نمایند. منشأ این امر از آن‌جاست که زمامداران خود را مکلّف نمی‌دانند تا تصمیمات و مناسبات و تصرّفات خود را با شریعت، یا بر قانون، یا با ارادۀ ملّت مطابق سازند.»[۶۶] بنابراین در سفارش‌های امیرالمؤمنین (×) مشاهده می‌کنیم که ایشان کارگزار خود، مالک اشتر را از استئثار برحذر می‌دارند و به او می‌فرمایند:
«وَ إِیَّاکَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِیهِ أُسْوَه.»[۶۷]
و بپرهیز از آن‌که چیزى‌را به خود مخصوص دارى که (بهره) همۀ مردم در آن یکسان است.

 

  1. ۲٫ ۱٫ ۲٫ استبداد، عامل تباهی

سیاست‌مداران زمانی‌که ادارۀ جامعه را مشکل ببینند و در برابر گرفتاری‌های حاد قرار بگیرند، برای نجات خود از این وضعیّت، دست به دامن روش اسبتداد و رفتارهای خودکامانه می‌شوند. حضرت در گفتاری استبداد را موجب هلاکت می‌دانند:
«مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ.»[۶۸]
هر که خود رأى گردید به هلاکت رسید.
ابن‌خلدون در مقدّمۀ کتاب خود می‌نویسد:
«طبیعت کشورداری اقتضا می‌کند که دولت به‌سوی خودکامگی گراید و تا هنگامی‌که بزرگی و سیادت در میان دسته‌ای مشترک است و همه یک
سان در راه آن می‌کوشند همّت‌های آنان در غلبه بر بیگانه و دفاع از مرز و بوم خویش به‌منزلۀ یگانه راهنمای ایشان در سربلندی و نیروی حمایت آنان خواهد بود و هدف و مقصد همۀ آنان عزّت و ارجمندی می‌باشد، چنان‌که مرگ را در بنیان نهادن کاخ بزرگواری برایشان گوارا خواهد ساخت و جان‌سپاری را بر تباهی آن ترجیح خواهند داد، لیکن هرگاه یکی از آنان فرمانروای مطلق گردد، عصبیّت دیگران را سرکوب می‌سازد و تمام عصبیّت‌ را رام خود می‌کند و همه ثروت‌ها و اموال را به خود اختصاص می‌دهد. در نتیجه دیگران در امر ارجمندی و مناعت، زبونی و ناتوانی نشان می‌دهند و نیرومندی و غلبه‌جویی ایشان به سستی مبدّل می‌شود و به خواری و بندگی خو می‌گیرد، آن‌گاه نسل دوم ایشان هم بر همین شیوه تربیت می‌شوند و گمان می‌کنند مستمری و حقوقی که از سلطان می‌گیرند به‌منزلۀ مزد ایشان در برابر حمایت و یاری به اوست و جز این چیزی در عقل آنان نمی‌گنجد. در نتیجۀ این وضع، سستی و خلل به دولت راه می‌یابد و از قدرت و شکوه آن کاسته می‌شود. زیرا تباهی و عصبیّت به‌علّت از میان رفتن روح دلاوری و جنگاوری در مردم، سبب می‌شود که دولت رو به ضعف و فرسودگی و سال‌خوردگی بگذارد.»[۶۹]
عنوان گردید که دولت‌ها در ابتدا با مشارکت گروهی به قدرت می‎رسند و پس از آن‌که بر اقتدار خویش افزودند، شرکای خود را کنار می‌زنند و به اوج خودکامگی و انحصار قدرت می‎‌رسند و در نتیجه به‌خاطر کم شدن عصبیّت‌ها و از بین رفتن حمایت‌ها به فرسودگی می‌رسند و در پایان هم با یک هجوم و قیام بساط آن‌ها برچیده خواهد شد. خودکامگی ملازم با انحطاط است و امام همواره دربارۀ آن هشدار داده است:
«الِاسْتِبْدَادُ بِرَأْیِکَ‏ یُزِلُّکَ وَ یُهَوِّرُکَ فِی‏الْمَهَاوِی.‏»‏[۷۰]
خودرأیی و خودکامگی تو را می‌لغزاند و در پرتگاه‌ها می‌افکند.
«مفهوم این جملات هرگز نفی قاطعیّت در اجرای قانون نیست، بلکه روح این کلمات بلند، مبارزه با روحیۀ دیکتاتوری، استبداد و خودمحوری کارگزاران نظام است.»[۷۱]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:19:00 ق.ظ ]




  1. ۲٫ ۲٫ به‌سامانی نظام حکومتی وارسته از خودکامگی

حکومتی که از خودکامگی و استبداد دور است، باید در دستگاه حکومتی‌اش اصول، قواعد و روش‌هایی را به‌کار بندد تا این نظام دچار استبداد و خودرأیی نشود.

 

  1. ۴٫ ۲٫ ۲٫ دقّت در گزینش کارکنان

امیر جسم و جان، حضرت علی (×) در نامۀ ۵۳ به کارگزار امین و پارسای خود، مالک اشتر فرمان می‌دهد که کارگزارانی را برای خود گزینش و انتخاب کند که چاپلوس و ثناگو نباشند، حق را با زبان صراحت و صداقت بیان کنند، و در برابر بی‌قانونی‌ها ایستادگی کنند. توصیۀ ایشان به مالک این است:
«ثُمَّ لْیَکُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَکَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَکَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَهً فِیمَا یَکُونُ مِنْکَ مِمَّا کَرِهَ اللَّهُ لِاوّلیَائِهِ وَاقِعاً ذَلکَِ مِنْ هَوَاکَ حَیْثُ وَقَعَ وَ الْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلَّا یُطْرُوکَ وَ لَا یَبْجَحُوکَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَإِنَّ کَثْرَهَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِی مِنَ الْعِزَّه.»[۱۲۱]
و نیز باید از وزرایت برگزیده‏ترینشان نزد تو وزیرى باشد که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید، و نسبت به‌ آن‌چه‌ که خداوند براى اولیائش خوش ندارد کمتر تو را یارى دهد، گرچه این برنامه بر علیه میل تو به هرجا که خواهد برسد. به اهل پاکدامنى و صدق بپیوند، و آنان‌را آن‌چنان تعلیم ده که تو را زیاد تعریف نکنند، و بیهوده به کارى که انجام نداده‏اى تو را شاد ننمایند، که تمجید فراوان ایجاد کبر و نخوت کند، و به گردن‌کشى نزدیک نماید.
چاپلوسی و ستایش‌گری کارمندان از زمامدار و حاکم موجب می‌گردد خوی استکباری در وی پدیدار شود و روحیۀ استکباری در زمامدار شکل گیرد و او را گرفتار آسیب‌های استبداد کند. امام در سرتاسر دوران زعامت و رهبری خویش، تلاش‌های فراوانی برای زدودن این ناپاکی از دامن سیاست کردند، و این‌ها نمونه‌هایی از این تلاش‌های ایشان بود.

 

  1. ۴٫ ۲٫ ۲٫ انتقادپذیری

در یک جامعۀ متمدّن و جامعه‌ای که مردم و دولتمردان آن، خواهان پیشرفت و تعالی هستند، روحیۀ انتقادگری و انتقادپذیری موجود است. این روحیه در صورتی در حاکمان بروز می‌کند که روحیۀ استکباری تجلّی نکند. به هر میزان که انسان از خوی استکباری فاصله بگیرد، انتقادپذیرتر می‌شود. «امام نظارت مردمان بر زمامداران و نحوه ادارۀ امور، و انتقاد و اعتراض آنان به زمامداران و راه و رسمشان را صحه گذشته است، زیرا زمامداری به دور از نظارت مردمی و خالی از انتقاد و اعتراض، عرصه‌ای خواهد بود که در آن هر انحراف و ستمی ریشه می‌زند، رشد می‌کند و تباهی می‌آفریند. بی‌گمان هرچه نظارت‌های مردمی و فضای انتقاد و اعتراض بازتر و به‌سامان‌تر باشد، امکان اصلاح امور (به‌موقع و با کم‌ترین هزینه) بیشتر می‌شود.»[۱۲۲] از همین‌روست که حضرت علی (×) خطاب به مردم چنین فرموده‌اند:
«فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَهٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَهٍ بِعَدْل ٍ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی‏‏ إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی‏.»[۱۲۳]
از گفتار به حق، یا رأی زدنی به دادگری باز نایستید، که من در نظر خود نه بالاتر از آنم که خطا کنم، و نه در کارم از ا

 

دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir

شتباه ایمنم. مگر اینکه خداوند مرا از نفسم کفایت کند نفسى که خداوند از من به آن مالک‏تر است.
حکومتی که خودکامه نباشد، انتقادپذیر است و انتقاد از خود را برمی‌تابد و آن‌‌را عاملی برای پیشرفت خود می‌داند؛ زیرا می‌داند که در پرتو انتقاد سازنده است که می‌تواند مشکلاتش را بشناسد و برای حلّ آن‌ها چاره‌اندیشی نماید، امّا اگر حکومت خودکامه و مستبدّ باشد، تاب و تحمّل انتقاد را ندارد و هر منتقد و معترضی را سرکوب می‌کند و اجازۀ انتقاد به سیاست‌ها را به احدی نمی‌دهد.

 

  1. ۲٫ ۲٫ حاکمیّت فرهنگ عقلانیت و دوراندیشی

حکومت به دور از خودکامه، حکومتی است که فرهنگ عقلانیت، دوراندیشی، خردورزی و تدبیر در آن حاکم است. حکومت اگر با خرد جمعی پیش برود، دستاوردهای بزرگی را رقم خواهد زد. «اندیشه‌ورزی از چند جهت در ردیف ابزار مدیریّت است، چون صدور فرمان‌ها و دستورها از ارکان مدیریّت می‌باشد و فرمان نیز نتیجۀ نقش اندیشه‌ورزی در آدمی در رابطۀ با مشکل و حلّ آن است. لذا مدیریّت هم به برنامه نیاز دارد و برنامه هم به اندیشیدن در باب اهداف و نیازها و سنجش آن‌ها با یکدیگر.»[۱۲۴]

 

  1. ۵٫ ۲٫ ۲٫ تعقّل
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:19:00 ق.ظ ]




  1. ۳٫ عوامل اجتماعی آسیب‌زننده به جامعه

یکی دیگر از عواملی که پایه‌های جامعه را لرزان و خطرپذیر می‌کند، عوامل اجتماعی آسیب‌زننده است. اگر این عوامل اجتماعی، در حکومتی شیوع پیدا کند، آن حکومت سرنوشتی جز زوال و نابودی نخواهد داشت.

 

  1. ۱٫ ۳٫ اختلاف و تفرقه

شاید بتوان اختلاف و تفرقه را از مهم‌ترین عوامل اجتماعی فروپاشی دانست. تشتّت آرا و چندگانگی در یک جامعه، ثمره‌ای جز انحطاط ندارد.

 

  1. ۱٫ ۱٫ ۳٫ اختلاف، عامل شکست و نابودی

اختلاف و پراکندگی، عزّت جامعه و صلابت آن‌را از بین می‌برد. رستگاری و فلاح در سایۀ اتّحاد محقّق می‌شود. اگر این مسأله در بدنۀ جامعه به‌وجود نیاید و مردم با یکدیگر و یا با حکمرانان دچار اختلاف گردند، شاکلۀ حکومت و جامعه دستخوش دگرگونی و سقوط قرار می‌گیرد و در این‌چنین فضایی نباید توقّع آرامش و امنیّت داشت. «مؤلّفۀ اصلی اجتماع، وحدت است و بدون انسجام ملّی و همبستگی میان اشخاص و افراد بشری، اجتماع معنا و مفهوم درستی نخواهد داشت و امکان تحقق خارجی برای جامعه فراهم نمی‌شود.»[۱۹۰]
امام علی (×) یکی از علل شکست کوفیان را بروز تفرقه و حزب‌گرایی در میان آنان می‌داند:
«أَلَا وَ إِنَّکُمْ قَدْ نَفَضْتُمْ أَیْدِیَکُمْ مِنْ حَبْلِ الطَّاعَه… وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ صِرْتُمْ بَعْدَ الْهِجْرَهِ أَعْرَاباً وَ بَعْدَ الْمُوَالاهِ أَحْزَابا.»[۱۹۱]
آگاه باشید که شما هم‌اکنون دست از رشتۀ اطاعت کشیدید…بدانید که پس از هجرت، دوباره چونان اعراب بادیه‌نشین شده‏اید، و پس از وحدت و برادرى به احزاب گوناگون تبدیل گشته‏اید.
امام در این عبارت به چند عامل که بیانگر سقوط مردم کوفه است اشاره می‌کند:
۱ـ عدم اطاعت از رهبری؛
۲ـ از بین رفتن وحدت؛
۳ـ اختلاف و تشتت احزاب؛
۴ـ بازگشت به ارزش‌های دوران جاهلیّت.
بی‌شک در جامعه‌ای که اختلاف پدیدار شود، آن جامعه دچار شکست خواهد گردید، زیرا هر کسی در پی منافع و نظریّه‌های خویش می‌رود، از یاری‌کردن همدیگر دست می‌کشند و ثمرۀ چنین رفتاری این است که عزّت و شوکت آن اجتماع در معرض تهدید قرار می‌گیرد و خواری و زبونی در انتظار چنین جامعه‌ای می‌باشد. امام علی (×) در خطبۀ ۳۴ نهج البلاغه زمانی‌که صفات کوفیان را بیان می‌کنند، می‌فرمایند:
«غُلِبَ وَ اللَّهِ الْمُتَخَاذِلُون.‏»[۱۹۲]
به‌خدا، مغلوب و خوارند، آنان‌که یکدیگر را فرو گذارند.
ابن‌میثم در بیان این‌که چرا حضرت جملۀ خود را به صورت خطاب نیاورده و نفرموده است که شما کوفیان چنین هستید، می‌گوید:
«امام علّت شکست را، به‌طور مطلق خفّت و ذلّت‏پذیرى بیان کرده‏اند، عمومیّت علّت حکم را کوفیان دریافته و بهتر بر خود تطبیق مى‏کنند، برخلاف این‌که به صورت خاصّ مى‏فرمود. به‌علاوه اگر به‌صورت خاصّ مى‏بود حکم از عمومیّت مى‏افتاد و تأثیر چندانى نداشت.»[۱۹۳]
حضرت امیر (×) در خطبۀ قاصعه زمانی‌که همگان را به عبرت‌گیری از مؤمنان پیشین توصیه می‌کنند، علّت شکست، انحطاط و خواری مؤمنان را اختلاف می‌دانند:
«فَانْظُرُوا إِلَى مَا صَارُوا إِلَیْهِ فِی آخِرِ أُمُورِهِمْ حِینَ وَقَعَتِ الْفُرْقَهُ وَ تَشَتَّتَتِ الْأُلْفَهُ وَ اخْتَلَفَتِ الْکَلِمَهُ وَ الْأَفْئِدَهُ وَ تَشَعَّبُوا مُخْتَلِفِینَ وَ تَفَرَّقُوا مُتَحَارِبِینَ وَ قَدْ خَلَعَ اللَّهُ عَنْهُمْ لِبَاسَ کَرَامَتِهِ وَ سَلَبَهُمْ غَضَارَهَ نِعْمَتِهِ وَ بَقِیَ قَصَصُ أَخْبَارِهِمْ فِیکُمْ عِبَراً لِلْمُعْتَبِرِینَ.»[۱۹۴]
پس بنگرید که پایان کارشان به‌کجا کشید، چون میان‌شان جدایى افتاد، و الفت به پراکندگى انجامید، و سخن‌ها و دل‌هاشان گونه‏گون گردید. از هم جدا شدند، و به حزب‌ها گراییدند، و خدا لباس کرامت خود را از تن‌شان برون آورد، و نعمت فراخ خویش را از دست‌شان به در کرد، و داستان آنان میان شما ماند، و آن‌را براى پندگیرنده عبرت گرداند.
حضرت بیان می‌دارند که اختلاف موجب می‌شود عزّت و شوکت اجتماع لطمه بخورد، نعمت و رحمت الهی محو شود و جامعه در سراشیبی سقوط و انحطاط قرار گیرد. زمانی بود که مؤمنان با یکدیگر متّحد و هم‌آهنگ بودند، امّا انسان باید دقّت کند که در آخر، کارشان به کجا رسید. «الفتی که باهم داشتند متشتّت شد، هدف واحد، شعار واحد، همه متشتّت شد. یعنی از هم جدا شد. ابتدا همه یک شعار داشتند، امّا الان هرکس برای خود یک شعار درست کرد و کوشید خودش محور باشد و دلهایشان با هم مختلف شد. شعبه شعبه شدند در حالی‌که باهم اختلاف داشتند.. همین کسانی‌که باهم بودند، بینشان جنگ داخلی شروع شد و این حزب علیه آن حزب و حزب حزب شدند. در نتیجه آن لباس بزرگواری که خدا به این‌ها پوشانیده بود، یعنی لباس قدرت و شوکت خلع شد.»[۱۹۵] زمانی‌که اختلاف پدید آید و هرکسی به رأی خود عمل کند و نشود که افراد را یک ‌صدا کرد، مدیریّت چنین مجموعه‌ای امکان‌پذیر نخواهد بود. اگر مدیر و حاکم، تصمیمی را بگیرد و از کمترین توافق‌ها بهره لازم را ببرد

 

 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:19:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم